استرس شغلی چیست؟

استرس شغلی می‌تواند تأثیرات زیادی در زندگی داشته باشد. این اثرات استرس کاری می‌تواند در حوزه فردی باشد، همچون بیماری‌های عصبی و فشار خون و بالا رفتن میزان کلسترول خون و حتی چاقی، برای مثال، پژوهشگران دانشگاه هاروارد بعد از مطالعه‌ای که روی ۱۷ هزار زن پرستار انجام دادند به این نتیجه رسیدند که رابطه‌ای قوی بین استرس شغلی و بیماری‌های قلبی-عروقی وجود دارد. افرادی که تحت فشار زیاد شغلی قرار می‌گیرند، در مقایسه با همکارانشان که استرس کمتری را تجربه می‌کنند، ۴۰ درصد بیشتر در معرض خطر بیماری قلبی قرار می‌گیرند.

استرس شغلی تأثیرات اجتماعی گسترده هم باخود به همراه دارد. یکی از اثرات مخرب آن بر روابط زناشویی است. تحقیقی که دکتر محمدی و مقصودی بر روی زنان کارمند انجام دادند نشان داد که هرچه استرس کاری بیشتر باشد، رضایت از روابط زناشویی کمتر می‌شود.

عوامل استرس شغلی

عوامل مختلفی در محل کار بر استرس شغلی تأثیر دارند. برای مثال، دکتر تیموری بیشترین عوامل استرس کاری در بین پرستاران را شامل حجم کاری زیاد، درآمد کم، مشاهده مرگ‌و‌میر، تردید در درمان، کار کردن در روزهای تعطیل و اختلال در خواب و استراحت می‌داند.

ادامه نوشته

علل وعوامل طلاق

۱- عدم تفاهم: وقتی ا ز زن و شوهری که از هم می خواهند جدا شوند می پرسیم : علل طلاق آنها چیست؟ می گویند : با هم تفاهم نداشتیم .
اما این عدم تفاهم می تواند دلایل فراوانی داشته باشد از جمله این موارد:
الف) ازدواج اجباری.
ب) عدم بلوغ اجتماعی

ج) توقعات بی جا؛

د) چشم و هم چشمی؛


۲- عوامل اقتصادی:
مسائل مالی و اقتصادی می تواند یکی دیگر از عوامل طلاق باشد.
پس قناعت و پذیرش موقعیتها و وضعیت طرفین می تواند عامل مالی و اقتصادی را خنثی کند،

۳- عوامل ارتباطی:
عوامل ارتباطی همان ارتباط و رفت و آمد با خانواده همسر(والدین، خواهر و برادر و بستگان) و نگرشی است که این دو نسبت به هم دارند.
شاید بتوان این
عامل را در جامعه از مهمترین علل اختلافات زناشویی دانست. جایی که خود زوجین با هم اختلافی ندارند، مسائل فرعی دیگری همانند ارتباط با خانواده همسر، مشکلات فراوانی را ایجاد می کند.
۴- اختلالات عاطفی و روانی:
۵-
اعتیاد:
6- خانواده های متزلزل :

در این نوع خانواده ها فرصتی برای تربیت فرزندان وجود ندارد و آنان به حال خود رها شده اند. اعتیاد و طلاق دارای رابطه ای دو جانبه می هستند، یعنی نه تنها اعتیاد موجب طلاق می شود، بلکه طلاق نیز می تواند یکی از علل اعتیاد به حساب آید.

7- ازدواج مجدد توسط زوج:

ادامه نوشته

تعریف آسیب ‌های اجتماعی

آسیب های اجتماعی هر گونه رفتار فردی یا جمعی عنوان می‌شود که در چارچوب اصول اخلاقی و قواعد عمل جمعی رسمی و غیر رسمی جامعه محل فعالیت کنش‌گران واقع نمی‌شود و در نتیجه با منع قانونی یا قبح اخلاقی و اجتماعی روبرو می‌شود.

به همین دلیل است که خاطیان سعی می‌کنند ناهنجاری خود را از دید ناظران قانون، اخلاق عمومی و نظم اجتماعی پنهان کنند؛ زیرا در غیر این صورت با پیگرد قانونی، تکفیر اخلاقی وطرد یا سایر واکنش‌های منفی اجتماعی مواجه می‌شوند.

در این مقاله به انواع آسیب های اجتماعی و عوامل بروز آن‌ها خواهیم پرداخت.

ادامه نوشته

بایدها و نبایدهای زندگی، ریشه در کدام بخش روان انسان دارند

وجدان بیدار یا وجدان خاموش؛ مسئله کدام است؟

روان انسان یکی از پیچیده‌ترین بخش‌های بدن است و ناشناخته‌های زیادی دارد و معمولا هر موضوعی که با روان انسان مرتبط باشد از ساختارهای تو در تویی شکل گرفته است که اتفاقا بر رفتار و عملکرد انسان در زندگی بیشترین اثر را دارد، در واقع روان انسان است که خط سیر زندگی او را در زندگی و واکنش‌اش نسبت به اتفاقات و حوادث مختلف تعیین می‌کند. به اعتقاد روانشناسان در تقسیم بندی ساختاری روان از 3 بخش تشکیل شده است که مهم‌ترین آن را در اصطلاح «نهاد» نامگذاری می‌کنند. در علم روانشناسی در واقع این بخش مسئول تجربه لذت در زندگی انسان است که بخش مقابل آن را در اصطلاح «فرا من » می‌خوانند و وجدان اخلاقی را شامل می‌شود. در واقع «فرامن » مسئول مفاهیم اخلاقی و «بایدها و نبایدها» و تذکرات اخلاقی در زندگی ماست. در این بین روان انسان‌ها از بخش میانی هم بین «نهاد» و «فرا من» شکل گرفته که «ایگو» یا «من» نامیده می‌شود. اما سؤال این است که چگونه می‌توانیم بین بخش‌های مختلف روان یا همان نهاد تعادل برقرار کنیم و وجدان اخلاقی بیداری داشته باشیم ولی در عین حال نسبت به وجدان‌مان سختگیر هم نباشیم؟ در این خصوص با لیلا بهنام، روان‌درمانگر تحلیلی گفت‌وگو کرده‌ایم و او پیشنهادهایی را مطرح کرده است:

ادامه نوشته

نداشتن تفاهم اخلاقی دلیل طلاق محسوب می شود؟

خیلی از مراجعین و متقاضیان طلاق در مواجه با قاضی و وکیل، دلیل طلاق را عدم تفاهم اخلاقی عنوان می کنند. واقعیت این است که هر کدام از زوجین متقاضی طلاق، دلایل طلاق مخصوص به خود را دارند. چه بسا با دشواری ها و بی احترامی هایی در زندگی زناشویی مواجه هستند که فقط بین زن و شوهر بوده است و دلایلی برای اثبات آن ندارند. اما دادگاه هم اصطلاحا نیازمند مدرک و دلیل است. بگذارید این گونه توضیح دهیم که طلاق از طرف مرد (زوج) یا طلاق از جانب زن (زوجه) را می بایستی از هم تفکیک کرد.

ادامه نوشته

اثرات ماهواره در زندگی ما

چاهواره

من از رویـیدن خــار ســر دیــوار دانستــم که ناکس ، کس نمی گردد از این بـالا نـشستنها

تهیه و تنظیم:حسن بابایی

بسم الله الرحمن الرحیم

فرهنگ والای ایرانی اسلامی به عنوان برجسته ترین هویت مردمان مشرق زمین و فلات ایران ار روزگاران بسیار دور مورد هجمه های مختلفی از سوی دشمنان بوده است و در گاهی اوقات با مشکلات عدیده ای روبرو شده است که در زمان هایی که حکومت های ملی در ایران روبه انحطاط و ضعف می نمود ،این فرهنگ والای مردمان سرزمین ایران بود که پویایی و زنده شدن و رشد و تعالی دوباره این سرزمین را به دنبال داشت.

در این مقطع زمانی به دلیل نزدیک شدن فرهنگ ها و از بین رفتن مرز های جغرافیایی و فکری در جهان شاهد نابودی خرده فرهنگ ها وفرهنگ و آداب و رسوم کشور های ضعیفی هستیم که در برابر تهاجم فرهنگی و نفوذ بدون رقیب کشور های سلطه گر،در حال نابودی هستند.

کشور های غربی و سلطه گربه موجب مقابله با فرهنگ های ارزشی و اصیل مشرق زمین اقدام به طراحی وسایل و برنامه های مختلف فرهنگی نموده اند که در این میان ماهواره ها به دلیل دسترسی آسان عموم مردم در تمامی کشور ها به عنوان ابزاری قوی در دست سلطه گران قرار گرفته است.لذا برهمگان لازم است تا با روشن بینی کافی در جهت مبارزه با تهاجمات فرهنگی ایستادگی نموده و در راستای تقویت هویت ملی و دینی ایران اسلامی تلاش نمایند.

فرهنگ،میراث گران بها وحاصل هزاران سال تلاش فکری،هنری وصنعتی نسل های گذشته یک ملت است.هرنسلی،اندوخته های فرهنگی وتجارب زندگی خویش رابا شیوه های گوناگون به نسل بعدی منتقل می سازد.نسل بعد نیز اندوخته های خود را برآن می افزاید وآن را به نسل بعد از خویش انتقال می دهد.این جریان،همواره در طول تاریخ ادامه داشته است؛همان گونه که شخصیت یک فرد،حاصل تجربیات فردی او است وموجب امتیازش از دیگر افراد می شود،فرهنگ یک جامعه نیز حاصل هزاران سال تجربه تلخ و شیرین آن جامعه است واین فرهنگ جامعه است که هویت آن را شکل داده وآن را از جوامع دیگر،متمایز می سازد.این فرهنگ وفضای فرهنگی،چونان فضای اطراف،ما را کاملا احاطه کرده ودرتمام صحنه های زندگی فردی و اجتماعی خود،آن را لمس کرده واز آن تاثیر می پذیریم.

هین فرهنگ، بسان هرکالای گران بهای دیگر،همواره در معرض خطر دستبرد راهزنان و شیادان قرار داشته است؛به ویژه در قرن های اخیر که کشور هایقدرتمند و استعمارگر جهان،به دو دلیل عمده،سعی در انهدام و نابودی فرهنگ جوامع و ملل دیگر داشته اند:

الف) دست یابی به اغراض سیاسی و اقتصادی

استعمار گران برای آن که سرنوشت یک ملت را به دست گرفته،از منابع عظیم مادی و معنوی آنان به نفع خویش بهره برداری کنند،در گام نخست،تلاش می کنند تا موانع فرهنگی را که جدی ترین مانع برسر راه آن ها به حساب می اید،ازسر راه خویش بردارند؛بدین منظور،از ابزار و شیوه های گوناگون،به ویژه برنامه های به ظاهر جذاب ماهواره ای،فرهنگ بومی را تضعیف وفرهنگ خویش راترویج می کنند.بدین ترتیب،مردم کشورهای مورد تهاجم،از فرهنگ خویش فاصله گرفته،با آن بیگانه شده وبه فرهنگ بیگانه واستعماری روی می اورند.

ب) جهانی کردن فرهنگ غربی و امریکایی

ادامه نوشته

ناهنجاری اخلاقی



در ایجاد ناهنجاری‌های اخلاقی، دو علت داخل خانواده و خارج از خانواده اثر می‌گذارد. در این نوشتار عمدتاً به علل خارج از خانواده پرداخته شده است.

فهرست مندرجات

۱ - مقدمه
۲ - عوامل موثر در بروز ناهنجاری‌های اخلاقی
       ۲.۱ - عوامل اجتماعی
              ۲.۱.۱ - تهاجم فرهنگی
              ۲.۱.۲ - عامل معاشرت و دوست یابی
              ۲.۱.۳ - اشتغال
              ۲.۱.۴ - نوع و شکل حکومت
              ۲.۱.۵ - محیط عمومی و افراد جامعه
              ۲.۱.۶ - فقر
              ۲.۱.۷ - نداشتن الگوی اخلاقی
مقدمه

 

اخلاق و شخصیت رابطه تنگاتنگی دارد. شخصیت آدمی عبارت است از «مجموع فعالیت‌های روانی، احساسات، افکار، عواطف و رفتار و کردار او که نمودار و ترجمان آن فعالیت ها هستند.» [۱]
این شخصیت در تعامل با اطراف خود دست خوش تغییراتی می‌شود. و این تغییرات اجتناب ناپذیر است. از ویژگی‌های مهم انسان «تحول و تطور پذیری» و «قابلیت شکل گیری‌های گوناگون شخصیت است» [۲] انسان به گونه‌ای آفریده شده است که می‌تواند با آگاهی و آزادی در محدوده‌ای نسبتاً گسترده راه خود را بر گزیند و در همان راه منتخب خود، «شخصیت» و هویت فکری، اخلاقی و فرهنگی خویش را شکل بخشد.
اگر تکامل پذیری و قابلیت تغییر در طبیعت و گوهر وجود انسان نبود، علم اخلاق و سایرعلوم تربیتی نیز متصور نبود. بیشترین تاثیر پذیری انسان در زمان نوجوانی است. پس از دوره نوجوانی، مرحله جوانی است که در این دوران نیز تأثیرات مثبت و منفی بر اخلاق، بسیار مهم و قابل اهمیت است. علّت اصلی در آسیب پذیری این دو مرحله یکی غلبه احساسات بر وجود فرد، و دیگری محدودیت تجربه است. در این دوره احساسات مالک اصلی آدمی شمرده شده و با تمام قدرت انسان را مسخّر خود می‌نماید. از سوی دیگر، فقدان تجربیات اجتماعی موجب می‌شود که این گروه سنی نتواند معادلات پیچیده محیط ارتباطی خود را بدقت ارزیابی کند.

عوامل موثر در بروز ناهنجاری‌های اخلاقی

ادامه نوشته

علت فرار نوجوانان از خانه

 

یکی از عمده ترین نگرانی های والدین، زمانی است که کودک آنها گم شود یا از خانه فرار کند. دراین شرایط والدین دامنه ای از احساسات را تجربه خواهند کرد. تنش و فشاری که این وضعیت ایجاد می کند و عکس العملهای مختلفی که والدین، خانواده، دوستان و پلیس به این وضعیت نشان می دهند ممکن است به سطح بحرانی برسد وحتی خود این واکنش ها باعث بحران بیشتری در خانواده شود.

"انگیزه های خیابانی شدن کودکان و نوجوانان"

برای اجتناب از تجربه هیجانی یا پیامدی که در آینده نزدیک در انتظارشان است. برای اجتناب از تجربه دردناک و ناخوشایند تکرار شونده در زندگیشان. برای پیشگیری در از دست دادن فعالیتها، روابط یا دوستی هایی که با ارزش یا مهم تلقی می شوند. زندگی با افراد دیگری که حمایت کننده، مشوق و فعال هستند. متوقف کردن آنچه انجام می داده یا درصدد انجام آن بوده اند. مشکلاتی که خطر خیابانی شدن بچه ها را افزایش می دهد .

1) سوء استفاده یا مورد غفلت قرار گرفتن کودک.

۲)استفاده از الکل یا داروهای روانگردان.

۳) طلاق یا جدایی هایی که به شیوه مناسب انجام نشده است.

۴) رفتار نافرمانی مقابله ای که با تخیلات مربوط به روابط رمانتیک یا رفاقت با گروه همسالان

ضد اجتماعی ترکیب شده است

ادامه نوشته

علل موثر در بروز ناهنجاری های اخلاقی

درباره شناخت عوامل موثر در بروز ناهنجاری های اخلاقی، ابتدا آن را بر دو شاخه علل داخل خانواده و دیگری علل خارج از خانواده دسته بندی می کنیم. در این نوشتار عمدتاً به علل خارج از خانواده پرداخته و سایر علل را به محل دیگر وا می گذاریم. اخلاق و شخصیت رابطه تنگاتنگی دارد. شخصیت آدمی عبارت است از «مجموع فعالیت های روانی، احساسات، افکار، عواطف و رفتار و کردار او که نمودار و ترجمان آن فعالیت ها هستند.»[1]

این شخصیت در تعامل با اطراف خود دست خوش تغییراتی می شود. و این تغییرات اجتناب ناپذیر است. از ویژگی های مهم انسان «تحول و تطور پذیری» و «قابلیت شکل گیری های گوناگون شخصیت است»[2] انسان به گونه ای آفریده شده است که می تواند با آگاهی و آزادی در محدوده ای نسبتاً گسترده راه خود را بر گزیند و در همان راه منتخب خود، «شخصیت» و هویت فکری، اخلاقی و فرهنگی خویش را شکل بخشد.
اگر تکامل پذیری و قابلیت تغییر در طبیعت و گوهر وجود انسان نبود، علم اخلاق و سایرعلوم تربیتی نیز متصور نبود. بیشترین تاثیر پذیری انسان در زمان نوجوانی است. پس از دوره نوجوانی، مرحله جوانی است که در این دوران نیز تأثیرات مثبت و منفی بر اخلاق، بسیار مهم و قابل اهمیت است. علّت اصلی در آسیب پذیری این دو مرحله یکی غلبه احساسات بر وجود فرد، و دیگری محدودیت تجربه است. در این دوره احساسات مالک اصلی آدمی شمرده شده و با تمام قدرت انسان را مسخّر خود می نماید. از سوی دیگر، فقدان تجربیات اجتماعی موجب می شود که این گروه سنی نتواند معادلات پیچیده محیط ارتباطی خود را بدقت ارزیابی کند.

1) از عوامل مهم در دوره جوانی و نوجوانی که بیشترین تأثیرات را در بروز ناهنجاری های اخلاقی بوجود می آورد، بحث تهاجم فرهنگی است. تهاجم زمانی اتفاق می افتد که فرد خارج از خانواده و بدون پشتوانه اعتقادی با تبلیغاتی مواجه می گردد، که سعی در فروپاشی نظام اعتقادی حاکم بر جامعه را دارد ابزار های تبلیغاتی از جمله کتاب، مجلات، نوار، لباس و نوع پوشش، فیلم و سریال، موسیقی، ورزش و ... با تمام قوا تلاش می کند تا فرد را از درون بدون هویت نشان داده تا آن گاه در قالب تمدن، فرهنگ خود را غالب کند. فرهنگ مهاجم، ابتدا سعی در آن دارد تا ایمان نسل نو را به فرهنگ و معتقدات سست و متزلزل سوق دهد. در مرحله بعد خلأ آرمانی و فرهنگی موجود را با جلوه های پر زرق و برق و فریبنده اش پر کند و او را به انقیاد فرهنگی در برابر غیر خودی بکشاند و نسلی زبون و وابسته به بیگانه تربیت کند.

ادامه نوشته

علل موثر در بروز ناهنجاری های اخلاقی

 

گاهی در برخی افراد ناهنجاری های اخلاقی مشاهده می کنیم. اخلاق و شخصیت رابطه تنگاتنگی دارد. شخصیت آدمی عبارت است از «مجموع فعالیت های روانی، احساسات، افکار، عواطف و رفتار و کردار او که نمودار و ترجمان آن فعالیت ها هستند.»(1)از ویژگی های مهم انسان «تحول و تطور پذیری» و «قابلیت شکل گیری های گوناگون شخصیت است»(2)انسان به گونه ای آفریده شده است که می تواند با آگاهی و آزادی در محدوده ای نسبتاً گسترده راه خود را بر گزیند و در همان راه منتخب خود، «شخصیت» و هویت فکری، اخلاقی و فرهنگی خویش را شکل بخشد. حال باید دید دلایل بروز و ظهور این ناهنجاریهای اخلاقی چیست؟

علل بروز ناهنجاری های اخلاقی در خارج از خانواده

1) تهاجم فرهنگی

استعمارگران، اكنون به این نتیجه رسیده‏اند كه بهترین راه نفوذ در سایر كشورها، نفوذ در فرهنگ آنان و استحاله‏ی درونی آن است. آنان می‏خواهند ارزش‏های مورد پسند خود را ارزش‏های مترقی جلوه دهند و جایگزین معیارهای بومی و فطری ملت‏ها سازند و، از این طریق، بدون هیچ دغدغه‏ای به آینده‏ی منافع خود در این كشورها مطمئن باشند. فرهنگ مهاجم، ابتدا سعی در آن دارد تا ایمان نسل نو را به فرهنگ و معتقدات سست سوق دهد. در مرحله بعد خلأ آرمانی و فرهنگی موجود را با جلوه های پر زرق و برق پر کند و نسلی وابسته به بیگانه تربیت کند. نمونه های تاریخی نشان می دهد که تهاجم فرهنگی، پدیده ای نو و منحصر به عصر و نسل ما نیست، رد پای آن را می توان در نقطه نقطه تاریخ پر فراز و نشیب اسلام مشاهده کرد. حتی در سایر ادیان آسمانی می توان ردّ پای تهاجم فرهنگی را موشکافانه جستجو کرد.(3) اساسا "تهاجم فرهنگی" در مقایسه با تهاجم نظامی یا اقتصادی، دارای ویژگی‏های منحصر به فردی است. تهاجم فرهنگی معمولاً نامرئی و نامحسوس است؛ دراز مدت و دیرپاست؛ ریشه‏ای و عمیق است؛ همه‏جانبه است؛ حساب شده و دارای برنامه و ابزارهای گسترده است؛ گسترده و فراگیر است؛ كارساز و خطرزاست. علاوه بر این‏ها، "تهاجم فرهنگی" همانند كار فرهنگی، یك كار آرام و بی‏سر و صداست و قربانیان آن بیش‏تر قشر جوان هستند.

ادامه نوشته

عادت های آزاردهنده کودکان برای والدین

 

بسیاری از بچه ها عادت هایی دارند که می تواند آزاردهنده باشد. 4 عادت زیر از رایج ترین عادتهایی هستند که والدین از آنها شکایت دارند:
1- ناخن جویدن
2-مکیدن انگشت شست
3- پیچاندن مو
4- دست در بینی کردن
گرچه این عادتهای فرزندان شما ممکن است باعث رنجش و نگرانی شما شود ، در بسیاری از موارد فقط مرحله پیشرفت است و دلیلی برای نگرانی نمی باشد.
عادت چیست؟
عادت یک نوع رفتاری است که تکرار می شود. و شخص معمولا گاهی از انجام آن آگاه نیست. گرچه کودکان از کار خود بی خبر و سرمست هستند اما والدین احساس خوبی ندارند. اگر کودک شما چیزی راکه در دست دارد در دهان خود می برد و یا موی خود را می پیچد متعجب نشوید. عادتها ، دسته هایمختلفی دارند.
بیشترین عادتهای رایج بین کودکان و نوجوانان شامل موارد زیر هست
1) جویدن ناخن
شما تنها کسانی نیستید که با ناخن جویدن کودکان آشنایید. یکی از رایج ترین عادت کودکان ناخن جویدنو ناخن کندن است.بنابر مطالعات انجام شده 30 الی 60 درصد کودکان و نوجوانان ناخن انگشتان خود را می جوند و گاهیممکن است کودکی ناخن انگشت پای خود را با دندان بکند.
2)مو پیچاندن
اغلب بچه هایی که دختر هستند ، عادت دارند موهای خود را بپیچانند ، بکشند یا نوازش کنند. پیچاندن مودر اوایل دوره کودکی ممکن است ظاهر شود. و به عادتی برای کشیدن مو منجر می شود، چه موجب کندن مو و یا عدم آن باشد. بسیاری از عادتها وقتی بچه ها بزرگتر می شوند از بین می رود. اما اگرترک نشد یک تغییر رفتار ساده می تواند آنان را در ترک عادت کمک کند. بچه هایی که بزرگتر می شوندیا در سنین نوجوانی اند و عادت به کشیدن مو دارند ترک عادت برای آنان مشکل تر است و ممکن استنشانه ای از اضطراب ، افسردگی یا اختلالات روان پریشی ، و وسواس فکری - علمی آنها باشد.
3)دست در بینی کردن
دست در بینی کردن می تواند عادتی باشد که در دوران کودکی آغاز شود و ممکن است تا دوره بزرگسالی ادامه پیدا کند. اگر باور آن برایتان مشکل است مطالعات سال 1995 که بر روی افرادبزرگسال انجام شده بود را در نظر بگیرید که % 91 این عادت را داشتند .
4) مکیدن انگشت شست
مکیدن انگشت شست در مقایسه با انگشت سبابه بیشتر متداول است بیشتر کودکان انگشت شستخود را می مکند. برخی کودکان دیگر انگشتان دست، یا حتی مچ دست خود را به جای شست می مکند.کودکان برای آرام کردن خود و احساس راحتی این کار را انجام می دهند. اما زیاد مکیدن انگشت درسنین بالای 4 الی 5 سال ، می تواند ایجاد مشکل کند مثل مشکلات لثه ای (مثل پیشامدگی دندانزبرین نسبت به دندان زیرین ) یا عفونت انگشت و موجب آزار و اذیت شدن.
چه چیز باعث عادت می شود؟

ادامه نوشته

دلایل اختلالات زبان در کودکان !

 

زبان وسیله بیان عقاید و نظرات است که به کمک علایم و بر طبق قواعد و دستور زبان و علم معنی بکار می‌رود. زمانی زبان دچار نقص و نارسایی می‌شود که بگونه‌ای صحبت کردن برخلاف قواعد دستوری باشد. یا غیر مفهوم بوده و یا از نظر شخصی و فرهنگی مطلوب نباشد. یا اینکه دستگاه صوتی (زبانی) مورد سو استفاده (بد زبانی) قرار گیرد.

کودک معمولا در حدود 12 ماهگی اولین کلمات را بر زبان می‌راند و حدود 18 ماهگی تا 2 سالگی اولین جملات ساده و ابتدایی را می‌سازد. و بتدریج قادر به سخن گفتن و بیان نظرات خود و درک مطالب و مفاهیمی‌ که در صحبت دیگران نهفته است، می‌گردد. چنانچه در حدود سنین فوق بطور طبیعی و عادی نتواند در بیان مقصود خود از کلمات و جملات متناسب استفاده نماید و همچنین مشکلاتی در فهم مطالب داشته باشد و یا به عبارت ساده تر دیر زبان باز کند، احتمالا از نظر گویایی دچار نارسایی و اختلالاتی است.

دلایل اختلالات زبان

عقب ماندگی ذهنی و تاخیر در مهارتهای زبانی

بعضی از کودکان در زمانی که انتظار می‌رود، بطور طبیعی قادر به گفتن کلمات و یا ساختن جملات و سخن گفتن نیستند. به احتمالی دچار عقب ماندگی هوشی می‌باشند. برای آنکه کودک قادر به تکلم باشد باید از میزان لازم بهره هوشی برخوردار باشد. کودکانی که دچار عقب ماندگی شدید ذهنی هستند معمولا فقط برای بیان خواسته‌های خود از گریه ، فریاد و صداهای نامفهوم استفاده می‌کنند.

اختلالات عاطفی و نارسایی تکلمی

 گاهی اوقات تاخیر زبان و یا نارسایی تکلمی‌ در کودکان منشا عاطفی و هیجانی دارد. این نوع اختلال معمولا به دلیل هیجانات شدید و ضربه‌ها و یا شوکهای عاطفی در این کودکان عارض می‌گردد. این قبیل اختلال تکلمی‌ را گاهی نیز لالی عاطفی یا سکوت مرضی می‌گویند. احتمال وقوع اینگونه نارسایی در میان کودکانی که در محیط پر تشنج و یا مناطق جنگی قرار دارند و در معرض انفجارات پی‌در‌پی هستند، بیشتر است.

  اختلالات تکلمی‌ و ضایعات مغزی و عصبی (آفازی)

گاهی بر اثر ضایعات مغزی و صدمات وارده بر سلسله اعصاب مرکزی ، کودک فاقد توانایی سخن گفتن می‌شود. این قبیل کودکان همواره دارای مشکلاتی در زمینه خواندن ، هجی کردن ، حساب کردن ، اشاره و صحبت کردن می‌باشند. ممکن است کودک دچار گیجی و بیقراری هیجانی شده و قادر بخاطر آوردن کلمات معمولی نباشد و یا به غیر از راهنماییهای بسیار ساده هیچ مطلب دیگری را متوجه نشود.

ادامه نوشته

با کودکان لوس چگونه برخورد کنیم؟

 

 

كودكان‌ موجودات‌ در حال‌ رشدی‌ هستند و براساس‌ این‌ كه‌ در سال‌های‌ اولیه‌ زندگی‌ چگونه‌ تربیت‌ شوند وآموزش‌ ببینند، سبك‌ خاص‌ رفتاری‌ پیدا می‌ كنند. این‌ سبك‌ رفتاری‌ الگویی‌ تقریباً ثابت‌ و دائمی‌ برای‌ آنها به‌ وجود می‌آورد، و تعیین‌ كنندهِ نحوه‌ ارتباطات‌ و برخوردهای‌ آنان‌ نیز می ‌باشد. هر خانواده‌ در ارتباط‌ با فرزندان‌ شیوه‌ خاص‌ خود را دارد؛ و این‌ نحوه‌ برخورد، در تلاقی‌ با ساختار ژنتیكی‌ هر فرد، باعث‌ می‌ شود كه‌ شخصیت‌هایی‌ بسیار متفاوت‌ و متمایز شكل‌ بگیرند.

چنانچه‌ كودك‌ كار اشتباهی‌ مرتكب‌ شود یا این‌ كه‌ بخواهد تعیین ‌كننده‌ باشد و به‌ والدین‌ خود دستور دهد یا این‌ كه‌ با داد و فریاد و عصبانیت‌ حرف‌ خود را به‌ كرسی‌ بنشاند، در این‌ خانواده‌ هیچ‌ گونه‌ روش‌ مناسبی‌ برای‌ جلوگیری‌ از این‌ رفتارها و جهت ‌دهی‌ به‌ آنها وجود ندارد. این‌ نوع‌ خانواده‌ها از لحاظ‌ روان شناسی به‌ خانواده‌های‌ محبت‌ كنندهِ افراطیِ آزاد گذارنده‌ معروف اند؛ خانواده‌هایی‌ كه‌ بی ‌نهایت‌ توجه، محبت‌ و محافظت‌ در مورد فرزندان‌ خود دارند و در عین‌ حال‌ آنها را برای‌ انجام‌ هرگونه‌ عملی‌ آزاد می ‌گذارند.

 رشد اجتماعی‌ كودكان‌ یكی‌ از حیطه‌ های‌ رشدی‌ است‌ كه‌ دقیقاً به‌ ما نشان‌ می ‌دهد آیا فرزند مطابق‌ با سن‌ تقویمی‌ یا شناسنامه ‌ای‌ خود رفتار می ‌كند یا خیر؟ و اگر مطابق‌ با سن‌ شناسنامه‌ ای‌ رفتار نمی‌ كند چه‌ دلایلی‌ برای‌ این‌ مسئله‌ وجود دارد و رفتارهای‌ او چگونه‌ شكل‌ گرفته‌ است؟ یكی‌ از سبك‌های‌ غلط‌ رفتاری‌ كودكان، ناتوانی‌ در ایجاد و برقراری‌ رابطه‌ سالم‌ با همسالان‌ است؛ یعنی‌ كودكانی‌ وجود دارند كه‌ راه‌های‌ برقراری‌ ارتباط‌ سالم‌ را نمی‌ دانند. این‌ گروه‌ از كودكان‌ بعضاً تحت‌ عنوان‌ «كودكان‌ لوس» نامگذاری‌ می‌شوند. آن‌ چه‌ در این‌ نوشتار مورد بحث‌ قرار می ‌گیرد عوامل‌ مؤثر در شكل‌ گیری‌ این‌ گونه‌ رفتارهاست.

چرا كودكان‌ لوس‌ می ‌شوند؟

ادامه نوشته

اضطراب امتحان و مقابله با آن

 

اضطراب امتحان چیست و چه عللی دارد و چگونه می‌توان با آن مقابله کرد؟ والدین چه کمکی می‌توانند برای کاهش این اضطراب انجام دهند؟

درجاتی از اضطراب امتحان در 30-20 درصد کودکان و نوجوانان دانش‌آموز دیده می‌شود. این موضوع در دختران شایع‌تر از پسران است.

در تعریف اضطراب امتحان در ابتدا باید اضطراب طبیعی را از اضطراب غیرطبیعی و بیمارگونه افتراق داد.

آنچه مسلم است درجاتی از اضطراب و استرس می‌تواند مثبت باشد و احساس تهییج و به دست آوردن یک فرصت را به فرد دست دهد. مثل استرسی که باعث می‌شود یک ورزشکار در موقعیت مسابقه بهتر از تمرین عمل کند، یا فردی در شغل جدید خود با انرژی و عملکرد بهتری کار کند.

و یا یک دانش‌آموز در زمان امتحان دچار تهییج و اضطرابی می‌شود که تمرکز او را روی مطالعه افزایش داده و باعث می‌شود برنامه خود را منظم‌تر نماید و زمان خود را مدیریت بیشتری کند، در نهایت این اضطراب منجر به افزایش عملکرد فرد می‌شود. پس درجاتی از اضطراب لازم بوده و باعث بهبودی عملکرد ما می‌شود. این نوع اضطراب را تکلیف محور می‌گوییم. ولی زمانی که استرس و اضطراب منفی می‌شود، ما احساس می‌کنیم اوضاع از کنترل ما خارج است، تحت فشار هستیم و تمرکز خود را از دست داده‌ایم. اضطراب فوق منجر به ارزیابی شناختی منفی، عدم تمرکز حواس، واکنش‌های فیزیولوژیک نامطلوب و افت عملکرد شخص می‌گردد.

اضطراب امتحان دو بعد دارد:

اضطراب امتحان دو بعد دارد که یکی از آنها جسمانی و دیگری بعد شناختی است که در زیر توضیح داده شده است.

1. بعد جسمانی: که شامل واکنش فیزیولوژیک خودکار است مثل تپش قلب، سردرد، تعریق، لرزش دست و اندام‌ها، آشفتگی معده، رنگ‌پریدگی، حالت تهوع و استفراغ و غیره.

2. بعد شناختی و فکری: دلواپسی راجع به پیامد کار، دلواپسی راجع به شکست و ناکامی، افکار تحقیر و سرزنش خود، مقایسه خود با دیگران، انتظارات منفی از خود، مشکل تمرکز و توجه، فراموش کردن مطالب خوانده شده، گفتگوی منفی با خود و... که همه اینها مانع انجام تکلیف و حل مشکل می‌گردد.

علل اضطراب امتحان چیست؟

چرا کودکی با امتحان خود نسبتاً خونسرد و آرام برخورد می‌کند و کودک دیگر شب امتحان دچار بی‌خوابی و بی‌قراری می‌شود، تمرکز خود را از دست می‌دهد، می‌خواند اما در حافظه‌اش نمی‌ماند و....

به نظر می‌رسد مثل تمام بیماری‌ها و حالت‌های روانپزشکی، عواملی دست به دست هم می‌دهند تا کودکی به حدی مضطرب شود که نتواند توانایی‌های واقعی خود را نشان دهد:

1. علل شخصیتی

افرادی که عزت نفس پایینی دارند، احساس خودکارآمدی پایین‌تری دارند، شکست‌ها و ناکامی‌های متعددی را تجربه کرده‌اند، یا اضطراب منتشر دارند بیشتر مستعد اضطراب امتحان هستند.

 

ادامه نوشته

استرس در کودکان را جدی بگیریم!

 

متخصصین ثابت کرده اند که بسیاری از رفتارهای غیرعادی کودکان در واقع واکنش نسبت به فشارهایی است که احساس می کنند. درکتاب فرهنگ لغت دکتر معین در مقابل واژه «استرس» معادل های «فشار» و «تنیدگی» و «تنش» نوشته شده است و استرس را حالتی تعریف کرده است که ارگانیسم را علیه یک عامل مهاجم نامعین مثل جراحت، عفونت، درد، آلرژی و حتی خوشحالی و غم به واکنش وامی دارد.

 استرس واژه ای است که معمولاً برای حالت های خاص بزرگسالان به کار می رود. این واژه در مورد کودکان به لحاظ دنیای آزاد و بی دغدغه آنان کمتر به کار می رود و بعضاً به ندرت به کار برده می شود.

 البته ممکن است در موارد حاد مثل سپری کردن یک بیماری، از دست دادن عزیزان و... متوجه فشاری که کودک متحمل می شود شده باشیم ولی هرگز نمی گوییم که کودک دچار استرس شده است.واقعیت این است که در دنیای امروز بسیاری از حالت هایی که انسان را دچار روان پریشی ها می کند در کودکی همان قدر عمومیت دارد که در بزرگسالی. عوامل بسیار ظریفی هستند که منشاء فشارند این عوامل می توانند توانایی ها، قابلیت های یادگیری، کار و خلاصه زندگی کودک را تحت تاثیر خود بگیرند.

 واژه استرس را اولین بار در سال ۱۹۳۶ در مورد فشارهای روانی - عاطفی کودکان دکتر هانس سلیه به کار برد. سلیه معتقد بود که «بسیاری از بیماری های شایع میان کودکان بیشتر به خاطر عدم واکنش های سازشی مناسب به استرس است نه به خاطر صدمات ناشی از میکروب ها و سم ها. مثلاً وقتی غده فوق کلیوی کودک برای زیر کنترل در آوردن حساسیت غذایی یا آلرژی های دیگر به شدت فعال شده است دیگر سیستم داخلی بدن توانایی و آمادگی لازم برای مقابله با سایر بیماری ها را نخواهد داشت.

ادامه نوشته

اختلالات ياد گيري

مقدمه

بسیارند کودکانی که ظاهری طبیعی دارند، رشد جسمی و قد و وزنشان حاکی از بهنجار بودن آنان است. هوششان کمابیش عادی است، به خوبی صحبت می‌کنند، مانند سایر کودکان بازی می‌کنند و مثل همسالان خود با سایرین ارتباط برقرار می‌کنند، در خانه نیز خود یاریهای لازم را دارند و کارهایی را که والدین به آنان واگذار می‌کنند به خوبی انجام می‌دهند و از رفتار و اخلاق عادی برخوردارند. لیکن وقتی به مدرسه می‌روند و می‌خواهند خواندن و نوشتن و حساب یاد بگیرند دچار مشکلات جدی می‌شوند. بیش از یک قرن است که متخصان علوم تربیتی و روانشناسی و گفتار درمانی در پی تشخیص و درمان مشکلات این قبیل کودکان بوده‌اند.

بیش از شصت تعریف برای اختلالات یادگیری وجود دارد که معروفترین آنها عبارتست از:
اختلال در یک یا چند فرآیند روانی پایه به درک یا استفاده از زبان شفاهی یا کتبی مربوط می‌شود و می‌تواند به شکل عدم توانایی کامل در گوش کردن ، فکر کردن ، صحبت کردن ، خواندن ، نوشتن ، حجمی کردن یا انجام محاسبه‌های ریاضی ظاهر شود. این اصطلاح شرایطی چون معلولیتهای ادراکی ، آسیب دیدگیهای مغزی ، نقص جزئی در کار مغز ، ریس ‌لکسی یا نارسا خوانی و آفازیای رشدی را در بر می‌گیرد. از سوی دیگر ، اصطلاح یاد شده آن عده را که اصولا بواسطه معلولیتهای دیداری ، شنیداری یا حرکتی همچنین عقب ماندگی ذهنی یا محرومیتهای محیطی ، فرهنگی یا اقتصادی به مشکلات یادگیری دچار شده‌اند را شامل نمی‌شود.

 

علل بروز اختلالات یادگیری

ثابت شده است که علل بروز اختلالت یادگیری نسبتا مهم است. با این حال در پژوهشهای مختلف تاثیر عوامل زیر در بروز این اختلالات مورد تائید بوده‌اند. هر چند همواره تاثیر متقابل عوامل مورد نظر بوده است.

عوامل فیزیولوژیک موثر در بروز اختلالات یادگیری

بسیاری از متخصصان بر این باورند که علل اساسی و عمده اختلالات یادگیری آسیب دیدگی مغزی شدید یا جزئی و صدمه وارده به دستگاه عصبی مرکزی است.

عوامل موثر در بروز اختلالات یادگیری

شواهدی در دست است که نشان می‌دهد اختلالات یادگیری احتمالا در برخی خانواده‌ها بیش از دیگران دیده می‌شود. مطالعات انجام شده بر روی دوقلوها به گونه‌ای حاکی از نشانه‌های عمل ژنتیکی است. واکر ، "کول" و "ولف" به الگوهای خانوادگی پی برده‌اند که با اختلالات یادگیری پیوند دارند.

عوامل بیوشیمیایی موثر در بروز اختلالات یادگیری

گفته شده است که اختلالات گوناگون متابولیکی در حکم عواملی هستند که موجب اختلالت یادگیری می‌شوند. برخی از عوامل بیوشیمیایی که در ارتباط با اختلالات یادگیری از آنها نام برده شده است عبارتند از: هایپوگلیسمی ، عدم توازن استیل کولی نستروز و کم کاری تروئید.

عوامل پیش هنگام و قبل از تولد در بروز اختلالات یادگیری

ادامه نوشته

عوامل اختلاف وکدورت در خانواده

 

خانواده از مجموعه افرادی تشکیل شده که مسئولیتهای متقابلی بر عهده آنها است  این افراد نیازهای مادی ،عاطفی ،واجتماعی دارند که باید در محیط خانواده برآورد شود دلبستگی ها وروابط عاطفی در خانواده بیش از هر گروه اجتماعی دیگر است ودر صورتیکه عوامل دلبستگی در خانواده تضعیف شود بسیاری از اختلافات به کمک همین روابط عاطفی مثبت وبسیر نزدیک قابل حل است بدون شک بسیاری از مشکلات اخلاقی جامعه امروز ما ریشه در اختلافات خانوادگی دارد اغلب افراد بزهکار از نعمت خانواده سالم محروم بوده ووارث ناهنجاریهای خانوادگی هستند همچنین کسانی که در جامعه به موفقیتهایی دست یافته اند موفقیت آنها مدیون خانواده های سالم آنها است لذا ذیلاً به برخی از عوامل اختلاف وایجاد کدورت در خانواده ها وارائه راه حل های پیشگیرانه می پردازیم :

1-      خود خواهی : خودبینی وخودخواهی از جمله مهمترین عوامل اختلف خانوادگی است کسانی که به این بیماری مبتلا باشند خوبیهای خودرا می بینند وبزرگ می شمارند ولی بدیهایشان را نمی بینند  خود بزرگ بینی زمینه ابتلابه خود ستایی وجاه طلبی را فراهم می کند چنین افرادی سعی دارند با تحقیر دیگران بزرگ نمایی کنند کسی که بخواهد همسر خودرا تحقیر نماید وخودرا بالاتر بداند خوبیهای خدرا به رخ دیگران بکشد زندگی خودرا در معرض آسیب جدی قرار می دهد اگر این رذیله اخلاقی در وجود انسان ریشه بدواند به سادگی قابل درمان نیست تنها راه درمان این بیماری آن است که افراد مغرور از عواقب کار خویش اگاه شده وبدانند که غرور وخودخواهی مانع بزرگی برای حل اختلافات است این افراد باید در وجود خود به جستجو وتفکر بپردازند که هیچ انسانی در دنیا بی عیب نیست وبه عیبها واشتباهات خود پی ببرند

ادامه نوشته

فضای‌مجازی چگونه بی‌هویتی را به ما تزریق می‌کند؟/ شاخصه‌های انسان بی‌هویت

 

انسان بی هویت نیز ناخواسته راهی جز اطاعت از رهبران فکری خود در نظام فکری سرمایه داری ندارد. می توان این فرآیند را در غالبی کلی تر با عنوان «ریشه کن کردن اصالت هویت فردی و جمعی» مطرح نمود.

هویت و موضوعات پیرامونی آن از مهمترین مباحثی است که از دیرباز تا امروز در حوزه جامعه شناسی مورد بحث قرار گرفته است و افراد بسیاری درباره آن ابراز نظر کرده و عوامل گوناگونی را در شکل گیری و تغییر هویت فردی و اجتماعی بیان کرده اند.

مانوئل کاستلز که از یکی از مشهور ترین اساتید دانشگاه و از کارشناسان متاخر حوزه جامعه شناسی و ارتباطات محسوب می شود، هویت را سرچشمه معنا و تجربه انسان ها می داند. به عبارتی، طبق این تعریف انسان بی هویت، خالی از معنا است و قادر به درک بسیاری از ارزش ها و هنجار های اجتماعی نخواهد بود و به نوعی هیچ درکی از زندگی اجتماعی ندارد.
 
هویت‌های پوچ؛ خواسته دستان پشت پرده گفتمان جهانی‌شدن

در قرن بیست و یکم به واسطه ظهور انواع گوناگون تکنولوژی و تاثیرگذاری بالای رسانه های اجتماعی که برآمده از این فضای هستند، در فرآیند هویت پذیری و جامعه پذیری افراد تغییرات بسیاری بوجود آمد. بسیاری از کارشناسان حوزه جامعه شناسی، روان شناسی و ارتباطات معتقدند استفاده از رسانه ها، به خصوص فضای مجازی که یکی از مهمترین انواع رسانه های جمعی عصر حاضر محسوب می شود، موجب استحاله هویتی افراد جامعه شده است.
یکسان سازی عقاید، دغدغه ها، ایده های مردم و از بین بردن هویت های قومی، یکی از مهمترین اهداف غرب برای مدیریت بر جامعه جهانی بود که در غالب گفتمان «جهانی شدن» مطرح شد. پروژه جهانی شدن که توسط نظام اقتصادی سرمایه داری مطرح شد، تمامی ابعاد تکنولوژی از جمله رسانه های جمعی برای نیل به اهداف خود به خدمت می گیرد.

سیاست یکسان سازی سبک زندگی در جامعه جهانی و تغییر در ساختار سیاست، اقتصاد و فرهنگ تمامی جوامع با هدف نزدیک شدن به ساختار مورد نظر غرب اجرایی شد. این سیاست به تدریج به محدودیت و سطحی شدن حوزه تفکری بشر و در نهایت محدود شدن دایره تصمیم گیری افراد منتج خواهد شد. باید پذیرفت در این فرآیند و با استحاله فرهنگی جوامع سنتی اصیل و از بین رفتن بسیاری از مناسبات اجتماعی، بسیاری از ارزش های اجتماعی و عرفی تغییر کرده و بی هویتی خاصی در جوامع حاکم می شود. انسان بی هویت نیز ناخواسته راهی جز اطاعت از رهبران فکری خود در نظام سرمایه داری ندارد. می توان این فرآیند را در غالبی کلی تر با عنوان «ریشه کن کردن اصالت هویت فردی و جمعی» مطرح نمود.
 

ادامه نوشته

آثار فرهنگی اجتماعی و روانی فناوری اطلاعات روی انسان/پیامدهای استفاده از اینترنت بر روابط انسانی

 

< آثار فرهنگی اجتماعی و روانی فناوری اطلاعات روی انسان

مقدمه

هدف از این مقاله مطالعه رابطه بین فرهنگ و استفاده از اینترنت است. در پرتو این مطالعات وجود خرده فرهنگ ها در درون یک کشور، برای تعیین تفاوت های اجتماعی چگونگی استفاده از اینترنت توسط دانشجویان سال اول دانشگاه نشان داده شده است.

جهت یافتن روابط بین فرهنگ و استفاده از اینترنت از تکنیک های دیتاماینینگ (داده‌کاوی) استفاده شده است. نتیجه این پژوهش آن است که توانایی و کارآیی استفاده از اینترنت در میان خرده فرهنگ نه تنها به دلیل وجود شکاف دیجیتالی، بلکه به دلیل تفاوت‌های فرهنگی متفاوت است.

همچنین نشان داده شده است که خرده‌فرهنگ‌ها تمایل به همگرایی زمانی دارند زمانیکه در چارچوب و بستر یکسانی قرار داشته باشند.

معرفی

این مقاله به تجزیه و تحلیل پیامدهای مثبت و منفی‌ای که اینترنت برای ارتباطات انسانی دارد، می‌پردازد و آن را با یک توصیف از اثرات آن بر مقدار و کیفیت تعامل انسان‌ها آغاز می نماید.

ادامه نوشته

تاثیرات مخرب شبکه های اجتماعی بر سبک زندگی

 

شبکه های اجتماعی با فرآیند امپریالیسم فرهنگی تاثیرات مخربی بر سبک زندگی دارد.

: شبکه های اجتماعی با فرآیند امپریالیسم فرهنگی تاثیرات مخربی را بر سبک زندگی داشته و آثار مخرب آن به خوبی در جوامع دیده می شود.

رعایت قوانین و داشتن سواد کافی فضای مجازی، حضور جوانان انقلابی، حزب اللهی و متدین در فضای مجازی برای سالم سازی و جلوگیری از اشاعه تهاجم فرهنگی دشمن و تخریب فضای فرهنگی جامعه، بیش از گذشته احساس می شود.

این آسیب ها می تواند برای جامعه ویرانگر باشد، اگر از این آسیب ها جلوگیری نشده و با آن ها مقابله نشود، می تواند آسیب های جدی به جامعه وارد کند.

حقیقت آن است که فناوری های نوین ارتباطی که اینترنت جدیدترین آنها است، در کنار خدماتی که برای سهولت ارتباط انسان مدرن داشته اند، آسیب های بسیاری را نیز به جامعه بشری متحمل کردند که غیر قابل انکار است.

*هضم فرهنگ بومی در فرهنگ غرب بزرگترین جنایت فضای مجازی است

هضم فرهنگ های اصیل بومی در فرهنگ صنعتی غرب یکی از بزرگترین جنایات فضای مجازی به جامعه بشری است، شبکه های اجتماعی به عنوان یکی از پرمخاطب ترین دستاوردهای اینترنت، توانسته است با شدت بخشیدن به فرآیند امپریالیسم فرهنگی تاثیرات مخربی را بر سبک زندگی کشورهای مختلف بگذارد.

در خصوص میزان تاثیری که شبکه های اجتماعی بر زندگی مردم گذاشته و دارند، نیازمند تحقیقات زیاد و دقیق و جامعی است؛ ولی آنچه مشخص است متاثر شدن زندگی ما از این شبکه اجتماعی، غیر قابل انکار است و میتوان از کلمه ویرانگر استفاده کرد.

اگر در گذشته حریم خصوصی افراد برای آنها اهمیت داشت و توسط دیگران نیز محترم شمرده می شد شبکه های اجتماعی مخصوصا تلگرام و ... متاسفانه این اهمیت و احترام را از بین برده اند، این موضوع تا جایی پیش رفته است که افرد به راحتی آلبومی از بهترین خاطرات، تصاویر و لحظات شخصی خود را در اختیار کاربرانی قرار می دهند که در بسیاری از مواقع هیچ ارتباطی در دنیای حقیقی با آنها ندارند.

ادامه نوشته

تاثیر فضای مجازی بر بنیان‌‌ های خانواده ایرانی

 

امروزه خانواده ایرانی در سبد فرهنگی خود مواجه با شبکه‌های ماهواره‌ای، فضای مجازی، رسانه‌های مدرن و ... است که هر کدام به نوبه خود بخشی از فرآیند تأثیرگذاری در خانواده را هدف گرفته‌اند. بعضی از شبکه‌های مجازی که به طور تخصصی تمام تمرکز خود را بر مقوله خانواده نهاده است و پیام مشترک برنامه‌های این شبکه‌ها عبارتند از:"ترویج خانواده‌های بی‌سامان ولجام گسیخته در مقابل ساختار خانواده، عادی جلوه‌دادن روابط جنسی دختر و پسر پیش از ازدواج، ترویج فرهنگ هم‌باشی پیامدهایی را بر روی رفتارهای فرهنگی و اجتماعی  خانواده ایرانی دارند که در این نوشتار به بررسی آثار و پیامدهای آن می‌پردازد.
بیان مسئله:

ادامه نوشته

مقابله با آسيب هاي ماهواره نيازمند جهاد فرهنگي است

 

استفاده از ماهواره آثار زيانبار روحي - جسمي و رواني به دنبال داشته و زمينه ساز بروز جرايم و آسيب هاي اجتماعي در جامعه است،:شبكه هاي ماهواره باعث بوجود آمدن فاصله رواني - عاطفي بين خانواده ها شده و جوانان را به سمت بي بند و باري،خرافه پرستي و كم رنگ جلوه دادن اعتقادات و ارزشهاي ديني هدايت مي كند ترويج سبك زندگي اسلامي، تعميق ارزش ها و باورهاي ديني و تقويت بنيه هاي اعتقادي در اين حوزه از اهميت ويژه اي برخوردار است .
مبارزه همه جانبه با دين و اعتقادات اسلامي از اهداف شبکه هاي ماهواره اي کشورهاي غربي است، به انحطاط کشاندن جوانان و فروپاشي خانواده ها را ازاهداف شوم اين شبكه هامی باشد .
آگاه سازي افراد جامعه و آموزش خانواده ها در خصوص پيامدهاي استفاده از برنامه هاي ماهواره اي باید سر لوحه کار مسئولین فرهنگی قرار گیرد زیرا مقابله با آسيب هاي ماهواره نيازمند جهاد فرهنگي در جامعه است .
تخريب هويت ملي،ترويج مد گرايي، القاي شکاف ميان مردم و حاکميت،شايعه پراكني،تزلزل بنيان اخلاقي خانواده، اتلاف وقت و از بين بردن روحيه اعتماد به نفس،گسترش فرهنگ مصرف گرايي و گرايش به سمت کالاهاي غربي،ترويج بي عفتي و خيانت از جمله آسيب هاي اجتماعي ماهواره می باشد
پر کردن اوقات فراغت فرزندان از طريق ورزش و ساير تفريحات،کسب اطلاع از آسيب هاي شبکه هاي ماهواره و اهداف و مقاصد آن ها،تقويت بنيان هاي ديني و اعتقادي در مجموعه ويژگي هاي شخصيتي خود و اعضاء خانواده،نظارت و کنترل بر فرزندان نسبت به استفاده از ماهواره،استفاده از کارشناسان و مشاورين مجرب و متعهد ، در صورت ايجاد مشکلات رفتاري و اخلاقي در ميان اعضاء خانواده به دليل تاثيرپذيري از برنامه هاي ماهواره اي از جمله راهكارهاي پيشگيرانه در اين زمينه می باشد

 

ادامه نوشته

ویژگی‌های "فرهنگ فضای مجازی" چیست؟/ کاربرانی که اسیر فرهنگ فضای مجازی می شوند

 

فضای مجازی، به عنوان فضای دومی از زندگی واقعی است که مانند فضای واقعی، نیازمند فرهنگ است. این فرهنگ از عوامل متعددی مانند عرف، شرع، وضعیت اقتصادی و معیشتی، سطح تحصیلات و غیره ناشی می‌شود.

با ظهور و گسترش صنعت هم‌زمان ارتباطات و در امتداد آن اینترنت به عنوان شبکه ارتباطی و اطلاعاتی جهانی، فضای جدیدی در عرصه‌ی زندگی به وجود آمد که می‌توان با عناوینی هم‌چون «فضای دوم» و «فضای مجازی» از آن یاد کرد.»

فضای مجازی، به عنوان فضای دومی از زندگی واقعی است که مانند فضای واقعی، نیازمند فرهنگ است. این فرهنگ، همان‌گونه که در فضای واقعی، از عوامل متعددی مانند عرف، شرع، وضعیت اقتصادی و معیشتی، سطح تحصیلات و غیره ناشی می‌شود، در فضای مجازی نیز از همین عوامل تاثیر پذیرفته و بر همین عوامل نیز تاثیر می‌گذارد. منظور از فرهنگ فضای مجازی، فرهنگی است که از سوی شبکه‌های اجتماعی تحمیل می‌شود و نه بخش‌های جدی فضای مجازی مانند سایت‌های خبری.

ویژگی‌های فرهنگ فضای مجازی

در زیر، ویژگی‌های فرهنگی که فضای مجازی تحمیل می‌کند را با هم می‌بینیم:

1. بازنمایی از خود، در فضای مجازی ناقص است: به این معنی که این فرهنگ، تمامی ویژگی‌هایی که در فضای واقعی بر اساس آن طبقه‌ی فرهنگی استنباط می‌شود را ندارد. به عبارتی مخاطب، از خلال فرهنگی که در فضای مجازی حاکم است، امکان دریافت تصویری صحیح از سطح اقتصادی، درجه‌ی پای‌بندی به احکام دینی و مواردی از این دست ممکن نیست.

ادامه نوشته

نگاهی به خطرات فضای مجازی برای جوانان و نوجوانان/ راهکار چیست؟

 

باتوجه به رشد روزافزون جرايم اينترنتي و با در نظر گرفتن اين نکته كه جوانان بيش از هر گروه ديگری در مقابل بعضي از اين جرايم آسيب پذير هستند، مسئولان و دست اندركاران كشور بايد استراتژي هاي همه جانبه اي را در راستاي آگاهي دادن به این قشر، مقابله با جرايم اينترنتي و همچنین استفاده صحيح از تكنولوژي رايانه اي اتخاذ كنند.

گروه فرهنگ و جامعه گرداب؛ هر پدیده جدید به محض ورود به دنیای واقعی همواره فرصت ها و چالش هایی را به همراه خواهد داشت. فضای مجازی نیز به عنوان ابزار ارتباطی نوین همچون تیغ دو لبه ای است و برای خطراتی که به واسطه آن پیش می آید باید هوشیار بود و آمادگی مقابله با آن را داشت. در این گزارش به بررسی تاثیرات مثبت و منفی این پدیده بر قشر نوجوان، جوان، دانش آموز و دانشجو می پردازیم.

یکی از بحث های رایج میان جامعه شناسان و کارشناسان حوزه علوم اجتماعی و ارتباطات، نحوه و چگونگی برخورد با یکی از انواع تکنولوژی، در بدو ورود به هر فرهنگی است. در این میان نکته ای که همگی بر آن اتفاق نظر دارند، فرهنگ سازی برای استفاده صحیح از تکنولوژی است. اینترنت و فضای مجازی نیز مانند سایر اشکال تکنولوژی و رسانه ای موارد استفاده مثبت و منفی خاص خود را دارد.

فضای مجازی می تواند به کمک دانش آموزان و دانشجویان بیاید

فضای مجازی نیز مانند سایر اقسام تکنولوژی می تواند در بسیاری از موارد مفید واقع شود. در این خصوص فضای مجازی بستری را برای نسل نوجوان و جوان فراهم کرده است که می توانند با استفاده از آن در زمینه آموزشی وضعیت بهتری را تجربه نمایند. از جمله استفاده های مفیدی که نسل جوان از فضای مجازی دارد، عبارت است از:

- استفاده از داده ها و اطلاعات گوناگون به منظور انجام فعالیت هاى علمى و پژوهشى

- تسریع در روند انجام امور ادارى دانشجویان و دانش آموزان و نیز افراد شاغل؛ که بخصوص در مراحل ثبت نام دانشگاه و انتخاب واحدها موجب تسهیل کار دانشجویان شده است

ادامه نوشته

نگاهی به خطرات فضای مجازی برای جوانان و نوجوانان/ راهکار چیست؟

 

باتوجه به رشد روزافزون جرايم اينترنتي و با در نظر گرفتن اين نکته كه جوانان بيش از هر گروه ديگری در مقابل بعضي از اين جرايم آسيب پذير هستند، مسئولان و دست اندركاران كشور بايد استراتژي هاي همه جانبه اي را در راستاي آگاهي دادن به این قشر، مقابله با جرايم اينترنتي و همچنین استفاده صحيح از تكنولوژي رايانه اي اتخاذ كنند.

گروه فرهنگ و جامعه گرداب؛ هر پدیده جدید به محض ورود به دنیای واقعی همواره فرصت ها و چالش هایی را به همراه خواهد داشت. فضای مجازی نیز به عنوان ابزار ارتباطی نوین همچون تیغ دو لبه ای است و برای خطراتی که به واسطه آن پیش می آید باید هوشیار بود و آمادگی مقابله با آن را داشت. در این گزارش به بررسی تاثیرات مثبت و منفی این پدیده بر قشر نوجوان، جوان، دانش آموز و دانشجو می پردازیم.

یکی از بحث های رایج میان جامعه شناسان و کارشناسان حوزه علوم اجتماعی و ارتباطات، نحوه و چگونگی برخورد با یکی از انواع تکنولوژی، در بدو ورود به هر فرهنگی است. در این میان نکته ای که همگی بر آن اتفاق نظر دارند، فرهنگ سازی برای استفاده صحیح از تکنولوژی است. اینترنت و فضای مجازی نیز مانند سایر اشکال تکنولوژی و رسانه ای موارد استفاده مثبت و منفی خاص خود را دارد.

فضای مجازی می تواند به کمک دانش آموزان و دانشجویان بیاید

فضای مجازی نیز مانند سایر اقسام تکنولوژی می تواند در بسیاری از موارد مفید واقع شود. در این خصوص فضای مجازی بستری را برای نسل نوجوان و جوان فراهم کرده است که می توانند با استفاده از آن در زمینه آموزشی وضعیت بهتری را تجربه نمایند. از جمله استفاده های مفیدی که نسل جوان از فضای مجازی دارد، عبارت است از:

- استفاده از داده ها و اطلاعات گوناگون به منظور انجام فعالیت هاى علمى و پژوهشى

- تسریع در روند انجام امور ادارى دانشجویان و دانش آموزان و نیز افراد شاغل؛ که بخصوص در مراحل ثبت نام دانشگاه و انتخاب واحدها موجب تسهیل کار دانشجویان شده است

ادامه نوشته

فرهنگ استفاده بهینه از فضای مجازی باید در جامعه نهادینه شود

 

علم و فناوری اطلاعات، از جمله فناوری‌های موجود در فضای مجازی، با سرعتی شگفت‌انگیز در حال پیشرفت است و به ‌کارگیری این امکانات با توجه به آثار مختلف اجتماعی و فردی نیازمند برنامه ریزی های کاربردی و کارشناسی از سوی مسئولان مربوطه است.
اعضای شورای فرهنگ عمومی استانها به عنوان تصمیم گیران نهایی مسائل فرهنگی استان، باید ضمن تسلط به فضای مجازی در خصوص آسیب شناسی شبکه های اجتماعی گام های اساسی بردارند چرا که هر چقدر ما عقب نشینی کنیم دشمنان پیشرفت می کنند.
بازگو کردن بازتاب فضای مجازی در روابط اجتماعی، ضرورت واکاوی و تاثیر برخی آثار زیانبار آن برای مصون نگه داشتن اقشار مختلف مردم به خصوص دختران و پسران نوجوان و جوان در معرض آسیب را ضروری کرده است.
استفاده فراگیر از شبکه های اجتماعی نیازمند مدیریتی با ساختار فرهنگی برای جلوگیری ازبرخی آثارمخرب این شبکه ها در جامعه است.
اساتید دانشگاه ها، آموزگاران، روحانیان و دستگاه های فرهنگی نسبت به فرهنگ سازی استفاده بهینه از فضای مجازی و شبکه های اجتماعی وظیفه سنگین تری بر عهده دارند و باید اقدامات ارزنده ای در این خصوص انجام دهند.
فیلتر کردن فضای مجازی در حال حاضر به نفع جامعه نیست چرا که نمی توانیم به جنگ تکنولوژی و فن آوری های مدرن برویم و در عوض باید با راهکارهای کارشناسی نسبت به آسیب شناسی این فضا اقدام کرده و جوانان را به سمت و سوی استفاده بهینه از آن هدایت کنیم.
جمهوری اسلامی ایران با هیچ نوع توسعه و پیشرفت در زمینه های مختلف مخالف نیست اما فضای مجازی در کشور باید بر اساس آرمان های انقلاب، شهدا، امام راحل و منویات مقام معظم رهبری مسیر توسعه را بپیماید.
 مردم مومن و موحد ایران اسلامی باید بدانند که تولید برنامه های مختلف در شبکه های مجازی از سوی غرب به خصوص اسراییل جنایتکار در راستای تخریب بنیان خانواده ها است و باید آگاهانه از این امکانات استفاده کنند.

ادامه نوشته

تاثیر فضای مجازی بر بنیان‌‌ های خانواده ایرانی

امروزه خانواده ایرانی در سبد فرهنگی خود مواجه با شبکه‌های ماهواره‌ای، فضای مجازی، رسانه‌های مدرن و ... است که هر کدام به نوبه خود بخشی از فرآیند تأثیرگذاری در خانواده را هدف گرفته‌اند. بعضی از شبکه‌های مجازی که به طور تخصصی تمام تمرکز خود را بر مقوله خانواده نهاده است و پیام مشترک برنامه‌های این شبکه‌ها عبارتند از:"ترویج خانواده‌های بی‌سامان ولجام گسیخته در مقابل ساختار خانواده، عادی جلوه‌دادن روابط جنسی دختر و پسر پیش از ازدواج، ترویج فرهنگ هم‌باشی پیامدهایی را بر روی رفتارهای فرهنگی و اجتماعی  خانواده ایرانی دارند که در این نوشتار به بررسی آثار و پیامدهای آن می‌پردازد.
بیان مسئله:
گسترش تاثیرات  فضای مجازی در حوزه خانواده و رابطه فرزندان و والدین نیز تغییراتی بوجود آورده است که از جمله آن به کاهش نقش خانواده به عنوان مرجع، خشونت های اجتماعی،  بی تفاوتی های اجتماعی و فرهنگی کاهش ارتباط والدین با فرزند، از بین رفتن حریم بین فرزندان و والدین را می‌توان نام برد. بسيج افکار و جلب مشارکت عمومی از کارکردهای رسانه ای است و مختص به جامعه ایرانی نيست، خبر دست به دست می چرخد و بازنشر می شود و در رسانه های دوسويه و تعاملی که افراد فارغ از مجاورت مکانی و زمانی با يکديگر در تماس اند  افکار به سرعت يکدست شده و اقليت مخالف به استناد تئوری مارپيچ سکوت، به انزوا می رود پس جنس هر واکنش نسبت به" بيماری يک شخصيت مشهور" ،"قتل دختر خویی"، " مرگ سربازان " و" قتل محیط بان "و .....يکی است؛ ليکن نکته اينجاست که واکنش ها اغلب در اين فضا ناپخته است و نه دولتها به واسطه کم تجربگی رويارويی با اثرات استفاده از شبکه ها اجتماعی هنوز قدرت اعمال واکنش موثر دارند و نه عوام توان کنترل هيجانات خود ! اين تغييرات رفتاری ناشی از تحولات فناوری به مرور اصلاح شده و در چهارچوب عرف و هنجار فرم می گيرند؛ که آثار مخرب آن بر هویت و خانواده پايه بنيادين اجتماع و سلول سازنده زندگي انسان و خشت بنا و كانون اصلي حفظ سنت ها، هنجارها و ارزش هاي اجتماعی است. . پیامدهای مواجهه مخاطبان ایرانی با اخبار و رویدادهای فضای مجازی دغدغه‌های بسیاری را برای جامعه کار‌شناسی ایجاد کرده است.
ارزش هاي اجتماعي از اساسي ترين عناصر يك نظام اجتماعي هستند كه از طريق كنترل و هدايت آن ها مي توان جامعه را به زوال و يا به تعالي كشاند. بنابراين خانواده ها و مسئولين بايد خيلي راغب باشند كه بدانند، چه عواملي موجب پيدايش ارزش ها در يك جامعه مي شوند و چگونه مي توان اين ارزش ها را تغيير داد. اهميت ارزش در آن نهفته است كه پايه ارزيابي ما را از پديده هاي اطرافمان، از خودمان از نزديكان و از ديگر انسان ها و از جامعه تشكيل مي دهند و در واقع رفتار ما را نسبت به آن ها تنظيم مي كنند.با ورود تكنولوژي و وسايل ارتباط جمعي در خانواده ها، ارزش هاي اجتماعي خانواده ها تحت تأثير قرار گرفته و موجب شده تا شاهد تغييراتي در رفتار و گفتمان نسل جوان و خانواده ایرانی باشيم.

ادامه نوشته

اثرات مثبت اینترنت بر سبک زندگی

 

آمارها نشان می دهد که ایران با حدود 77 میلیون نفر جمعیت در سال 2010م، با 2/43 درصد ضریب نفوذ، بیشترین

میزان استفاده از اینترنت را در خاورمیانه به خود اختصاص داده است. امروزه اینترنت، بخش مهمی از زندگی ایرانیان از جمله کار، درس، سرگرمی و فعالیت های اجتماعی را در برگرفته است.

افزایش کیفیت و کمیت تحقیقات علمی، نزدیک شدن مردم به یکدیگر، برقراری ارتباط صوتی و تصویری با اقتصادی ترین روش، صرفه جویی در وقت و هزینه و امکان دسترسی به جدیدترین مباحث علمی روز، از جمله مزایای استفاده از اینترنت می باشند.

1. تبدیل جهان به دهکده جهانی

ایجاد تغییرات گسترده جهانی بعد از شکل گیری اینترنت، بسیاری را به این باور رسانده که اینترنت، عامل بسیاری از تغییرات فرهنگی و فنی در حوزه های مختلف زندگی روزمره است.

2. آموزش و پژوهش اینترنتی

شکی نیست که اینترنت با ظرفیت های موجود در آن، با کنار گذاشتن محدودیت های زمانی و مکانی و با امکان استفاده از تمام قالب های سمعی و بصری موجود، می تواند نظام یادگیری را متحول سازد.

امروزه یکی از رایج ترین کاربردهای اینترنت، استفاده از آن جهت آموزش و پژوهش است. تعداد فراوان مدارس و مراکز عالی آموزشی، دانشگاه ها و کالج های اینترنتی در کنار پژوهشکده ها و پژوهشگاه ها و مراکز تحقیقاتی، بیان گر این مسئله است.

3. شهروند الکترونیکی

«ارائه خدمات ارتباطی»، کارکرد پرمصرف و اصلی اینترنت است و یکی یکی، از عوامل مهم جذب و علاقه مند شدن افراد به اینترنت است.

4. دولت الکترونیک

مفهوم دیگری که در تعیین سبک زندگی تأثیر مهمی دارد، «دولت الکترونیک» است که استفاده از فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی، به منظور ارائه خدمات دولتی، به صورت به هنگام و مستقیم به شهروندان می باشد. دولت الکترونیک به افراد تسهیلات لازم را جهت دسترسی مناسب به اطلاعات و خدمات دولتی و فرصت های گسترده تر را برای مشارکت در برنامه ها در اختیار افراد قرار می دهد.

5. اقتصاد و تجارت الکترونیک

اینترنت هزاران شغل برای کارکنان صنایع رسانه ای فراهم ساخته و به صورت غیرمستقیم برای میلیون ها خانواده دیگر، شرایطی را فراهم کرده است؛ تا زندگی خودشان را از طریق فعالیت های مربوط به اینترنت، تأمین کنند.

ب. اثرات منفی اینترنت بر سبک زندگی

اینترنت توانسته است ابعاد تازه ای به سبک زندگی بدهد. هر چند استفاده از آن توانسته است بسیاری از مشکلات موجود در زندگی را حل نماید، اما نسل بشر را دچار مشکلات متعددی کرده است؛ البته تأثیر فن آوری اینترنت در این زمینه، مستقیم نیست و بیشتر تابع نوع استفاده از آن و نیز بسته به متغیرهای سن، جنس، تحصیلات و غیره است؛ مشکلاتی نظیر استفاده تفریحی و غیرعلمی، دسترسی به مسائل غیر اخلاقی، عدم وجود محدودیت در استفاده برای قشرهای مختلف و....

1. تبدیل اینترنت به ارزش

امروزه با تعابیری همچون «اینترنت، جزء لاینفک زندگی انسان است» و «به کسی که اینترنت بلد نباشد، بی سواد می گویند» و «دنیا، دنیای اینترنت و کامپیوتر است» روبه رو هستیم. هر چند این عبارات به نوعی بیان گر عمومی شدن اینترنت می باشند، اما ناخواسته جامعه را به سمتی سوق می دهند که سرانجام ابزاری همچون اینترنت را به عنوان یک ارزش بپذیرد.

این گونه رفتار با اینترنت، به جای این که فرد نیازمند به آن را با آن درگیر سازد، نوعی احساس نیاز کاذب در وی به وجود می آورد. بنابراین، افرادی که شاید مخاطب واقعی این رسانه نباشند نیز جذب حواشی آن می شوند و در نتیجه. به شخصیت و ساختار فکری و رفتارها و کنش های اجتماعی آنان لطمه وارد می شود.

2. قبض و بسط باورها

ادامه نوشته

آسیب شناسی فضای مجازی و خانواده؛تهدیدها وچالش ها


مهدی بی آبی
کارشناس مدیریت فرهنگی
 
چکیده:
ظهورتکنولوژی های نوین ارتباطی در عصر حاضر به همراه تحولاتی که در فضای مجازی بوجود آمده است ، بسیاری از کارکردهای خانواده ها را دچار اختلال کرده است. در مباحث آسیب شناختى نهاد خانواده، یکى از محورهاى مهم، بررسى آسیب هاى ناشى از تحولات خانواده است. تحولاتى که خود منشأ بروز دگرگونى هایى عمیق و اساسى در نوع روابط و ارزش هاى خانوادگى مى باشند. بسیارى از این تحولات و دگرگونى ها از بیرون، بر خانواده تحمیل مى شود.
از زمانى که اینترنت وارد فضاى زندگى انسان شده تا به امروز، على رغم تمام محاسن و مزایاى آن، یکسرى دغدغه ها و نگرانى هایى را بر خانواده ها تحمیل نموده است. موضوعی كه در تمام جوامع موضوعیت داشته و محدود به جامعه و یا اقلیتی خاص نمی شود. به دلیل ویژگی های خاص فضای مجازی و نو بودن این پدیده، بسیاری از والدین فرصت، امكان و یا توان كافی برای شناخت دقیق این فضا و كاربردهای آن را به دست نیاورده اند و عدم آشنایی مناسب آنها با این فضا و در مقابل استفاده روزمره نوجوانان و جوانان و حتی كودكان از این فضا باعث شده است كه یك فضای محرمانه و خصوصی در داخل خانه برای فرزندان ایجاد شود و آنها بدون دغدغه و بدون احساس وجود ناظر بیرونی به سایت های مختلف در این فضا دسترسی یافته و بعضاً به دلیل ویژگی های سنی و شخصیتی و كنجكاوی های خود متأثر از فضاهای ناسالم موجود در اینترنت گردند.
در این پژوهش نگارندگان به بررسی مهمترین آسیب های فضای مجازی و تأثیرات آن بر خانواده ها پرداخته و راهكارهايي جهت مقابله و كاهش تهديدات اينترنتي در ابعاد اجتماعی، فرهنگي، آموزشی و ... ارايه می شود.

كليد واژه ها:
آسيب اجتماعی، خانواده، فضاي مجازي، روابط اجتماعی، تأثیرات اجتماعی.
 
مقدمه:
فضای مجازی نسل جدیدی از فضای روابط اجتماعی هستند که با اینکه عمر خیلی زیادی ندارند، توانسته اند به خوبی در زندگی مردم جا باز کنند. مردم بسیاری در سنین مختلف و از گروه های اجتماعی متفاوت در فضای مجازی کنار هم آمده اند و از فاصله های بسیار دور در دنیای واقعی، از این طریق با هم ارتباط برقرار می کنند. امروزه روش های ارتباطی با دیگران از طریق اینترنت افزایش یافته است. پست الکترونیک، پیام های کوتاه، چت روم ها، وب پایگاه ها و بازی ها، روش هایی برای گسترش و حفظ روابط اجتماعی شده اند. روزانه نزدیک به چهارصد میلیون نفر در سراسر دنیا از اینترنت استفاده می کنند و یکی از کاربردهای اصلی اینترنت، برقراری ارتباط اجتماعی با دیگران است. شاید عیب اصلی ارتباط های اینترنتی آن است که ارتباط در فضای مجازی، اساساً بر متن استوار است و بنابراین، از نشانه های بصری و شنیداری در تعامل های رو در رو بی بهره است.
امروزه خانواده ایرانی در سبد فرهنگی خود مواجه با شبکه‌های ماهواره‌ای، فضای مجازی، رسانه‌های مدرن و ... است که هر کدام به نوبه خود بخشی از فرآیند تأثیرگذاری در خانواده را هدف گرفته‌اند. بعضی از شبکه‌های ماهواره‌ای که به طور تخصصی تمام تمرکز خود را بر مقوله خانواده نهاده است و پیام مشترک برنامه‌های این شبکه‌ها عبارتند از: "ترویج خانواده‌های بی‌سامان ولجام گسیخته در مقابل ساختار خانواده، عادی سازی خیانت همسران به یکدیگر، عادی جلوه‌دادن روابط جنسی دختر و پسر پیش از ازدواج، ترویج فرهنگ هم‌باشی به جای ازدواج و عادی جلوه‌دادن سقط جنین برای دختران (شکربیگی،1391).

ادامه نوشته

بررسی شبکه های اجتماعی و تأثیرات آن ها بر ابعاد مختلف زندگی

مروارید اسلامی 1

دانشجوی کارشناسی علوم ارتباطات اجتماعی دانشگاه تهران

چکیده

شبکه های اجتماعی مجازی نسل جدیدی از فضای روابط اجتماعی هستند که با اینکه عمر خیلی زیادی ندارند، توانسته

اند به خوبی در زندگی مردم جا باز کنند. مردم بسیاری در سنین مختلف و از گروه های اجتماعی متفاوت در شبکه های

اجتماعی مجازی کنار هم آمده اند و از فاصله های بسیار دور در دنیای واقعی، از طریق شبکه های اجتماعی با هم ارتباط

برقرار می کنند.

شبکه های اجتماعی نقش پررنگی در دنیای امروز دارند و نمی توان آن ها را نادیده گرفت. این سایت ها بر ابعاد مختلف

زندگی فردی و اجتماعی افراد و در سطح کشورها و حتی بین الملل تاثیرگذارند و به همین دلیل در حال گسترش

هستند و در آینده نقش به مراتب بیشتر و مهم تری را در زندگی بازی خواهند کرد.

در این مقاله به بررسی شبکه های اجتماعی، تاریخچه آن ها، فیس بوک به عنوان پرمخاطب ترین شبکه اجتماعی امروز و

تاثیرات شبکه های اجتماعی در ابعاد مختلف زندگی می پردازم.

کلید واژه ها: تاثیرات، روابط اجتماعی، شبکه اجتماعی، فضای مجازی

1Bachelor Student of Social Communication

Email: morvarid.es@gmail.com

2

مقدمه

شبکه های اجتماعی مجازی، نسل جدیدی از وب سایت های اینترنتی هستند. در این وب سایت ها، کاربران اینترنتی

حول محور مشترکی به صورت مجازی دور یکدیگر جمع می شوند و جماعت های آنلاین را تشکیل می دهند )محمد

) مهدی مولایی، 9831 8. در واقع شبکه اجتماعی شبکه ای متشکل از افراد و گروه ها و ارتباطات بین آنهاست .

گرایش به سایت های شبکه ی اجتماعی در سراسر دنیا همچنان رو به رشد است. شبکه های اجتماعی یکی از انواع رسانه

های اجتماعی محسوب می شوند . رسانه های اجتماعی در سال های اخیر در زندگی آنلاین و آفلاین کاربران اینترنتی

ادامه نوشته

بررسی تاثیرات، چالشها و فرصت های ناشی از فضای اینترنت

 

مجید کاظمیاصل

معصومه بااوش 2

چکیده

اینترنت، از تازه ترین دستاوردهای بشر و آخرین عضو خانواده تکنولوژی است که حدود چهل سال است قدم به

زندگی انسان گذاشته و درعرصه های مختلف نقش آفرینی می کند با توجه به اینکه اینترنت ابزاری وارداتی است به

رغم جنبه های سودمند فراوان آن، می تواند بسیار آسیب زا نیز باشد. گسترش سریع اینترنت باعث شده که در سال

های اخیر تحقیقات گسترده ای در مورد اثرات و کاربردهای آن انجام شود. هدف اصلی این مقاله بررسی تاثیرات

اینترنت و آسیب شناسی آن می باشد روش این مقاله بصورت اسنادی و کتابخانه ای می باشد نتایج این مقاله نشان

می دهد علل جذب و گرایش نوجوانان و جوانان به اینترنت قابلیت های جذاب اینترنت، پرکردن اوقات فراغت، فرار از

خود و ناکامی های زندگی و عدم شکل گیری هویت مطلوب در نوجوانان می باشد. ابعاد مثبت اینترنت اطلاع رسانی

به سریع ترین، گسترده ترین و کاراترین شکل و صرفه جویی در وقت و هزینه، از طریق تجارت اینترنتی و همچنین

ابعاد منفی اینترنت استفاده ی تفریحی و غیر علمی از آن، امکان دسترسی به قبیح ترین و کثیف ترین برنامه ها و

از بین رفتن دنیای کودکی کودکان بر اثر استفاده ی بیش از حد از رایانه و اینترنت می باشد.

بیشترین تعداد کاربران اینترنت کشور در سال 931 به ترتیب در استان های تهران، اصفهان و خراسان رضوی و

کمترین تعداد کاربران اینترنت در استان های کهگیلویه و بویراحمد، ایلام و خراسان جنوبی بوده است. آلوده ترین

استان های کشور از نظر بدافزار اینترنت در شهریور 3 به ترتیب به استان های مازندران، تهران، اصفهان، بوشهرو

کردستان و پاک ترین استان های کشور بترتیب به استان های مرکزی، کهگیلویه وبویراحمد، سیستان و بلوچستان،

سمنان، چهار محال و بختیاری و آذربایجان غربی بودند.

واژگان کلیدی: اینترنت، کارکرد اینترنت ، ضریب نفوذ، استانهای آلوده

مقدمه

آسیب های اجتماعی در دنیای پیچیده امروزی از مباحث بسیار مهم در زندگی فردی، خانوادگی و جامعه بشری

می باشد. متاسفانه در حال حاضر به بخشی از زندگی مردم تبدیل شده است. شناخت و ترمیم این آسیب ها نیاز به

آموزش گسترده جامعه و خانواده دارد. آسیب ها را نمی توان فقط دزدی، انحرافات جنسی، دختران فراری، اعتیاد،

کودکان خیابانی، خشونت، خودکشی، بیکاری و طلاق نامید.

در قرن مدرنیزم و نفوذ گسترده ماهواره، اینترنت و ماشین در زندگی انسانها رها کردن اصول اخلاقی و بی توجهی به

مسائل روحانی نیز با سرعت، شرایط را برای آسیب بزرگ تری رقم می زند. این مشکل در بسیاری از خانواده ها قابل

رویت نیست و دولتها نیز با اشتغال فراوان در امور سیاسی و مسائل کلان کشور سهواً و یا عامداً در پی حل این گونه

- کارشناس ارشد جمعیت شناسی و کارشناس مسئول امور اجتماعی وزارت تعاون،کار و رفاه اجتماعی

majid_kazemy57@yahoo.com

-2 کارشناس ارشد جمعیت شناسی و رئیس گروه آسیب های اجتماعی و فضای مجازی وزارت تعاون ، کار و رفاه اجتماعی

mbaoush@ yahoo.com

ادامه نوشته

اینترنت و آسیب های اجتماعی

محمد مهدی حق پرست راد مرد ، روح اله جیردهی

Haghparast_radmard@yahoo.com

دانش آموخته کارشناسی ارشد منابع طبیعی_ معاون پرورشی هنرستان فنی و حرفه ای شهرستان خمام-گیلان

دانش آموخته کارشناسی ارشد روانشناسی _ مشاور هنرستان فنی وحرفه ای شهرستان خمام -گیلان

چکیده :

استفاده از اینترنت در بین نسل جدید جامعه در حال گسترش است و بخشی از زندگی افراد را تشکیل میدهد .امروزه

برای خرید ،جمعع آوری اطلاععا، ،گفت عو بعا سعایر کعاربران و بسعیاری از فعالیعت هعای دی عر از اینترنعت اسعتف اده

میشود.آن ونه که به نظرمیرسد هیچ جنبه ای از زندگی نیست که تحت تاثیر این دهکده جهانی قرار ن رفتعه باشعد . از

جمله پیامدهای منفی استفاده از اینترنت میتوان به تغییر دادن سبک زندگی به منظور صرف زمان بیشتر در اینترنعت

، بی توجهی به سلامت خود ، اجتناب از فعالیت های مهم زندگی ، کاهش روابط اجتماعی ، نادیده گعرفتن خعانواده و

دوستان ، مشکلا، مالی ناشی از هزینه های بهره بردن از اینترنت و مشکلا، تحصیلی نام برد .به عنوان یعک نتیهعه

گیری نهایی میتوان گفت که با همه فوائدی که اینترنت دارا است یکسری مشکلاتی هم به همراه دارد که اگر با دقعت

کنترل نشود خصوصا در بین نوجوانان و جوانان باعث بروز آسیب های خطرناکی میشود.

کلما، کلیدی : اینترنت ، آسیب های اجتماعی ، دهکده جهانی ،خانواده ، روابط اجتماعی

2

مقدمه :

درهزاره ی سوم، اینترنت نقش مهم و روز افزونی در زندگی نوجوانان و جوانان ایفا میکند. جاذبه اینترنت باععث شعده

تا بسیاری ازجوانان و نوجوانان به جای تعامل با همسالان و والدین،کامپیوتر را برگزینند.

این همنشینی با کامپیوتر به مرور زمان تهربه شیرین درجمع بودن را از فرد می گیرد و می توانعد منهعر بعه انعزوا و

افسردگی شود)درگاهی وهمکاران ، 6831 (. همچنین اینترنت با داشتن ویژگیهای منحصر به فرد مثل دسترسی آسعان

سهولت استفاده ،گمنامی کاربران و هزینه پایین در سالیان اخیر به یکی از عمومی تعرین رسعانه هعای جمععی جهعان

تبدیل شده است)فیاض بخش، 6831 (. .استفاده از اینترنت در بین نسل جدید جامعه در حال گسترش است و بخشعی

از زندگی افراد را تشکیل میدهد .امروزه برای خرید ، جمع آوری اطلاعا، ،گفت و با سایر کاربران و بسیاری از فعالیعت

های دی ر از اینترنت استفاده می شود.آن ونه که به نظرمیرسد هیچ جنبه ای از زندگی نیسعت کعه تحعت تعاثیر ایعن

دهکده جهانی قرار ن رفته باشد)سلیمی و همکاران، 6833 (.اینترنت پدیده ش فت قرن انقلاب مهمی در ارتباط پدیعد

آورده است ویژگی عمده ای که در اینترنت وجود دارد و در سایر رسانه ها دیده نمی شود تعامل است .اینترنت ماننعد

ادامه نوشته

اینترنت و آسیب های اجتماعی

محمد مهدی حق پرست راد مرد ، روح اله جیردهی

Haghparast_radmard@yahoo.com

دانش آموخته کارشناسی ارشد منابع طبیعی_ معاون پرورشی هنرستان فنی و حرفه ای شهرستان خمام-گیلان

دانش آموخته کارشناسی ارشد روانشناسی _ مشاور هنرستان فنی وحرفه ای شهرستان خمام -گیلان

چکیده :

استفاده از اینترنت در بین نسل جدید جامعه در حال گسترش است و بخشی از زندگی افراد را تشکیل میدهد .امروزه

برای خرید ،جمعع آوری اطلاععا، ،گفت عو بعا سعایر کعاربران و بسعیاری از فعالیعت هعای دی عر از اینترنعت اسعتف اده

میشود.آن ونه که به نظرمیرسد هیچ جنبه ای از زندگی نیست که تحت تاثیر این دهکده جهانی قرار ن رفتعه باشعد . از

جمله پیامدهای منفی استفاده از اینترنت میتوان به تغییر دادن سبک زندگی به منظور صرف زمان بیشتر در اینترنعت

، بی توجهی به سلامت خود ، اجتناب از فعالیت های مهم زندگی ، کاهش روابط اجتماعی ، نادیده گعرفتن خعانواده و

دوستان ، مشکلا، مالی ناشی از هزینه های بهره بردن از اینترنت و مشکلا، تحصیلی نام برد .به عنوان یعک نتیهعه

گیری نهایی میتوان گفت که با همه فوائدی که اینترنت دارا است یکسری مشکلاتی هم به همراه دارد که اگر با دقعت

کنترل نشود خصوصا در بین نوجوانان و جوانان باعث بروز آسیب های خطرناکی میشود.

کلما، کلیدی : اینترنت ، آسیب های اجتماعی ، دهکده جهانی ،خانواده ، روابط اجتماعی

2

مقدمه :

درهزاره ی سوم، اینترنت نقش مهم و روز افزونی در زندگی نوجوانان و جوانان ایفا میکند. جاذبه اینترنت باععث شعده

تا بسیاری ازجوانان و نوجوانان به جای تعامل با همسالان و والدین،کامپیوتر را برگزینند.

این همنشینی با کامپیوتر به مرور زمان تهربه شیرین درجمع بودن را از فرد می گیرد و می توانعد منهعر بعه انعزوا و

افسردگی شود)درگاهی وهمکاران ، 6831 (. همچنین اینترنت با داشتن ویژگیهای منحصر به فرد مثل دسترسی آسعان

سهولت استفاده ،گمنامی کاربران و هزینه پایین در سالیان اخیر به یکی از عمومی تعرین رسعانه هعای جمععی جهعان

تبدیل شده است)فیاض بخش، 6831 (. .استفاده از اینترنت در بین نسل جدید جامعه در حال گسترش است و بخشعی

از زندگی افراد را تشکیل میدهد .امروزه برای خرید ، جمع آوری اطلاعا، ،گفت و با سایر کاربران و بسیاری از فعالیعت

های دی ر از اینترنت استفاده می شود.آن ونه که به نظرمیرسد هیچ جنبه ای از زندگی نیسعت کعه تحعت تعاثیر ایعن

دهکده جهانی قرار ن رفته باشد)سلیمی و همکاران، 6833 (.اینترنت پدیده ش فت قرن انقلاب مهمی در ارتباط پدیعد

آورده است ویژگی عمده ای که در اینترنت وجود دارد و در سایر رسانه ها دیده نمی شود تعامل است .اینترنت ماننعد

ادامه نوشته

زخم های ماهواره بر پیكر جامعه

0 با گفته های مسئولان دولتی و انتظامی کشور و کارشناسان و صاحب نظران عرصه فرهنگ، حالا دیگر نمی توان انکار کرد که خانواده های بسیاری در ایران به تماشای سریال ها و برنامه های مختلف ماهواره ای می پردازند.

اکرم میرزایی - بخش حقوق تبیان

مردم در هر جایی از سریال های ماهواره ای صحبت می کنند، غافل از اینکه این برنامه ها چه آسیب هایی دارد. با توجه به اینکه بیشتر تماشاگران برنامه های ماهواره ای نوجوانان و جوانان هستند، عجیب نیست که در آینده ای نه چندان دور، سبک زندگی رایج خانواده های این افراد، چیزی نامتناسب با فرهنگ و شئون جامعه اسلامی - ایرانی ما باشد، روندی که احتمالا باعث وقوع جرایم بسیاری در کشور خواهد شد..
- آیا تماشای برنامه های ماهواره می تواند به رشد جرایم در جامعه بینجامد؟
درباره ماهواره و جرایم مربوط به آن باید گفت كه ماهواره یك ابزار و شیء است؛ در نتیجه، فی نفسه نمی تواند ثابت کننده جرم باشد، بلكه شیوه استفاده از آن بسیار مهم است. می دانید كه در میان شبكه های مختلف ماهواره ای، شبكه های كشورهای اسلامی مانند برنامه های جمهوری اسلامی ایران، کشورهای غربی و همچنین شبكه های مبتذل نیز وجود دارند. بنابراین، ماهواره دنیای بسیار وسیعی است با برنامه های بسیار متنوع. نکته مهم این است که ما چطور از آن استفاده می كنیم. در نتیجه، استفاده از برنامه ها مهم است. همچنین باید بررسی کرد که بیننده یک برنامه چگونه از آن برنامه الگوبرداری می كند. قطعا همان قدر كه یك برنامه ممکن است در رشد جرایم مؤثر باشد، برنامه ای دیگر در كشورهای اسلامی می تواند در كاهش جرایم تاثیر بگذارد.
- چه جرایمی با رواج ماهواره در جامعه بیشتر شده اند؟
تاکنون یك پژوهش علمی و تحقیقاتی در این زمینه انجام نشده است تا میزان دقیقی از جرایم ناشی از برنامه های ماهواره ای داشته باشیم. هیچ یک از آمارهایی که منتشر می شوند، مستند و قابل اعتماد نیستند. مثلا عده ای معتقدند كه برنامه هایی كه از بعضی شبکه های خاص پخش می شود و مخاطبان بیشتری دارند، طلاق و روابط نامشروع و خارج از ازدواج را افزایش می دهند. اما بدون انجام تحقیقی دقیق و علمی واقعا نمی توانیم این ادعا را تایید یا رد کنیم. در نتیجه، آمار ها و اظهارنظرهایی را که در این زمینه منتشر می شود، نمی توان درست یا نادرست خواند.
- خانواده ها چقدر در معرض این جرایم و ناهنجاری ها هستند؟
قطعا برنامه های مضر ماهواره در روابط درون خانواده ها و رابطه فرزندان با افراد دیگر خانواده می تواند تاثیرگذار باشد. برنامه های ماهواره را از كودكان 5-6 ساله تا سالمندان می توانند مشاهده کنند. در هر حال، باید توجه کرد که بخش اعظم شخصیت انسان ها در دوران كودكی شكل می گیرد و ماهواره ها می توانند تاثیر بسیاری در شكل گیری شخصیت افراد بگذارند. در نتیجه، خانواده ها باید دقت بیشتری به كار ببرند كه حداقل اگر خودشان برنامه های ماهواره ای را تماشا می كنند، دسترسی كودكانشان را به ماهواره محدود و کنترل كنند. در بعضی از كشورها، ماهواره آزاد است، اما برای جلوگیری از دسترسی آسان كودكان به شبكه های ماهواره ای، نرم افزار یا دستگاهی روی تلویزیون ها نصب می شود كه دسترسی اطفال را به شبكه های مبتذل محدود می كند، اما چون در كشور ما استفاده از ماهواره ممنوع است، این گونه امکانات کنترلی هم وجود ندارد، اما اگر چنین امکاناتی موجود باشد، قطعا دسترسی كودكان به بعضی از شبكه ها ممنوع می شود. این روش، راهكاری مناسب برای جلوگیری از ابتذال كودكان است.

ادامه نوشته

پیامدها و آثاراينترنت بر برخی از ابعاد هويت اجتماعی جوانان

محمد رحیمی

) کارشناس آموزش مرکز آموز ش عالی شهید بابايی اراک (

رضا تاج آبادی

)پژوهشگر و کارشناس ارشد کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاه صنعتی اراک(

سمیه شعبانی

)لیسانس حسابداری اداره دادگستری شهرستان اراک(

چکیده:

هدف از ارائه اين مقاله تبیین آثار اينترنت بر برخی از ابعاد هويت اجتماعی جوانان)از جمله هويت دينی، هويت

قومی، هويت خانوادگی و هويت شخصی( می باشد. به نظر می رسد که در کنار ظهور تکنولوژی ها و رسانه های

جديد تغییرات ديگری مانند طولانی شدن دوره جوانی و نوجوانی، فردی شدن، اهمیت يافتن سبك زندگی برای

جوانان، ازهم پاشیدگی شبکه های سنتی و نوسازی شهری از جمله زمینه های اصلی هستند که شرايط جديدی را

پیش روی جوانان قرار داد ه اند. اين تحولات تکنولوژيکی علاو ه بر تأثیر بر ذوق، سلیقه و نیاز ارتباطی آنها، گذراندن

اوقات فر اغت آنها را نیز تحت تأثیر قرار داده است . دوفرايند رسانه ای شدن و خانگی شدن توصیف کننده ی

گذران بخش عمده ای از فراغت جوانان درجوامع مدرن است . جوانان فراغت خود را بیش ازپیش درخلوت سپری

می کنند و برای سرگرم شدن به طور فزآيند های به رسانه های جديد متکی هستند . ورود تکنولوژی های جديد

اطلاعاتی و ارتباطی ) ICT ( مانند اينترنت و موبايل به زندگی جوانان در سال های اخیر، تأثیراتی بر نگرش، هويت و

سبك زندگی آنها داشته است. بدون شك اينترنت و موبايل، ارتباطات میان فردی را نسبت به گذشته بسیار تسهیل

کرده است و به جوانان اين امکان را می دهد تا روابطی متفاوت و جديد را تجربه کنند. تنوع طلبی و نوجويی از

ويژگی های نسل جوان است که جوانان را به مصرف کننده ی عمده ی اين تکنولوژی ما و محصولات مختلف آن

تبديل می کند. در سا ل های اخیر شاهد تغییر شکل گذران اوقات فراغت جوانان بوده ايم. در اين بین، چت و پیام

کوتاه بین جوانان از محبوبیت زيادی برخوردار است. در اين میان چت و پیام کوتاه، دو قابلیت فضای مجازی و موبايل

هستند که در بین جوانان از محبوبیت زيادی برخوردارند. تا چند سال گذشته چت کردن در بین جوانان بسیار شايع

بود؛ اما به نظر می رسد در حال حاضر از شیوع آن کاسته شده و جای خود را به ارتباطات با موبايل، خصوصاً پیام

کوتاه داده باشد. چت و پیام کوتاه، هر دو قابلیت هايی هستند که امکان ارتباط سريع و آسان را فراهم می کنند و

می توان بین آنها شباهت هايی نیز يافت. اين دو قابلیت، تغییرات هويتی مانند هويت مجازی، هويت کاذب و هويت

آنی روی جوانان د ارد. در عین حال می تواند موجب تسهیل ارتباط با همسالان به ويژه جنس مخالف شود و نقش

مهمی در هويت، نگرش ها و ارز

ادامه نوشته

آسیب شناسی فضای مجازی و خانواده؛تهدیدها وچالش ها


مهدی بی آبی
کارشناس مدیریت فرهنگی
 
چکیده:
ظهورتکنولوژی های نوین ارتباطی در عصر حاضر به همراه تحولاتی که در فضای مجازی بوجود آمده است ، بسیاری از کارکردهای خانواده ها را دچار اختلال کرده است. در مباحث آسیب شناختى نهاد خانواده، یکى از محورهاى مهم، بررسى آسیب هاى ناشى از تحولات خانواده است. تحولاتى که خود منشأ بروز دگرگونى هایى عمیق و اساسى در نوع روابط و ارزش هاى خانوادگى مى باشند. بسیارى از این تحولات و دگرگونى ها از بیرون، بر خانواده تحمیل مى شود.
از زمانى که اینترنت وارد فضاى زندگى انسان شده تا به امروز، على رغم تمام محاسن و مزایاى آن، یکسرى دغدغه ها و نگرانى هایى را بر خانواده ها تحمیل نموده است. موضوعی كه در تمام جوامع موضوعیت داشته و محدود به جامعه و یا اقلیتی خاص نمی شود. به دلیل ویژگی های خاص فضای مجازی و نو بودن این پدیده، بسیاری از والدین فرصت، امكان و یا توان كافی برای شناخت دقیق این فضا و كاربردهای آن را به دست نیاورده اند و عدم آشنایی مناسب آنها با این فضا و در مقابل استفاده روزمره نوجوانان و جوانان و حتی كودكان از این فضا باعث شده است كه یك فضای محرمانه و خصوصی در داخل خانه برای فرزندان ایجاد شود و آنها بدون دغدغه و بدون احساس وجود ناظر بیرونی به سایت های مختلف در این فضا دسترسی یافته و بعضاً به دلیل ویژگی های سنی و شخصیتی و كنجكاوی های خود متأثر از فضاهای ناسالم موجود در اینترنت گردند.
در این پژوهش نگارندگان به بررسی مهمترین آسیب های فضای مجازی و تأثیرات آن بر خانواده ها پرداخته و راهكارهايي جهت مقابله و كاهش تهديدات اينترنتي در ابعاد اجتماعی، فرهنگي، آموزشی و ... ارايه می شود.

كليد واژه ها:
آسيب اجتماعی، خانواده، فضاي مجازي، روابط اجتماعی، تأثیرات اجتماعی.
 
مقدمه:
فضای مجازی نسل جدیدی از فضای روابط اجتماعی هستند که با اینکه عمر خیلی زیادی ندارند، توانسته اند به خوبی در زندگی مردم جا باز کنند. مردم بسیاری در سنین مختلف و از گروه های اجتماعی متفاوت در فضای مجازی کنار هم آمده اند و از فاصله های بسیار دور در دنیای واقعی، از این طریق با هم ارتباط برقرار می کنند. امروزه روش های ارتباطی با دیگران از طریق اینترنت افزایش یافته است. پست الکترونیک، پیام های کوتاه، چت روم ها، وب پایگاه ها و بازی ها، روش هایی برای گسترش و حفظ روابط اجتماعی شده اند. روزانه نزدیک به چهارصد میلیون نفر در سراسر دنیا از اینترنت استفاده می کنند و یکی از کاربردهای اصلی اینترنت، برقراری ارتباط اجتماعی با دیگران است. شاید عیب اصلی ارتباط های اینترنتی آن است که ارتباط در فضای مجازی، اساساً بر متن استوار است و بنابراین، از نشانه های بصری و شنیداری در تعامل های رو در رو بی بهره است.
امروزه خانواده ایرانی در سبد فرهنگی خود مواجه با شبکه‌های ماهواره‌ای، فضای مجازی، رسانه‌های مدرن و ... است که هر کدام به نوبه خود بخشی از فرآیند تأثیرگذاری در خانواده را هدف گرفته‌اند. بعضی از شبکه‌های ماهواره‌ای که به طور تخصصی تمام تمرکز خود را بر مقوله خانواده نهاده است و پیام مشترک برنامه‌های این شبکه‌ها عبارتند از: "ترویج خانواده‌های بی‌سامان ولجام گسیخته در مقابل ساختار خانواده، عادی سازی خیانت همسران به یکدیگر، عادی جلوه‌دادن روابط جنسی دختر و پسر پیش از ازدواج، ترویج فرهنگ هم‌باشی به جای ازدواج و عادی جلوه‌دادن سقط جنین برای دختران (شکربیگی،1391).
پیامدهای مواجهه مخاطبان ایرانی با برنامه‌های شبکه‌های ماهواره‌ای دغدغه‌های بسیاری را برای جامعه کار‌شناسی ایجاد کرده است. بسیاری از کار‌شناسان خانواده و بهداشت جنسی از برنامه‌ریزی برای تأثیر فرهنگی این سریال‌ها در عادی‌سازی خیانت زوجین به یکدیگر می‌گویند. افزون بر شبکه‌های ماهواره‌ای ما مواجه با سیل عظیم دی‌وی‌دی‌های سریال‌های خارجی هستیم که بخش عمده این سریال‌ها در مقوله زن و خانواده با ترویج فرهنگ بی‌حیایی و بی‌عفتی و عادی‌سازی مقوله خیانت، عشق‌های ضربدری، مثلثی و... قصد همراه کردن مخاطب با خود را دارد و ممکن است مخاطب با دریافت پیام این سریال‌ها، با محتوای ارائه شده آنها احساس هم‌ذات‌پنداری ‌کند.

ادامه نوشته

آسیب اجتماعی سیگار در مراکز آموزشی

از جمله موضوعهای نگران کننده در عصر حاضر، توسعه آسیب‌های اجتماعی بویژه موادمخدر می‌باشد که مراکز آموزشی «مدارس و دانشگاهها» را درنوردیده و به یکی از چالش‌های فرا روی متولیان و دست‌اندرکاران امر آموزش و تربیت تبدیل شده است. بر این اساس به جای هرگونه انکار ـ کتمان و دست روی دست گذاشتن، ضرورت شناخت صحیح پدیده آسیب‌ها ـ تجزیه و تحلیل روند آنها و ارائه نسخه‌های کاربردی لازم و عملیاتی نمودن آنها، از جمله موضوعاتی است که می‌تواند در جهت مهار و کنترل آسیب‌ها مسئولین جوامع را موفق سازد.
نتایج تحقیقات صورت پذیرفته و مراتب اعلامی از سوی مسئولین وزارتخانه‌های آموزش و پرورش و علوم، تحقیقات و فناوری حکایت از این واقعیت دارد که سیستم آسیب‌های اجتماعی با حرکت منسجم و هوشمندانه، نوجوانان و جوانان این مرز و بوم را نشانه روی نموده است. بطوریکه بر اساس اعلام رسمی متولیان ذیربط در سال تحصیلی ۱۳۸۲ ـ ۱۳۸۱، ۳/۱۳ درصد دانش‌آموزان مقاطع سوم راهنمایی و متوسطه در معرض خطر مصرف موادمخدر بوده‌‌اند. ضمن آنکه ۶۹/۲۰ درصد دانشجویان ورودی سال تحصیلی ۸۴ـ۸۳ دانشگاههای تابع وزارت علوم در معرض خطر مصرف موادمخدر قرار داشته‌اند. قابل ذکر است بر اساس آخرین یافته‌های پژوهشی منتشر شده از سوی دفتر مرکزی مشاوره وزارت علوم در خصوص شیوع مصرف مواد در دانشجویان دانشگاههای تابع وزارت علوم در شهر تهران در سال تحصیلی ۸۵ـ۸۴ حکایت از این موضوع دارد که ۱۷ درصد دانشجویان مشروب و ۳/۲ درصد تریاک و ۲/۲ درصد حشیش و ۷/۰ درصد قرص‌های اکس و شیشه و ۲/۰ درصد هروئین و کراک را قبل از ورود به دانشگاه تجربه کرده‌اند.

ادامه نوشته

ضرورت توجه به تکنولوژی های نوین در آموزش و پرورش

علیرضا مرآتی* ، دکتر مریم اسلام پناه ، مرضیه خمیس آبادی

6 تهران، ایران 61- *- مربی گروه علوم تربیتی، دانشگاه پیام نور، صندوق پستی 963

alirezamerati60@yahoo.com

- استادیار گروه علوم تربیتی، دانشگاه آزاد اسلامی ، واحد کرمانشاه

- کارشناس روانشناسی ،دانشگاه پیام نور

چکیده

آموزش و نحوه انجام آن از زمانهای بسیار دور همواره مورد نظر نظریه پردازان و فلاسفه بوده و هست، به خصوص در

دوران حاضر که علوم هرچه بیشتر به سمت تخصص و تجربه گام بر می دارند و از این رو انتقال یافته های جدید به

نسلهای جدید بسیار حایز اهمیت است. از این منظر ابزارها و وسایل کمک آموزشی نوین جایگاه ویژه ای در فرایند

آموزش دارند. از یک منظر کلی وسایل کمک آموزشی را به دو دسته وسایل آموزشی معیار و تسهیل کننده تقسیم کرده

اند و از منظر دیگر به وسایل نورتاب و غیر نورتاب تقسیم شده. البته اینگونه تقسیم بندی ها دلیل برتری یکی بر دیگری

نیست. بلکه اهمیت یک وسیله کمک آموزشی، چگونگی انتخاب و به کارگیری آن در فرایند آموزش با توجه به امکانات،

شرایط و موقعیت آموزشی است.پس از تعیین ویژگیهای فراگیران و تعیین محتوای مطالب آموزشی و همچنین اهدافی که

فراگیران باید به آنها نایل شوند نوبت به انتخاب رسانه آموزشی می رسد. بنابراین لازم است تا با شناخت دقیق از این

ادامه نوشته

اینترنت و آسیب های اجتماعی

 

رقیه طاهری گلوندانی

چکیده

اینترنت به عنوان مهمترین رسانه عصر جدید در کنار محاسن و مزایای بی شمار خود که می تواند منشا آثار مثبت و بالنده

برای تعالی انسان باشد می تواند نقش تخریب کننده نیز ایفا نماید . عنوان دروازه ی جهنم بیان کننده ی مخاطرات این پدیده

ی نوظهور می باشد که می تواند نگرانی های اخلاقی و امنیتی فراوانی را در اذهان تداعی نماید

قدرت های مهم سیاسی و اقتصادی جهان از اینترنت برای نفوذ سیاسی و فرهنگی بر کشورهای مختلف استفاده می نمایند و

از این راه آسیب های جدی را در ابعاد مختلف بر پیکره ی اجتماع وارد می سازند . در بعد امنیتی ، اطلاعاتی به دنبال کسب

اطلاعات و انتشار آن اخبار در زیر نقاب جاسوسی اینترنتی با آموزش های مخرب تروریستی به دنبال تضعیف و نقصان سیستم

امنیتی کشور می باشند . در بعد اجتماعی با فراهم آوردن زمینه های غیر اخلاقی بین جوانان به ایجاد ارتباطات نامتعارف بین

آنها پرداخته و به مسخ هویت و شخصیت آنان اقدام می نمایند . این زمینه های غیر اخلاقی بنیان های خانوادگی را مورد تهدید

قرار داده و با شکل گیری خرده فرهنگ های مختلف شکاف بین نسلها را افزایش می دهند .

در بعد سیاسی با شکل گیری گروه های سیاسی مجازی سعی در مختل کردن جریان اطلاع رسانی سالم سیاسی بوده و با

انتقال مستقیم اندیشه ها و دیدگاه های جریان های معاند به داخل کشور در پی ایجاد گروه های فشار و ذی نفوذ مجازی با

هدف ایجاد مطالبات جدید سیاسی به فتنه انگیزی خویش مبادرت می کنند . در این دموکراسی دیجیتالی از آزادی ایجاد

ادامه نوشته

بررسی تاثیرات، چالشها و فرصت های ناشی از فضای اینترنت

 

مجید کاظمیاصل

معصومه بااوش 2

چکیده

اینترنت، از تازه ترین دستاوردهای بشر و آخرین عضو خانواده تکنولوژی است که حدود چهل سال است قدم به

زندگی انسان گذاشته و درعرصه های مختلف نقش آفرینی می کند با توجه به اینکه اینترنت ابزاری وارداتی است به

رغم جنبه های سودمند فراوان آن، می تواند بسیار آسیب زا نیز باشد. گسترش سریع اینترنت باعث شده که در سال

های اخیر تحقیقات گسترده ای در مورد اثرات و کاربردهای آن انجام شود. هدف اصلی این مقاله بررسی تاثیرات

اینترنت و آسیب شناسی آن می باشد روش این مقاله بصورت اسنادی و کتابخانه ای می باشد نتایج این مقاله نشان

می دهد علل جذب و گرایش نوجوانان و جوانان به اینترنت قابلیت های جذاب اینترنت، پرکردن اوقات فراغت، فرار از

خود و ناکامی های زندگی و عدم شکل گیری هویت مطلوب در نوجوانان می باشد. ابعاد مثبت اینترنت اطلاع رسانی

به سریع ترین، گسترده ترین و کاراترین شکل و صرفه جویی در وقت و هزینه، از طریق تجارت اینترنتی و همچنین

ابعاد منفی اینترنت استفاده ی تفریحی و غیر علمی از آن، امکان دسترسی به قبیح ترین و کثیف ترین برنامه ها و

از بین رفتن دنیای کودکی کودکان بر اثر استفاده ی بیش از حد از رایانه و اینترنت می باشد.

بیشترین تعداد کاربران اینترنت کشور در سال 931 به ترتیب در استان های تهران، اصفهان و خراسان رضوی و

کمترین تعداد کاربران اینترنت در استان های کهگیلویه و بویراحمد، ایلام و خراسان جنوبی بوده است. آلوده ترین

استان های کشور از نظر بدافزار اینترنت در شهریور 3 به ترتیب به استان های مازندران، تهران، اصفهان، بوشهرو

کردستان و پاک ترین استان های کشور بترتیب به استان های مرکزی، کهگیلویه وبویراحمد، سیستان و بلوچستان،

سمنان، چهار محال و بختیاری و آذربایجان غربی بودند.

واژگان کلیدی: اینترنت، کارکرد اینترنت ، ضریب نفوذ، استانهای آلوده

مقدمه

آسیب های اجتماعی در دنیای پیچیده امروزی از مباحث بسیار مهم در زندگی فردی، خانوادگی و جامعه بشری

می باشد. متاسفانه در حال حاضر به بخشی از زندگی مردم تبدیل شده است. شناخت و ترمیم این آسیب ها نیاز به

آموزش گسترده جامعه و خانواده دارد. آسیب ها را نمی توان فقط دزدی، انحرافات جنسی، دختران فراری، اعتیاد،

ادامه نوشته

اینترنت و آسیب های اجتماعی

اینترنت و آسیب های اجتماعی

محمد مهدی حق پرست راد مرد ، روح اله جیردهی

Haghparast_radmard@yahoo.com

دانش آموخته کارشناسی ارشد منابع طبیعی_ معاون پرورشی هنرستان فنی و حرفه ای شهرستان خمام-گیلان

دانش آموخته کارشناسی ارشد روانشناسی _ مشاور هنرستان فنی وحرفه ای شهرستان خمام -گیلان

چکیده :

استفاده از اینترنت در بین نسل جدید جامعه در حال گسترش است و بخشی از زندگی افراد را تشکیل میدهد .امروزه

برای خرید ،جمعع آوری اطلاععا، ،گفت عو بعا سعایر کعاربران و بسعیاری از فعالیعت هعای دی عر از اینترنعت اسعتف اده

میشود.آن ونه که به نظرمیرسد هیچ جنبه ای از زندگی نیست که تحت تاثیر این دهکده جهانی قرار ن رفتعه باشعد . از

جمله پیامدهای منفی استفاده از اینترنت میتوان به تغییر دادن سبک زندگی به منظور صرف زمان بیشتر در اینترنعت

، بی توجهی به سلامت خود ، اجتناب از فعالیت های مهم زندگی ، کاهش روابط اجتماعی ، نادیده گعرفتن خعانواده و

دوستان ، مشکلا، مالی ناشی از هزینه های بهره بردن از اینترنت و مشکلا، تحصیلی نام برد .به عنوان یعک نتیهعه

گیری نهایی میتوان گفت که با همه فوائدی که اینترنت دارا است یکسری مشکلاتی هم به همراه دارد که اگر با دقعت

ادامه نوشته

بررسی شبکه های اجتماعی و تأثیرات آن ها بر ابعاد مختلف زندگی

بررسی شبکه های اجتماعی و تأثیرات آن ها بر ابعاد مختلف زندگی

مروارید اسلامی 1

دانشجوی کارشناسی علوم ارتباطات اجتماعی دانشگاه تهران

چکیده

شبکه های اجتماعی مجازی نسل جدیدی از فضای روابط اجتماعی هستند که با اینکه عمر خیلی زیادی ندارند، توانسته

اند به خوبی در زندگی مردم جا باز کنند. مردم بسیاری در سنین مختلف و از گروه های اجتماعی متفاوت در شبکه های

اجتماعی مجازی کنار هم آمده اند و از فاصله های بسیار دور در دنیای واقعی، از طریق شبکه های اجتماعی با هم ارتباط

برقرار می کنند.

شبکه های اجتماعی نقش پررنگی در دنیای امروز دارند و نمی توان آن ها را نادیده گرفت. این سایت ها بر ابعاد مختلف

زندگی فردی و اجتماعی افراد و در سطح کشورها و حتی بین الملل تاثیرگذارند و به همین دلیل در حال گسترش

هستند و در آینده نقش به مراتب بیشتر و مهم تری را در زندگی بازی خواهند کرد.

در این مقاله به بررسی شبکه های اجتماعی، تاریخچه آن ها، فیس بوک به عنوان پرمخاطب ترین شبکه اجتماعی امروز و

تاثیرات شبکه های اجتماعی در ابعاد مختلف زندگی می پردازم.

کلید واژه ها: تاثیرات، روابط اجتماعی، شبکه اجتماعی، فضای مجازی

1Bachelor Student of Social Communication

Email: morvarid.es@gmail.com

2

مقدمه

شبکه های اجتماعی مجازی، نسل جدیدی از وب سایت های اینترنتی هستند. در این وب سایت ها، کاربران اینترنتی

حول محور مشترکی به صورت مجازی دور یکدیگر جمع می شوند و جماعت های آنلاین را تشکیل می دهند )محمد

) مهدی مولایی، 9831 8. در واقع شبکه اجتماعی شبکه ای متشکل از افراد و گروه ها و ارتباطات بین آنهاست .

گرایش به سایت های شبکه ی اجتماعی در سراسر دنیا همچنان رو به رشد است. شبکه های اجتماعی یکی از انواع رسانه

های اجتماعی محسوب می شوند . رسانه های اجتماعی در سال های اخیر در زندگی آنلاین و آفلاین کاربران اینترنتی

آنچنان تاثیرگذار بوده اند که شکل های ارتباطات اجتماعی نیز از این رسانه های جدید تاثیر پذیرفته است . رسانه های

اجتماعی امروزه به بخش جدایی ناپذیر زندگی بسیاری از مردم تبدیل شده اند. شبکه های اجتماعی بخشی از رسانه

ادامه نوشته

نقش اثرات فرهنگی رسانه های جمعی در امنیت اجتماعی

نقش اثرات فرهنگی رسانه های جمعی در امنیت اجتماعی

- 1 آزادی اله نوری، 2- محمد علی آسوده

-1 گروه علوم اجتماعی، مدرس دانشگاه پیام نور واحد دره شهر

-2 گروه علوم اجتماعی، کارمند و مدرس دانشگاه آزاد واحد کرمانشاه

چکیده

امنیت در معنای کلی و فراگیر مقوله ای حساس و پر اهمیت بخصوص در جوامع امروزی است. اهداف انسان فقط در سایه

امنیت قابل تحقق است. به عبارتی امنیت پایه اصلی پیشرفت و توسعه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در جامعهه محسهو

می شود. رسانه ها از دو سو با موضوع امنیت در ارتباطند، از یک نگاه میزان فعالیت و روشنگری رسهان ه هها وهود متهاثر از

میزان امنیت موجود در جامعه است به این معنا که در جامعه امن، اندیش وران رسانه به آسانی تفکر و بینش وهود را بهه

مردم بازتابنده و به آسانی و به دور از بیم نظر وود را بیان می کنند. از نگاه دیگر روشنگری رسانه ها وود به عنوان ابزار و

یک کنترل اجتماعی می تواند در افزایش امنیت و استواری ایه های آن مفید واقع گردد.رسانه ههای دیهداری و نوشهتاری،

کارکردی امنیت ساز دارند و در ایجاد امنیت از نقشی موثر برووردارند، اما آنگاه که در کهارکردی منفهی نقهش وارونهه بهر

عهده می گیرند، فضای اطلاعاتی جامعه، آلوده، مبهم و تاریک وواهد شد.

کلید واژه:رسانه های جمعی- امنیت اجتماعی- فرهنگ- کنترل اجتماعی- امنیت رسانه ای

2

- 1 مقدمه

ادامه نوشته

زخم های ماهواره بر پیكر جامعه  

با گفته های مسئولان دولتی و انتظامی کشور و کارشناسان و صاحب نظران عرصه فرهنگ، حالا دیگر نمی توان انکار کرد که خانواده های بسیاری در ایران به تماشای سریال ها و برنامه های مختلف ماهواره ای می پردازند.

اکرم میرزایی - بخش حقوق تبیان

مردم در هر جایی از سریال های ماهواره ای صحبت می کنند، غافل از اینکه این برنامه ها چه آسیب هایی دارد. با توجه به اینکه بیشتر تماشاگران برنامه های ماهواره ای نوجوانان و جوانان هستند، عجیب نیست که در آینده ای نه چندان دور، سبک زندگی رایج خانواده های این افراد، چیزی نامتناسب با فرهنگ و شئون جامعه اسلامی - ایرانی ما باشد، روندی که احتمالا باعث وقوع جرایم بسیاری در کشور خواهد شد..
آیا تماشای برنامه های ماهواره می تواند به رشد جرایم در جامعه بینجامد؟
درباره ماهواره و جرایم مربوط به آن باید گفت كه ماهواره یك ابزار و شیء است؛ در نتیجه، فی نفسه نمی تواند ثابت کننده جرم باشد، بلكه شیوه استفاده از آن بسیار مهم است. می دانید كه در میان شبكه های مختلف ماهواره ای، شبكه های كشورهای اسلامی مانند برنامه های جمهوری اسلامی ایران، کشورهای غربی و همچنین شبكه های مبتذل نیز وجود دارند. بنابراین، ماهواره دنیای بسیار وسیعی است با برنامه های بسیار متنوع. نکته مهم این است که ما چطور از آن استفاده می كنیم. در نتیجه، استفاده از برنامه ها مهم است. همچنین باید بررسی کرد که بیننده یک برنامه چگونه از آن برنامه الگوبرداری می كند. قطعا همان قدر كه یك برنامه ممکن است در رشد جرایم مؤثر باشد، برنامه ای دیگر در كشورهای اسلامی می تواند در كاهش جرایم تاثیر بگذارد.
چه جرایمی با رواج ماهواره در جامعه بیشتر شده اند؟
تاکنون یك پژوهش علمی و تحقیقاتی در این زمینه انجام نشده است تا میزان دقیقی از جرایم ناشی از برنامه های ماهواره ای داشته باشیم. هیچ یک از آمارهایی که منتشر می شوند، مستند و قابل اعتماد نیستند. مثلا عده ای معتقدند كه برنامه هایی كه از بعضی شبکه های خاص پخش می شود و مخاطبان بیشتری دارند، طلاق و روابط نامشروع و خارج از ازدواج را افزایش می دهند. اما بدون انجام تحقیقی دقیق و علمی واقعا نمی توانیم این ادعا را تایید یا رد کنیم. در نتیجه، آمار ها و اظهارنظرهایی را که در این زمینه منتشر می شود، نمی توان درست یا نادرست خواند.

ادامه نوشته

ازدواج زود هنگام؛ علت‌ها و پيامدها

 

اسماعيل حکيمي
ازدواج زود هنگام يا ازدواج کودکانv، به خصوص دختران، اثرات ناگوار بر خود کودکان و پيامدهاي منفي فراواني بر خانواده‌ها و جامعه دارد که بعضاً هيچ‌گاه رفع نمي‌گردد. اين‌گونه ازدواج‌ها چانس طلايي فراغت دوران کودکي را از کودکان مي‌گيرد و مانع تداوم تحصيل شان مي‌گردد. کودکان با زناشويي زودتر از موقع و بارداري نا به‌هنگام، از رشد جسمي، روحي و فکري باز مي‌مانند و دچار عوارض روحي، رواني و جسمي مي‌گردند که بعضاً تا پايان عمر همچنان دامن‌گير شان مي‌ماند. 
ازدواج زود هنگام بيشتر در محدودة مطالعات مردم شناسي يا جمعيت شناسي يا به دليل نگراني از خطرات صحي که با حاملگي زودتر از موقع، همراه است، مورد مطالعه قرار مي‌گيرد. يعني با اين نگراني که ارتباطي ميان ازدواج زود هنگام و ميزان بالاي رشد جمعيت و فشارهاي اجتماعي- اقتصادي بر جامعه شناسايي شده، روي اين‌گونه ازدواج مطالعه صورت مي‌گيرد. با اين وجود، مطالعه ازدواج زود هنگام، هر چند، از منظر مردم 
شناسي يا پزشکي مهم است، ولي رويکرد حقوق بشري تحليل جامع تري از قضايا ارائه مي‌نمايد. 
رويکرد حقوق بشري از اين فرضيه آغاز مي‌گردد که حقوق زن و حقوق جامعه و خانواده‌اش کاملاً به هم گره خورده اند و از همديگر تفکيک نمي‌شوند. آن‌گونه که عوامل و پيامدهاي ازدواج زود هنگام نشان مي‌دهد، اگر منافع زنان و دختران در داخل يک جامعه نا ديده گرفته شود، آن جامعه رشد نمي‌کند. در مقابل، کشانده شدن دختران به ازدواج نابه‌هنگام تحت تأثير شديد عقب ماندگي جامعه قرار دارد، به طوري که در جوامع عقب مانده‌تر و محروم‌تر ميزان محروميت دختران و زنان و از جمله در صد ازدواج زود هنگام نيز بيشتر است. اضافه برآن، در رويکرد حقوق بشري زنان و دختران خود شان صاحب حق اند و مستحق ميزاني از احترام، خواسته ها و حقوق هستند که بتوانند استعدادهاي خود را به فعليت برسانند، يعني همان چيزهايي که جوامع سراسر جهان به مردان بيشتر از زنان مي‌دهند. 
رويکرد حقوق بشري مستلزم تحليل عوامل و نيز پيامدهاي نقض حقوق زنان و دختران است، که از جمله ازدواج زودهنگام دختران را نيز پوشش مي‌دهد و به آن به عنوان يک پديده مربوط به کل اجتماع مي‌نگرد. در سايه اين تحليل فراگير و جامع، موارد فردي مرگ و مير مادران به عنوان معلول ازدواج زود هنگام و بخشي از نمونه وسيع‌تر تبعيض عليه زنان و دختران نگريسته شود. بنابراين، ازدواج ناخواسته دختر صغير 12 ساله به عنوان يک حادثه ضروري که دختر نهايتاً خود را با شرايط وفق خواهد داد، مورد توجه نيست، بلکه به عنوان بخشي از نمونه بزرگتر موانعي که توسط جامعه جلوي رشد و کمال دختران گذاشته مي‌شود، يا لااقل براي رفع آن تلاش نمي‌شود، نگريسته مي‌شود. رويکرد حقوق بشري همچنين مستلزم اين است که نگراني‌هايي‌که به طور سنتي جزء نگراني‌هاي سنتي خانواده قلمداد مي‌گردد، از موضوعات عمومي دانسته شوند و تأکيدش اين است که جامعه بايد منابع، انرژي و استعدادهاي خود را بسيج نمايد تا منافع زنان و دختران در آژنداي عمومي قرار گيرد. بنابراين، در اين رويکرد،

ادامه نوشته

آسیب شناسی امر به معروف و نهی از منکر

 

نوشته ي پيش رو با عنوان « آسيب شناسي امر به معروف و نهي از منكر» تحقيقي است ، توصيفي – تحليلي كه با بررسي معاني لغوي و اصطلاحي آن ، اهميت و جايگاه امر به معروف و نهي از منكر ، در قرآن و روايات و ذكر انواع آسيب هاي اختصاصي و عمومي و در پايان اثرات و عواقب ترك اين دو فريضه ی مهم الهي ، سعي دارد خواننده را با اين مسئله ي مهم ، بيشتر و بهتر آشنا سازد.شناخت ابعاد و زواياي امر به معروف و نهي از منكر يك اصل بنيادين است ، كه تفكر مسلمانان را زلال و ناخالصي هاي آن را جدا مي كند و آنان كه اين اصل را به خوبي شناخته اند در دام چنين لغزشگاه هاي خطرناكي قرار نمي گيرند.
بنابراين ، لازمه ي شناخت اين آسيب ها ، كسب آگاهي دقیق و روشن از آن 

ادامه نوشته

فرو رفتن در باطل

Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA

فرو رفتن در باطل
بزرگ ترين مردم از جهت گناه در روز قيامت ، كسى است كه بيش تر در باطل ، فرو رفته باشد(436).
پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم )
مقدمه
يكى از عوامل رشد و انتشار زشتى ها در جامعه بشرى ، فرو رفتن در باطل (437) است . دانشمندان علم اخلاق ، حكايت زشتى ها يا فرو رفتن در باطل را از بيمارى هاى زبان به شمار آورده اند. شخص مبتلا به اين بيمارى ، ويژگى بسيار ناپسندى دارد كه جامعه اى را به فساد و تباهى مى كشد.باز گفتن اعمال زشت ، موجب از بين رفتن زشتى آن ها شده ، شخص راوى يا شنونده را به ارتكاب گناه ترغيب مى كند.
اين فصل به بيان مطالبى چند جهت آشنايى با اين بيمارى و راه درمان آن مى پردازد و موضوعات مورد بحث در آن عبارتند از:
1 -
تعريف فرو رفتن در باطل
2 -
اقسام فرو رفتن در باطل
3 -
نكوهش فرو رفتن در باطل
4 -
ريشه هاى درونى فرو رفتن در باطل
5 -
پيامدهاى زشت فرو رفتن در باطل
6 -
راه هاى درمان فرو رفتن در باطل .
(1): تعريف فرو رفتن در باطل
فرو رفتن در باطل نزد دانشمندان علم اخلاق ، اعم از نقل گناه و رفتار ناشايستى است كه خود فرد يا ديگرى انجام داده است ؛ به شرط آن كه اين كار فقط براى سرگرمى انجام شود و نيازى مشروع و عقلانى به آن نباشد؛ ولى اگر بيان رفتار ناشايست ديگران ، براى استمداد در بازداشتن ايشان از گناه يا پاسخ به كسى كه در امر مهمى مشورت طلبيده يا هر نياز مشروع ديگر باشد، ((فرو رفتن در باطل )) نخواهد بود.همچنين اگر حكايت گناه ديگرى ، جهت آشكار ساختن عيب او يا خرد و بى مقدار كردن او انجام شود، در محدوده گناهانى چون غيبت ، سخن چينى و... قرار خواهد گرفت .
مثل معروفى است كه ((وصف العيش نصف العيش ؛ وصف لذت نيمى از لذت است )). آن گاه كه كسى گناه خود يا ديگرى را جهت گرم كردن مجلس دوستانه و لذت بردن از آن ، با آب و تاب نقل كند، به اين رذيله اخلاقى گرفتار شده است ؛ پس اين عمل نه غيبت است ، نه سخن چينى و نه فحش و...؛ بلكه گناهى است كه عنوان خاص خود را دارد.
(2): اقسام فرو رفتن در باطل
حكايت گناه و رفتار زشت به دو صورت انجام مى شود:
حكايت گناه انجام شده
1 -گاه از گناهى كه پيش از اين انجام گرفته ، حكايت مى شود؛ مانند آن كه فرد، از فريب كارى ها و نيرنگ بازى هاى خود داستان سرايى كند و از مفاسد خويش سخن بگويد.
حكايت گناهى كه قصد انجام آن شده
2 - گاه از گناهى كه قصد انجام آن را دارد، حكايت كرده ، درباره راه و روش انجام آن سخن مى گويد كه اين كار، حكايت از تصور و تخيل گناه است ؛ البته گاه هدف از نقل خطا و حكايت گناه ، پند دادن به ديگران است ؛ ولى بايد مراقب بود كه بيان آن موجب اشاعه مفاسد نشود. به ويژه كسانى كه در مسند تدوين و تاليف پندهاى فردى و اجتماعى فعاليت مى كنند و قصد دارند با نقل داستان هايى آموزنده ، به ديگران اندرز و آموزش دهند، بايد دقت كنند كه اين حكايت ها موجب تحريك افراد به گناه نشود يا جرات انجام گناه را در شخص پديد نياورد يا به گونه اى نقل نشود كه زشتى آن كار به چشم نيايد؛ زيرا در چنين مواردى ، پيش از اين كه با نقل خطا، به نتيجه اى مناسب دست يابند، بدآموزى كرده اند؛ براى نمونه بسيارى از هنرمندان در ساختن نمايش ها و فيلم ها، هدف كلى خوبى دارند؛ ولى برخى از آن ها در كنار اين هدف خوب ، به گونه اى به نقل و حكايت خطاها مى پردازند كه بدآموزى هاى فراوانى را در بر داشته ، باعث فراموش شدن مقصود اصلى سازنده ، مى شود.
(3): نكوهش فرو رفتن در باطل
باز گفتن گناهان با انگيزه سرگرمى و لذت بردن يا فراگيرى آن ها، از جمله رفتارهاى ناپسندى به شمار مى رود كه شرع آن را نكوهيده است . قرآن كريم ضمن بيان پرسش بهشتيان از دوزخيان درباره علت ورود به دوزخ مى فرمايد:
و كنا نخوض مع الخائضين (438).
و با ياوه گويان [= حكايت كنندگان گناه ] ياوه مى گفتيم .
البته آيه ، شامل همراهى عملى با گناه كاران نيز مى شود(439) و بيانگر آن است كه فرو رفتن در باطل ، يكى از علل يا بخشى از علت ورود به دوزخ است ؛ البته وعيد آتش و دوزخ بر رفتارى داده مى شود كه حرام است . همچنين خداوند متعالى در قرآن كريم مى فرمايد:
فلا تقعدوا معهم حتى يخوضوا فى حديث غيره (440).
با آن ها ننشينيد تا در سخن ديگرى فرو روند.
پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) بنا بر نقلى در توضيح و تفسير همين آيات فرمود:
اعظم الناس خطايا يوم القيامه اكثرهم خوضا فى الباطل (441).
گناهكارترين مردم در روز قيامت ، كسى است كه بيش تر در باطل فرو رفته باشد.
روايات نيز انسان را از آزاد گذاشتن زبان ، چه درباره خودش و چه درباره ديگران ، نهى كرده است .
پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى فرمايد:
ان الرجل ليتكلم بالكلمه من رضوان الله عزوجل فيكتب له بها رضوانه يوم القيامه (442). و ان الرجل ليتكلم بالكلمه لا يدرى انها بلغت منه حيث بلغت فيوجب الله له بها سخطه الى يوم القيامه (443).
همانا آدمى سخنى را كه خشنودى خدا در آن است مى گويد، و به سبب همين سخن ، روز قيامت خشنودى خدا براى او نوشته مى شود... و همانا آدمى سخنى مى گويد (كه مورد غضب الاهى است )در حالى كه ؛ نمى داند اين سخن او را به چه مرحله اى مى رساند؛ پس خداوند به واسطه همين سخن ، ناخشنودى خود را تا روز قيامت براى او مى نويسد.
ابوذر غفارى (رض ) يار صديق رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) نيز گفته است :
گناه كارترين مردم در روز قيامت ، كسانى هستند كه در معصيت خدا بسيار صحبت مى كردند(444)؛ پس با توجه به اين كه بيش تر اهل آتش از راه زبان وارد دوزخ مى شوند، بايد از نقل خطا و معصيت پرهيز كرد.
حضرت زين العابدين (عليه السلام ) در دعاى ختم قرآن مى فرمايد:
اللهم صل على محمد و اله و اجعل القران .... لالسنتنا عن الخوض فى الباطل من غير ما افه مخرسا(445).
بار الاها بر محمد و خاندان او درود فرست و قرآن را خاموش كننده زبان ما از فرو رفتن در باطل ، بدون تحمل ضرر، قرار ده .
(4): ريشه هاى درونى فرو رفتن در باطل
گرايش به گناهان و كردار ناپسند، ريشه اصلى فرو رفتن در باطل است . جاذبه گناه ، انسان را به يادآورى ، تخيل و سخن گفتن درباره آن وا مى دارد. شخصى كه زشتى ها و ناپسندى ها را با آب و تاب حكايت مى كند به قطع ، پيش از آن ، افكارش در همان امور سير كرده است و اين همه ، در نيروى افسار گسيخته شهوت بشر ريشه دارد.
(5): پيامدهاى زشت فرو رفتن در باطل
1
- ريختن قبح گناه
نقل خطا و باز گفتن رفتارهاى ناپسند، زشتى آن ها را نزد گوينده و شنونده از بين مى برد. انسان درستكار از نقل گناه و شنيدن آن نيز شرمگين مى شود و روشن است كه حكايت تباهى ها، آرام آرام ، اين احساس شرم را از ميان خواهد برد و وقتى زشتى عملى در نظر انسان كمرنگ شد، براى انجام آن جرات مى يابد.
2 - تشويق به گناه
يادآورى رفتارهاى زشت ، نيروى شهوت انسان را تحريك كرده ، ميل و رغبت بر انجام گناه را افزايش مى دهد و از آن جا كه نفس عمل خطا بوده است ، اين تهييج در خارج از مرزهاى الاهى و حريم انسانى صورت مى پذيرد.
3 - اشاعه زشتى ها
نقل گناه و نشان دادن راه انجام آن ، افزون بر اين كه زشتى گناه را از بين مى برد، شنونده را به بدى سوق داده ، به انجام گناه راهنمايى مى كند. چه بسا كه فكر ارتكاب آن گناه ، به ذهن شنونده خطور نكرده يا راه انجام آن را نمى دانسته ؛ اما با شنيدن حكايت گناه ، به هر دو نكته دست يافته است ؛ يعنى هم جرات انجام آن كار و هم دستورالعمل اجراى آن را مى آموزد.
(6): راه هاى درمان فرو رفتن در باطل
رهايى از اين بيمارى همانند ديگر بيمارى هاى اخلاقى با يادآورى پيامدهاى زشت و ناپسند آن ميسر است .عواقب اين رفتار حرام به اندازه اى شوم و زننده است كه تذكر آن ها، تنفر و انزجار از اين بيمارى را در پى خواهد داشت . همچنين بايد كوشيد تا از امور مهم دين و دنيا به اندازه نياز سخن گفت و به جاى سخنان بيهوده به ذكر خدا مشغول شد. افزايش ذكر و دعا و مناجات در برنامه زندگى ، روش بسيار مناسبى براى ترك سخن درباره گناه است .
وظيفه شنونده حكايت گناه
اگر شنونده متوجه شود كه سخنان گوينده در ذهن او اثر نامطلوب مى گذارد، حتى اگر غرض گوينده ، خوب و درست هم باشد، نبايد به آن گوش دهد؛ چرا كه از نظر روانى موجب تحريك او به سمت گناه مى شود و برايش خطر لغزش وجود دارد. همان گونه كه گفته شد، خداوند متعالى در قرآن كريم مى فرمايد:
فلاتقعدوا معهم حتى يخوضوا فى حديث غيره (446).
پس با آن ها ننشينيد تا در سخن ديگرى فرو روند.
نهى پروردگار از نشستن در كنار كسانى كه در باطل فرو مى روند، پس از آن است كه مى فرمايد:
و به تحقيق ، خداوند براى شما در قرآن دستورى فرستاده است كه هر گاه بشنويد افرادى آيات خدا را انكار كرده ، مورد استهزا قرار مى دهند، با آن ها ننشينيد تا به سخن ديگر بپردازند؛ در غير اين صورت ، شما نيز مانند آن ها خواهيد بود. خداوند منافقان و كافران را در جهنم جمع مى كند(447).
آيه به ظاهر چنين مى گويد كه اگر شنونده بداند قصد گوينده نادرست و باطل ، و سخن او با نيتى نادرست توام است ، بايد از گوش دادن به آن بپرهيزد.
فصل دوازدهم : استهزا و سخريه
يا ايها الذين آمنوا لا يسخر قوم من قوم عسى ان يكونوا خيرا منهم و لا نساء من نساء عسى ان يكن خيرا منهن (448).
اى كسانى كه ايمان آورده ايد! هيچ گروهى از شما گروه ديگر را مسخره نكند. شايد ايشان [= گروه دوم ] از آن ها [= گروه اول ] بهتر باشند و زن هايى ، زن هاى ديگر را مسخره نكنند، شايد ايشان از آن ها بهتر باشند.
مقدمه
يكى از رفتارهاى ناشايست كه گروهى براى بى اعتبار كردن ديگران ، از آن بهره مى گيرند، ((استهزا)) يا ((سخريه (449))) است . استهزا و سخريه ، از جمله بيمارى هاى بسيار زشت و نازيباى زبان است كه عواقبى چون آزردگى ، دشمنى و انتقامجويى را در جامعه بشرى به بار آورده ، روح وحدت و يك پارچگى را از ميان مى برد. اين فصل مى كوشد تا ضمن بررسى ابعاد گوناگون اين آفت ، راه هايى براى درمان آن ارائه دهد و موضوعات مورد توجه در آن چنين است :
1 -
تعريف استهزا و سخريه
2 -
اقسام استهزا و سخريه
3 -
نكوهش استهزا و سخريه از ديد شرع و عقل
4 -
ريشه هاى درونى استهزا و سخريه
5 -
پيامدهاى زشت استهزا و سخريه
6 -
راه هاى درمان استهزا و سخريه .

/* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:0; mso-tstyle-colband-size:0; mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:99; mso-style-qformat:yes; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:0cm 5.4pt 0cm 5.4pt; mso-para-margin-top:0cm; mso-para-margin-right:0cm; mso-para-margin-bottom:10.0pt; mso-para-margin-left:0cm; line-height:115%; mso-pagination:widow-orphan; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif"; mso-ascii-font-family:Calibri; mso-ascii-theme-font:minor-latin; mso-fareast-font-family:"Times New Roman"; mso-fareast-theme-font:minor-fareast; mso-hansi-font-family:Calibri; mso-hansi-theme-font:minor-latin;}

ادامه نوشته

چگونه سبک زندگی را اسلامی - ایرانی کنیم؟

چگونه سبک زندگی را اسلامی - ایرانی کنیم؟

از واژه سبک زندگی برای توصیف شرایط زندگی انسان استفاده می‌شود و مجموعه‌ای از طرز تلقی‌ها، ارزش‌ها، شیوه‌های رفتار، حالت‌ها و سلیقه‌ها در هر چیزی را در برمی‌گیرد. در بیشتر مواقع مجموعه عناصر سبک زندگی در یک‌جا جمع می‌شوند و افراد در یک سبک زندگی مشترک می‌شوند. تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و در دوره طاغوت تلاش‌های دولتمردان در جهت ترویج فرهنگ و مولفه‌های غربی و غربی شدن شیوه و سبک زندگی ایرانیان بود با پیروزی انقلاب اسلامی گرچه سناریوی غربی‌سازی متوقف شد، اما دشمنان اسلام و انقلاب آرام ننشستند و تهاجم فرهنگی به انحای مختلف صورت گرفت که تجمل گرایی، مصرف زدگی و فردگرایی برخی از مظاهر آن محسوب می‌شود

در این شرایط و با گذشت سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی، مقام معظم رهبری با طرح مفهوم «سبک زندگی اسلامی ایرانی» و در قالب 20 پرسش به مسائلی نظیر خانواده، ازدواج، نوع مسکن، نوع لباس، الگوی مصرف، تفریحات، کسب و کار و رفتارهای فردی و اجتماعی در محیط‌های مختلف و ... اشاره کردند و تاکید داشتند: در واقع سبک زندگی به همه مسائلی بر می گردد که متن زندگی انسان را شکل می دهند. سبکی که به گفته مینو اصلانی- رییس بسیج جامعه زنان کشور مهم، ضروری و بسیار گسترده‌ است و ابعاد مختلفی دارد و از موضوعات اقتصادی گرفته تا رفتارهای اجتماعی حتی حوزه سلامت و خانواده را دربر می‌گیرد.
 

به گزارش خبرنگار«زنان» ایسنا، مینو اصلانی با اشاره به ضرورت تبیین سبک زندگی اسلامی ایرانی می‌گوید: به منظور انجام فعالیت‌های فرهنگی برای نهادینه کردن سبک زندگی اسلامی ایرانی، لازم است ابتدا این سبک زندگی تبیین شود. برای دستیابی به این هدف باید پژوهش‌های راهبردی انجام و چیستی سبک زندگی اسلامی و ایرانی و ابعاد آن مشخص شود. البته این کار، مشکل نیست چون منابع غنی اسلامی و روایی، قرآن و نهج‌البلاغه در اختیار ماست.

 

به گفته او سبک زندگی اسلامی ایرانی را می‌توان در سه بخش توضیح داد که شامل رابطه انسان با خود، رابطه انسان با خدا و رابطه او با مردم می‌شود و اگربه هر کدام از این بخش‌ها بپردازیم و بر مبنای آموزه‌های دینی و قرآنی و اقتضائات ملی آنها را تعریف کنیم، می‌توانیم به تعریف مشخصی درباره سبک زندگی اسلامی ایرانی برسیم.

 

برای تغییر سبک زندگی، لازم است سبک رفتاری نیز تغییر کند

 زهرا سجادی - معاون امور خانواده مرکز زنان و خانواده نهاد ریاست جمهوری- نیز در گفت‌وگو با ایسنا معتقد است که به منظور تغییر سبک زندگی تنها نمی‌توان با رویکرد علمی عمل کرد؛ بلکه لازم است سبک رفتاری نیز تغییر کند.

ادامه نوشته

وظایف اخلاقی مردان در خانواده

وظایف اخلاقی مردان در خانواده

در نظام خانواده ، هر يک از اعضاء جايگاه خاص خود را دارند که با جايگاه ديگري متفاوت است. به اين معني که هر کدام از اين سه جايگاه مرد - جايگاه زن - جايگاه فرزند  ويژگيهايي خاص خود را دارد که با ويژگيهاي دو جايگاه ديگر فرق مي کند. شناخت جايگاه هر يک از اعضاء خانواده ، مي تواند ما را در شناخت آن عضو و برقراري بهتر ارتباط با آن عضو خانواده و در نتيجه سلامت نظام خانواده و تحقق اهداف آن ياري نمايد. در این فصل پاره ای از وظایف اخلاقی مردان ودر فصول بعدی وظایف اخلاقی سایر اعضائ در نظام خانواده مورد بررسی و تجزیه وتحلیل قرار می گیرد .

مسوول بودن مرد

مسؤ وليت مرد از اهميّت خاصّى برخوردار است ، زيرا وى عهده دار
سـرپـرسـتـى خـانـواده اسـت و در نـتـيـجـه در بـرابـر هـمـه مـسـائل و مـشـكـلات فـكـرى ، روحـى ، اخـلاقـى و اقـتـصـادى هـمـسـر و فـرزنـدان خـود مـسـؤ ول اسـت و طـفره رفتن و شانه خالى كردن از زير بار اين مسؤ وليتها و بى تفاوتى نسبت به آنها آفت بزرگى براى زندگى خانوادگى محسوب مى شود.

ادامه نوشته

هدایت را از خود شروع کنیم

هدایت را از خود شروع کنیم


انسان هدایت یافته بعد از هدایتی که از سرِ معرفت نفس و خودشناسی باشد، دیگر در برابر گمراهیِ گمراهان مصون خواهد شد.


«ای انسان، چه چیز تو را در برابر پروردگار کریمت مغرور ساخته است؟ همان خدایی که تو را آفرید و سامان داد و منظم کرد و به هر صورتی که خواست تو را ترکیب کرد

نکته تفسیری:

در این آیات شریفه، خداوند ابتدا انسان را به سبب غرور و کفرانش توبیخ کرده و سپس او را در برابر خداوند قرار داده که هم ربّ اوست و هم به او کریم و بزرگوار است: با ربوبیتش، پیوسته انسان را در تحت حمایت خود قرار می دهد و امور مادی و معنوی او را عهده دار است و با کرم و بزرگواری‌اش بی آنکه پاداشی بخواهد و عوضی طلب کند ، او را بر سر خوان نعمت‌های ظاهری و باطنی و معنوی و مادی خویش نشانده است؛ و انسان در برابر این سۆال و توبیخ هیچ جوابی ندارد.

اگر بخواهد بگوید: پروردگارا، کرمت مرا مغرور کرد؛ از او پذیرفته نیست، زیرا قبلا خداوند فرموده: «لَئِن شَكَرْتُمْ لأَزِیدَنَّكُمْ وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ»

علاوه بر این اگر گفتن این جمله که «کَرَم تو مرا مغرور کرد.» عذاب را از او برگرداند، باید در مورد همه کفار و معاندان هم مۆثر باشد که قطعاً چنین نیست.

راه هدایت پرداختن به خویشتن و خودگرایی و درون نگری و خودکاوی است. در این صورت، انسان هدایت یافته بعد از چنین هدایتی که از سرِ معرفت نفس و خودشناسی به اشد دیگر در برابر گمراهیِ گمراهان مصون خواهد شد

انسان دروازه معنویت خویش

انسان همیشه برای خود دروازه ورود معنویت و کمال بوده؛ یعنی از طریق خودش می تواند عالم معنویت و عرصه کمال خویش را کشف کند و به آن دست یابد

ادامه نوشته

آسيب هاي اجتماعي؛ علل و عوامل و راه هاي پيشگيري از آن

 

محمد فولادي

پيش گفتار

مطالعه انحرافات و كجروي هاي اجتماعي و به اصطلاح، آسيب شناسي اجتماعي (Social Pathology) عبارت است از مطالعه و شناخت ريشه بي نظمي هاي اجتماعي. در واقع، آسيب شناسي اجتماعي مطالعه و ريشه يابي بي نظمي ها، ناهنجاري ها و آسيب هايي نظير بيكاري، اعتياد، فقر، خودكشي، طلاق و...، همراه با علل و شيوه هاي پيش گيري و درمان آن ها و نيز مطالعه شرايط بيمارگونه و نابساماني اجتماعي است.1 به عبارت ديگر، مطالعه خاستگاه اختلال ها، بي نظمي ها و نابساماني هاي اجتماعي، آسيب شناسي اجتماعي است; زيرا اگر در جامعه اي هنجارها مراعات نشود، كجروي پديد مي آيد و رفتارها آسيب مي بيند. يعني، آسيب زماني پديد مي آيد كه از هنجارهاي مقبول اجتماعي تخلفي صورت پذيرد. عدم پاي بندي به هنجارهاي اجتماعي موجب پيدايش آسيب اجتماعي است.

از سوي ديگر، اگر رفتاري با انتظارات مشترك اعضاي جامعه و يا يك گروه يا سازمان اجتماعي سازگار نباشد و بيشتر افراد آن را ناپسند و يا نادرست قلمداد كنند، كجروي اجتماعي تلقّي مي شود. سازمان يا هر جامعه اي از اعضاي خود انتظار دارد كه از ارزش ها و هنجارهاي خود تبعيت كنند. اما طبيعي است كه همواره افرادي در جامعه يافت مي شوند كه از پاره اي از اين هنجارها و ارزش ها تبعيت نمي كنند. افرادي كه همساز و هماهنگ با ارزش ها و هنجارهاي جامعه و يا سازماني باشند، «همنوا» و يا «سازگار» و اشخاصي كه برخلاف هنجارهاي اجتماعي رفتار كنند و بدان ها پاي بند نباشند، افرادي «ناهمنوا» و «ناسازگار» مي باشند. در واقع، كساني كه رفتار انحرافي و نابهنجاري آنان دائمي باشد و زودگذر و گذرا نباشد، كجرو يا منحرف ناميده مي شوند. اين گونه رفتارها را انحراف اجتماعي يا (Social Devianced) و يا كجروي اجتماعي گويند.2

حال سؤال اين است كه چگونه تشخيص دهيم رفتاري از حالت عادي و ـ به اصطلاح ـ نرمال خارج شده و به حالتي غيرنرمال و نابهنجار تبديل شده است؟ ملاك ها و معيارهايي وجود دارد. با اين معيارها و ملاك ها مي توان تشخيص داد كه رفتاري در يك سازمان، نهاد و يا جامعه اي عادي و مقبول و نرمال است، يا غير عادي، غيرنرمال و نابهنجار. عمدتاً چهار معيار براي اين امر وجود دارد:

1. ملاك آماري: از جمله ملاك هاي تشخيص رفتار نابهنجار، روش توزيع فراواني خصوصيات متوسط است كه انحراف از آن، غير عادي بودن را نشان مي دهد. كساني كه بيرون از حد وسط قرار دارند، افراد نابهنجار تلقّي مي شوند و رفتار آنان رفتاري غيرنرمال و انحرافي تلقي مي شود. براي مثال، از نظر آماري وقتي گفته مي شود كه لباسي مُد شده، يعني بيشتر افراد جامعه آن را مي پوشند. بنابراين، صفتي كه بيشتر افراد جامعه نپذيرند، خارج از هنجار تلقّي شده و غير طبيعي و نابهنجار تلقّي مي شود.

2. ملاك اجتماعي: انسان موجودي اجتماعي است كه بايد در قالب الگوهاي فرهنگي و اجتماعي زندگي كند. اينكه تا چه حد رفتار فرد با هنجارها، سنّت ها و انتظارات جامعه و يا نهاد و سازمان خاصي مغايرت دارد و جامعه چگونه درباره آن قضاوت مي كند، معيار ديگري براي تشخيص رفتار نابهنجار و بهنجار است. يعني رفتاري كه مورد قبول افراد نباشد و مثلا با پوشيدن لباس خاصي از سوي افراد جامعه با عكس العمل آنان مواجه شويم، اين گونه رفتارها نابهنجار تلقّي مي شود. البته، اين معيار هم در همه جوامع امري نسبي است.

3. ملاك فردي: از جمله ملاك هاي تشخيص رفتار نابهنجار، ميزان و شدت ناراحتي است كه فرد احساس مي كند. يعني اگر اين رفتار خاص، با ارزش ها و هنجارهاي اجتماعي سازمان خاصي مثلا فرهنگيان و يا كل افراد جامعه ناسازگار باشد، يعني به سازگاري فرد لطمه بزند و با عكس العمل افراد آن جامعه يا آن نهاد مواجه گردد، چنين رفتاري نابهنجار تلقّي مي شود.3

4. ملاك ديني: علاوه بر اين، در يك جامعه ديني و اسلامي، معيار و ملاك ديگري براي تشخيص رفتارهاي بهنجار از نابهنجار وجود دارد; چرا كه معيارهاي مزبور، معيارهايي است كه توسط افراد يك جامعه با قطع نظر از نوع اعتقادات، مورد پذيرش واقع مي شود; يعني افراد جامعه در خصوص ارزش يا هنجاري بودن موضوع خاص توافق نموده، در عمل به آن پاي بندند و متخلفان را بسته به نوع و اهميت هنجار، تنبيه مي كنند. امّا در يك جامعه ديني و اسلامي معيارهاي فوق براي ارزش هاي اجتماعي است و در آنجا كارايي دارد. معيار تشخيص ارزش ها و هنجارهاي ديني به وسيله آموزه هاي ديني تعيين مي شود. ممكن است رفتاري خاص در همان اجتماع هنجار تلقّي نشود و مرتكبان را كسي توبيخ و يا سرزنش نكند ولي در شرايطي خاص ارتكاب چنين عملي در يك جامعه ديني هنجارشكني تلقّي شود. براي مثال، خوردن و آشاميدن در روزهاي عادي و حتي در يك جامعه ديني هنجار شكني تلقّي نمي شود. ولي اگر همين عمل در جامعه مذكور و در ماه مبارك رمضان و در ملأ عام صورت گيرد، تخطي از هنجارهاي ديني تلقّي شده، مجازات سختي هم از نظر ديني و شرعي و هم از نظر اجتماعي در انتظار مرتكب چنين عمل ناپسندي مي باشد.

بنابراين، معيار ديگر تشخيص رفتارهاي نابهنجار و بهنجار در جامعه ديني، تطبيق و سازگاري و يا عدم تطبيق و ناسازگاري با آموزه ها و هنجارهاي ديني است. اگر عمل و رفتاري با هنجارها و آموزه هاي ديني سازگار باشد، عملي بهنجار و اگر ناسازگار باشد، عملي نابهنجار تلقّي مي شود.

حال سؤال اين است كه آسيب ها و انحرافات اجتماعي چگونه پديد مي آيند و عوامل پيدايش آسيب ها و انحرافات اجتماعي كدامند؟ بررسي و ريشه يابي انحرافات اجتماعي از اهميّت زيادي برخوردار است. انحرافات و مسائل اجتماعي امنيت اجتماعي را سلب و مانعي براي رشد و توسعه جامعه محسوب مي شود. به طور كلي، هر رفتاري كه از آدمي سر مي زند، متأثر از مجموعه اي از عوامل است كه به طور معمول در طول زندگي سر راه وي قرار دارد و وي را به انجام عملي خاص وادار مي كند.

هر چند بررسي عميق انحرافات اجتماعي مجال ديگري مي طلبد، اما به اجمال، به چند عامل مهم پيدايش انحرافات اجتماعي اشاره مي گردد.

عوامل به وجودآورنده انحراف و كجروي در جوامع مختلف يكسان نيست و مناطق از نظر نوع جرم، شدت و ضعف، تعداد، و نيز از نظر عوامل متفاوتند. اين تفاوت ها را مي توان در شهرها، روستاها و حتي در مناطق مختلف و محله هاي يك شهر مشاهده كرد. در هر جامعه و محيطي سلسله عواملي همچون شرايط جغرافيايي، اقليمي، وضعيت اجتماعي، اقتصادي، موقعيت خانوادگي، تربيتي، شغلي و طرز فكر و نگرش خاصي حاكم است كه هر يك از اين ها در حسن رفتار و يا بدرفتاري افراد مؤثر است.

شهرنشيني لجام گسيخته، گسترش حاشيه نشيني و فقر، اتلاف منابع و انرژي را به دنبال دارد. حاشيه نشيني در شهرها، با جرم رابطه مستقيم دارد. تنوع و تجمل، اختلاف فاحش طبقات اجتماعي ساكن شهرهاي بزرگ، تورّم و گراني هزينه هاي زندگي، موجب مي شود تا افراد غير كارآمد كه درآمدشان زندگي ايشان را كفاف نمي دهد، براي تأمين نيازهاي خود، دست به هر كاري هر چند غير قانوني بزنند. از ديگر عوامل محيطي جرم، مي توان فقر، بيكاري، تورّم و شرايط بد اقتصادي نام برد كه بر همه آحاد جامعه، اقشار، گروه ها و نهادها تأثير گذاشته و آنان را تحت تأثير قرار مي دهد.4

در پيدايش انحرافات اجتماعي و رفتارهاي نابهنجار و آسيب زا عوامل متعددي به عنوان عوامل پيدايش و زمينه ساز مي تواند مؤثر باشد:

عوامل فردي: جنس، سن، وضعيت ظاهري و قيافه، ضعف و قدرت، بيماري، عامل ژنتيك و....

عوامل رواني: حساسيت، نفرت، ترس و وحشت، اضطراب، كم هوشي، خيال پردازي، قدرت طلبي، كم رويي، پرخاشگري، حسادت، بيماري هاي رواني و...

عوامل محيطي: اوضاع و شرايط اقليمي، شهر و روستا، كوچه و خيابان، گرما و سرما و....

عوامل اجتماعي: خانواده، طلاق، فقر، فرهنگ، اقتصاد، بي كاري، شغل، رسانه ها، مهاجرت، جمعيت و... .

از آنجا كه ممكن است در پيدايش هر رفتاري، عوامل فوق و يا حتي عوامل ديگري نيز مؤثر باشد، از اين رو، نمي توان به يك باره فرد بزهكار را به عنوان علت العلل در جامعه مقصر شناخت و ساير عوامل را ناديده گرفت.

اگر فرد، هر چند براي سرگرمي و تنوع و تفرّج دست به بزهكاري بزند، اين كار وي كم كم زمينه اي خواهد بود تا به سمت و سوي بزهكاري سوق يابد. دليل عمده اين كار، چگونگي شروع به انجام عمل بزهكارانه و كشيده شدن فرد به اين راه است. افراد بزهكار افرادي هستند كه همه زمينه ها و شرايط لازم براي انحراف در آنان وجود دارد. مهم ترين عامل در انحراف افراد و ارتكاب عمل نابهنجار، فردي است كه موجب سوق يافتن وي به سمت بزهكاري مي شود; چرا كه فردي كه مي خواهد اولين بار دست به بزهكاري بزند، نيازمند فردي است كه او را راهنمايي كرده و به اين سمت هدايت نمايد.

دومين عامل، امكانات و شرايطي است كه فرد در اختيار دارد و زمينه ارتكاب وي را براي اعمال خلاف اجتماع فراهم مي آورد.

فقر در خانواده، عدم تأمين نيازهاي اساسي خانواده، دوستان ناباب، محيط آلوده و...نيز از عوامل روي آوري فرد به بزهكاري است.

در عين حال، به طور مشخص مي توان عوامل عمده زير را به عنوان بسترها و زمينه هاي پيدايش انحرافات اجتماعي و يا هر رفتار نابهنجار نام برد; عواملي كه نقش بسيار تعيين كننده اي در پيدايي هر رفتاري، اعم از بهنجار و يا نابهنجار، ايفا مي كنند. در عين حال، مهم ترين عامل يعني خود فرد نيز نقشي تعيين كننده اي در اين زمينه بازي مي كنند.

اجمالا، علل و عوامل پيدايش آسيب هاي اجتماعي، به ويژه در ميان نوجوانان و جوانان را مي توان به سه دسته عمده تقسيم نمود: 1. عوامل معطوف به شخصيت; 2. عوامل فردي; 3. عوامل اجتماعي.

 

الف. عوامل شخصيتي

اين دسته از عوامل معطوف به عدم تعادل رواني، شخصيتي و اختلال در سلوك و رفتار است كه به برخي از آن ها اشاره مي شود:

 

ويژگي هاي شخصيتي افراد بزهكار و كجرو

معمولا ويژگي هاي شخصيتي افراد بزهكار، بي قاعدگي رابطه و ارتباط ميان فرد و جامعه و ارتكاب رفتارهاي نابهنجار و خلاف مقررات اجتماعي است، ولي معمولا از نظر مرتكب و عامل آن در اصل و يا در مواقعي خاص، اين گونه رفتارها ناپسند شمرده نمي شود. افراد روان رنجور و روان پريش نسبت به ارزش ها، هنجارها و مقررات اجتماعي بي تفاوت بوده و كمتر آن ها را رعايت مي كنند. اعمال و شيوه هاي رفتاري اين گونه افراد نظام اجتماعي را متزلزل و گاهي نيز مختل مي كند و موجب مي شود كه رعايت ارزش هاي اخلاقي و هنجارها در جامعه و نزد ساير افراد زيرسؤال رفته و آن را به پايين ترين سطح عمل تنزل دهد.

برخي از مشخصه هاي بارز و برجسته شخصيتي اين گونه افراد، خودمحوري، پرخاشگري، هنجارشكني، فريبندگي ظاهري و عدم احساس مسئوليت مي باشد. اين گونه افراد به پيامد عمل خود نمي انديشند، در كارهاي خود بي پروا و بي ملاحظه هستند و در پند گرفتن از تجربيات، بسيار ضعيف بوده و در قضاوت هاي خود يك سويه مي باشند. اين نوع شخصيت ها عمدتاً از محيط اجتماع، خانه و مدرسه فرار كرده، پاي بند قواعد، مقررات و هنجارهاي اجتماعي نيستند و به دنبال هر چيزي مي روند كه جلب توجه كند. حتي در پوشش و سبك و شكل ظاهري خويش، به ويژه در شيوه لباس پوشيدن، آرايش مو و صورت به گونه اي كه خلاف قاعده و خلاف سبك مرسوم ساير افراد اجتماع باشد، عمل مي كنند تا جلب توجه نمايند.

گروهي از افراد بزهكار و كجرو نيز ويژگي هاي شخصيتي ديگري دارند; خودمحور و پيوسته به تمجيد و توجه ديگران نيازمندند و در روابط خود با مردم به نيازها و احساسات آنان توجه نمي كنند. اين افراد اغلب با رؤياهايي در مورد موفقيت نامحدود و درخشان، قدرت، زيبايي و روابط عاشقانه آرماني سرگرم اند. اغلب اين افراد والديني داشته اند كه از نظر عاطفي نسبت به آنان بي توجه اند يا سرد و طردكننده بوده و يا بيش از حدّ به آنان محبت كرده و ارج مي نهند.

آنان به علت سركوب خواسته ها و فقدان ارضاي تمايلات دروني، از كانون خانواده بيزار شده و به رفتارهاي نابهنجار نظير فرار از خانه، ترك تحصيل، سرقت و اعتياد گرايش پيدا مي كنند.

گروهي نيز افرادي برون گرا و به دنبال لذت جويي آني هستند، دَم را غنيمت مي شمارند، دوست دارد در انواع ميهماني ها و جشن ها شركت كنند، تشنه هيجان و ماجراجويي اند، به همين دليل براي لذت جويي دست به اعمال خلاف و بزهكارانه مي زنند.

سرانجام گروهي از افراد بزهكار نيز مشخصه بارزشان، پرجوش و خروشي و بيان اغراق آميز، هيجاني، روابط طوفاني بين فردي، نگرش خودمدارانه و تأثيرپذيري از ديگران است. اين گونه شخصيت ها براي آنكه «خود»ي نشان دهند، هر تجربه اي را حتي اگر براي آنان گران تمام شود، انجام مي دهند. هيجان طلبي، ماجراجويي، تنوع طلبي، كنجكاوي، استقلال طلبي افراطي، خودباختگي احساسي و غلبه كنش هاي احساسي بر كنش هاي عقلاني از جمله مشكلات رفتاري است كه فرد را به سوي موقعيت هاي خطرزا و ارتكاب اعمال بزهكارانه رهنمون مي كند.

از ديگر مشكلات روحي ـ رواني كه منجر به رفتارهاي ضداجتماعي مي شود، مي توان به ضعف عزّت نفس، احساس كهتري، فقدان اعتماد به نفس، احساس عدم جذابيت، افسردگي شديد، شيدايي و اختلال خلقي اشاره نمود. چنين افرادي معمولا مستعد انجام رفتارهاي نسنجيده و انحرافي هستند.

 

ب. عوامل فردي

در حوزه عوامل فردي، مي توان به موارد ذيل اشاره نمود:

1. آرزوهاي بلند;

2. خوش گذراني و لذت طلبي;

3. قدرت، استقلال و عافيت طلبي;

4. زياده خواهي;

5. بي بندوباري و لاابالي گري;

6. بي هويتي و بي هدفي در زندگي.

افراد گاهي اوقات براي رسيدن به آمال و آرزوهاي بلند و دست نيافتني و مدينه فاضله اي كه رسانه هاي ملي و يا ماهواره ها تبليغ مي كنند، مرتكب جرايم مي شوند. گاهي اوقات هم ارتكاب جرايم را فقط يك كار تفنّني و به عنوان گذران اوقات فراغت مي دانند با اينكه ممكن است در خانه و محيط اطراف خود مشكل حادي هم نداشته باشند كه آنان را مجبور به ارتكاب رفتار نابهنجار نمايد، ولي فقط به خاطر اينكه در چند روز زندگي خوش باشند، دست به ارتكاب اعمال خلاف عرف و اجتماع مي زنند.

گاهي نيز افراد از نعمت خانواده و والدين عاطفي برخوردارند، اما به خاطر شكست در تحصيلات و ناتواني در ادامه تحصيل، تحقير معلمان و فشارهاي بي مورد والدين مجبور مي شوند خود را به گونه اي ديگر نشان دهند و ـ به اصطلاح ـ «خودي» نشان دهند. و اين حكايت از ميل به استقلال طلبي، قدرت طلبي و يا عافيت طلبي در نوجوانان و جوانان دارد كه به دليل عدم ارضاي صحيح آن دست به ارتكاب اعمال ناشايست مي زنند.5

عده اي از نوجوانان نيز به دليل روحيه تنوع طلبي و زياده خواهي و عدم تربيت صحيح و عدم هدايت درست اين غريزه طبيعي، دست به اعمال خلاف مي زنند.

گاهي هم عده اي ممكن است داراي زندگي مرفهي باشند و هيچ گونه كمبود مالي و عاطفي نداشته باشند، ولي به دليل اين كه روحيه فاسدي دارند و ـ به اصطلاح ـ بي بند و بار و بي هويت اند و يا هدفي در زندگي ندارند، ميل به بزهكاري پيدا مي كنند.

 

ج. عوامل اجتماعي

در بررسي آسيب ها و انحرافات اجتماعي، به عنوان يك پديده اجتماعي، به علل اجتماعي انحرافات مي پردازيم. به هر حال، عوامل متعددي در اين زمينه نقش دارند كه در اينجا به برخي از آن ها اشاره مي گردد:

 

1. عدم پاي بندي خانواده ها به آموزه هاي ديني

مطالعات و تحقيقات نشان مي دهد تا زماني كه اعضاي جامعه پاي بند به اعتقادات مذهبي خود باشند، خود و فرزندانشان به فساد و بزهكاري روي نمي آورند. در پژوهشي كه توسط مركز ملي تحقيقات اجتماعي كشور مصر در سال 1959 صورت گرفته است، 72 درصد نوجوانان بزهكار، كه به دليل سرقت و دزدي توقيف و يا زنداني شده بودند، نماز نمي گزاردند و 53 درصد آنان در ماه رمضان روزه نمي گرفتند.6 به هر حال، اين انديشه كه كاهش ايمان مذهبي يكي از علل عمده افزايش نرخ جرم در جوامع پيشرفته و غربي است، نظري عمومي است. تحقيقات صورت گرفته در كشور نيز مؤيد همين نظريه است.

بنابراين، افزايش انحرافات اجتماعي مي تواند ناشي از عدم پاي بندي خانواده ها به آموزه هاي ديني باشد.

 

2. آشفتگي كانون خانواده

از ديگر مؤلفه هاي مهم در سوق يافتن نوجوانان و جوانان به سمت و سوي بزهكاري و انحرافات اجتماعي، گسسته شدن پيوندهاي عاطفي و روحي ميان اعضاي خانواده است. هر چند در بسياري از خانواده ها، پدر و مادر داراي حضور فيزيكي هستند، اما متأسفانه حضور وجودي و معنوي آنان براي فرزندان محسوس نيست. در چنين وضعيتي، فرزندان به حال خود رها شده، ارتباط آنان با افراد مختلف بدون هيچ نظارت، ضابطه و قانون خاصي در خانوده صورت مي گيرد. روشن است كه چنين وضعيتي زمينه را براي خلأ عاطفي فرزندان فراهم مي كند.

در برخي از خانواده ها پدر، مادر و يا هر دو، بنا به دلايلي همچون طلاق و جدايي، مرگ والدين و... نه حضور فيزيكي دارند و نه حضور معنوي. در اين گونه خانواده ها كه با معضل طلاق و جدايي مواجه هستند، فرزندان پناهگاه اصلي خود را از دست داده، هيچ هدايت كننده اي در جريان زندگي نداشته، در پاره اي از موارد به دليل نيافتن پناهگاه جديد، در درياي موّاج اجتماع، گرفتار ناملايمات مي شوند.7

علاوه بر طلاق، مرگ پدر و يا مادر نيز بسان آواري سهمگين بر كانون و پيكره خانواده سايه افكنده، و در برخي موارد به دليل بي توجهي يا كم توجهي به فرزندان و جايگزين شدن عنصر نامناسب به جاي فرد از دست رفته، ضعيف شدن فرايند نظارتي خانواده، افزايش بيمارگونه بحران هاي روحي و رواني فرزندان و... موجب روي آوري فرد به ناهنجاري ها و انحرافات اجتماعي مي شود.

بر اساس نتايج يك پژوهش، 47 نفر از جامعه آماري به نحوي از انحا از جمله عوامل كليدي و مهم بزهكاري خويش را والدين، خانواده، بي توجهي، بي موالاتي و عدم نظارت آنان دانسته اند; به عبارت ديگر، از نظر آنان والدين ايشان در بزهكاري شان نقش داشته اند.8

بر اساس نظريه «كنترل» دوركيم كه معتقد است ناهمنوايي و هنجارشكني و كجروي افراد ريشه در عدم كنترل صحيح و كاراي آنان دارد، به طوري كه هرچه ميزان كنترل اجتماعي بيشتر باشد و نظارت هاي گوناگون از راه هاي رسمي و غيررسمي، بيروني و دروني، مستقيم و غيرمستقيم توسط والدين و جامعه وجود داشته باشند و حساسيت مردم و مسئولان افزايش يابد، ميزان همنوايي مردم بيشتر خواهد بود، نيز بيانگر همين مسئله است كه آشفتگي كانون خانواده يكي از عوامل مهم سوق يافتن فرزندان به سوي انحرافات اجتماعي است.

همچنين با توجه به پژوهش هاي صورت گرفته در اين زمينه، سارقان عمده عوامل سارق شدن خويش را «بد رفتاري، بداخلاقي، بي تفاوتي، بدزباني و عدم برآورده شدن انتظارات از سوي همسر، خانواده و والدين» دانسته اند.9

در يك پژوهش، حدود 68 درصد سارقان معتقدند كه والدينشان در گرايش آنان به سرقت نقش داشته اند.

با توجه به همين پژوهش، عدم رضايت از رفتار والدين، تربيت ناصحيح، عدم كنترل و نظارت بر فرزندان، مشكلات عاطفي ناشي از فوت يكي از والدين، بي تفاوتي والدين، بي سوادي آنان و... جملگي حكايت از عدم امكان و يا عدم كنترل و نظارت فرزندان توسط والدين داشته و از آن رو كه ارتباط صميمانه والدين با فرزندان در اين پژوهش به ميزان قابل توجهي كم بوده و والدين نسبت به فرزندان خويش بي توجه بوده اند، اين گونه رفتارها موجب سرخوردگي فرزندان شده، زمينه ساز بروز مشكلات رفتاري براي آنان شده است.

روي آوري به سرقت يكي از راه هاي برون رفت از نظر جوانان در اين پژوهش تلقّي شده است.10

 

3. طرد اجتماعي

چگونگي برخورد دوستان، افراد فاميل و همسايگان با فرد بزهكار، در نوع نگاه متقابل وي با ديگران تأثير بسزايي دارد. در مجموع، اگر اين برخوردها قهرآميز و به صورت طرد فرد از محيط اجتماعي باشد، جدايي وي از جامعه سرعت بيشتري مي يابد. اين نوع برخورد، همواره به عنوان هزينه ارتكاب هر جرمي مدّنظر است. علاوه بر اين، افرادي كه داراي منزلت و پايگاه اجتماعي پاييني هستند و يا از نقص عضو، بيماري جسمي، روحي، و مشاغل پايين خود يا والدين شان رنج مي برند، نيز از سوي افراد جامعه مورد بي مهري قرار گرفته و ناخواسته طرد مي شوند. اين گونه افراد براي جبران اين نوع كمبودها، و شايد هم براي رهايي از اين گونه بي مهري ها و معضلات، دست به ارتكاب جرايم و انواع انحرافات اجتماعي مي زنند.11

 

4. نوع شغل

از ديگر متغيرهايي كه در مطالعات و تحقيقات صورت گرفته در زمينه ارتكاب بزهكاري و انحرافات اجتماعي نقش بسزايي دارد، و مورد تأكيد قرار گرفته است، ارتباط نوع شغل افراد با انحراف و بزهكاري است. همواره رابطه اي بين وضع فعاليت و شغل فرد با نوع رفتارهاي وي وجود دارد. گرچه بين بي كاري و سابقه جرم و زنداني و دفعات ارتكاب جرم، رابطه معناداري مشاهده مي شود، ولي اين امر بدين معنا نيست كه لزوماً بيكاري علت تكرار جرم باشد; زيرا ممكن است اين رابطه به صورت معكوس باشد; يعني كساني كه بيشتر مرتكب جرم مي شوند، بيشتر شغل خود را از دست داده و بيكار مي شوند. در يك مطالعه، 79 نفر، كه بر اثر زندان شغل خود را از دست داده بودند، داراي دلايل متفاوتي بودند. از جمله، بي اعتماد شدن مديريت، (38 نفر)، مقررات مربوط به كاركنان دولت (19 نفر)، غيبت طولاني از محيط كار (12 نفر) و از دست دادن سرمايه (10 نفر).12

از جمله نكات مهم در نوع شغل، حساس بودن و اهميت شغل است. هر چه شغل فرد مهم تر و از حساسيت بيشتري برخوردار باشد، هزينه ارتكاب جرم نيز افزايش مي يابد. اين مهم در خصوص مشاغل دولتي حايز اهميت است. در حالي كه، بيشتر مشاغل مستقل چنين حساسيتي ندارند و مجازات زندان موجب از دست دادن شغل مذكور نمي شود. بر اساس نتايج يك تحقيق، با افزايش مدت زندان و حبس، دفعات از دست دادن شغل افراد نيز افزايش مي يابد.13

علاوه بر اين، مشاغل داراي اعتبار و منزلت اجتماعي پايين و كم درآمد نيز موجب مي شود كه فرد صاحب چنين شغلي براي جبران هزينه هاي زندگي و افزايش اعتبار و يا منزلت خويش به شغل هاي دوم و سوم روي آورده، و ناخواسته از خانه، كاشانه، زن و فرزندان و تربيت آنان غافل شده، موجبات گسست، تلاشي خانواده و انحرافات آنان را فراهم آورد. در يك پژوهش از ميان سارقان، بالاترين تراكم مشاغل افراد سارق، مربوط به مشاغل كارگري، رانندگي و دامداري بوده است. عموماً مشاغل افراد سارق، از نوع مشاغل سطح متوسط به پايين جامعه است. اين نوع مشاغل عموماً پرزحمت و كم درآمد مي باشد.14

 

5. بي كاري و عدم اشتغال

از ديدگاه جامعه شناسان و روان شناسان بي كاري يكي از ريشه هاي مهم بزهكاري و كجروي افراد يك جامعه است. بي كاري موجب مي شود كه افراد بيكار جذب قهوه خانه ها و مراكز تجمع افراد بزهكار شده، به تدريج، به دامان انواع كجروي هاي اجتماعي كشيده شوند.

علاوه براين، چون بي كاري زمينه ساز بسياري از انحرافات اجتماعي است، افراد با زمينه قبلي و براي كسب درآمد بيشتر دست به سرقت مي زنند; چرا كه فرد به دليل نداشتن شغل و درآمد ثابت براي تأمين مخارج زندگي مجبور است به هر طريق ممكن زندگي خود را تأمين نمايد. از نظر چنين فردي، بزهكاري به ظاهر معقول ترين و بهترين اين راه هاست. حاصل تحقيقات صورت گرفته نيز حكايت از تأثير قاطع بي كاري و فقر بر افزايش بزهكاري دارد.15

 

6. فقر و مشكلات معيشتي

در ميان علل و عوامل پيدايش بزهكاري و ارتكاب انحرافات اجتماعي، عامل فقر و مشكلات معيشتي و اقتصادي از جايگاه ويژه اي برخوردار است. عدم بضاعت مالي مكفي خانواده ها و ناتواني در پاسخگويي به نيازهاي طبيعي و ضروري مانند فراهم ساختن امكان ادامه تحصيل حتي در مقطع متوسطه، تأمين پوشاك مناسب، متنوع و متناسب با سليقه و روحيه آنان و... زمينه ساز بروز دل زدگي، سرخوردگي، ناراحتي هاي روحي، دل مشغولي، افسردگي و انزواطلبي را در فرزندان فراهم مي سازد.

اين امر موجب مي شود تا اين افراد براي التيام ناراحتي هاي ناشي از مشكلات خود از طريق مستقيم و يا غيرمستقيم، به اقداماتي دست بزنند و خود درصدد حل مشكل خويش برآيند. در نتيجه، بسياري از اين افراد براي رهايي از بند گرفتاري ها، دست به ارتكاب اعمال ناشايست مي زنند.

از سوي ديگر، امروزه فشارها و مشكلات اقتصادي، احتمال دو شغله بودن يا اشتغال نان آوران خانواده در مشاغل كاذب يا غير مجاز را افزايش داده است. همين مسئله منجر به كم توجهي آنان نسبت به نيازهاي جوانان، رفع مشكلات روحي و رواني و تربيت صحيح و شايسته آن ها گرديده است. در اين زمينه، انعكاس شرايط افسانه اي برخي زندگي ها و نمايش فاصله هاي طبقاتي توسط رسانه ها نقش مؤثري در ازدياد اين مشكل دارند.16

در يك پژوهش صورت گرفته در استان قم در ارتباط با علل و عوامل سرقت در ميان جوانان قمي، سارقان مورد مطالعه چنين پاسخ داده اند:17

«اگر شغل مناسبي داشتم»; «اگر از نظر مالي بي نياز بودم» و «اگر مسكن مناسبي داشتم» دست به سرقت نمي زدم.

از سوي ديگر، بر اساس يافته هاي همين پژوهش، حدود 47 درصد افراد يا بي كارند و يا فاقد درآمد و حدود 69 درصد افراد سارق و خانواده هاي ايشان در اين پژوهش، زير خط فقر قرار دارند! در حالي كه، به گزارش بانك جهاني ميانگين شهروندان ايراني كه زير خط فقر زندگي مي كنند از 47 درصد در سال 1357 (1978) به 16 درصد در سال 1378 (1999) كاهش يافته است.18

علاوه بر اين، پژوهش هاي نظري نيز مؤيد اين ديدگاه است كه فقر زمينه ساز بسياري از معضلات اجتماعي است. براي نمونه، از نظر مرتون هنگامي كه افراد نتوانند وسايل لازم را براي رسيدن به هدف هاي موردنظر در اختيار داشته باشند (و يا جامعه در اختيار ايشان قرار ندهد)، و هدف اصلي فراموش شود، افراد اهداف و آرمان هاي موردنظر جامعه را نمي توانند با پيروي از راه هاي مجاز و نهادي شده تعقيب كنند، از اين رو، دزدي، فريب كاري، فساد، رشوه، و ارتكاب انواع جرايم در جامعه افزايش مي يابد.19

 

7. دوستان ناباب

گروه همسالان و دوستان الگوهاي مورد قبول يك فرد در شيوه گفتار، كردار، رفتار و مَنِش هستند. فرد براي اينكه مقبول جمع دوستان و همسالان افتد و با آنان ارتباط و معاشرت داشته باشد، ناگزير از پذيرش هنجارها و ارزش هاي آنان است. در غير اين صورت، از آن جمع طرد مي شود. از اين رو، به شدت متأثر از آن گروه مي گردد، تا حدّي كه اگر بنا باشد در رفتار فرد تغييري ايجاد شود يا بايد هنجارها و ارزش هاي آن جمع را تغيير داد يا ارتباط فرد را با آن گروه قطع كرد. تأثير گروه همسالان، همفكران، همكاران و دوستان در رشد شخصيت افراد كمتر از تأثير خانواده نيست; چرا كه فرد پس از خانواده، منحصراً زير نفوذ گروه قرار مي گيرد. بدين روي، اگر فردي با گروهي از معتادان رابطه برقرار كند و با آنان دوست شود، به تدريج تحت تأثير رفتار آنان قرار مي گيرد و معتاد مي شود; چون از سويي، ملاك پذيرش و قبول فرد توسط يك گروه و جمع، پذيرفتن فرهنگ آن هاست و از سوي ديگر، معتادان هم علاقه مندند كه مواد مخدّر را به طور دسته جمعي استعمال كنند كه هم در موقع استعمال مصاحبي داشته باشند و هم از شدت فشار سرزنش اجتماع بر خود بكاهند. از اين رو، معتادان علاقه مندند كه دوستان و همسالان خود را به جرگه اعتيادشان بكشانند. در اين صورت، اگر نوجواني از تعليم و تربيت مقدّماتي و صحيح خانوادگي محروم باشد و خانواده اش او را از مضرّات اعتياد مطلع نكرده باشند و در محيط اعتياد زندگي كند و با دوستان معتاد نيز سر و كار داشته باشد، احتمال اينكه معتاد شود زياد است.20 همين فرايندِ تأثير گروه بر فرد در ساير انواع بزهكاري به غير از اعتياد نيز صادق است.

ساترلند در نظريه «انتقال فرهنگي كجروي» خود بر اين نكته مهم تأكيد مي كند كه رفتار انحرافي همانند ساير رفتارهاي اجتماعي، از طريق معاشرت با ديگران ـ يعني منحرفان و دوستان ناباب ـ آموخته مي شود و همان گونه كه همنوايان از طريق همين ارتباط با افراد سازگار، هنجارها و ارزش هاي فرهنگي آن گروه و جامعه را پذيرفته، خود را با آن انطباق مي دهند، افراد در ارتباط با دوستان ناباب و هنجارشكن، به سمت و سوي ناهمنوايي سوق داده مي شوند.21

اين نظريه تأكيد مي كند كه فرد منحرف تنها با هنجارشكنان، و فرد همنوا تنها با افراد سازگار ارتباط ندارد، بلكه هر انساني با هر دو دسته اين افراد سر و كار دارد. اما اينكه كدام يك از آن دو گروه، فرهنگ خود را منتقل مي كنند و تأثير مي گذارند، معتقد است كه به عوامل ديگري نيز بستگي دارد كه اين عوامل عبارتند از:

1. شدت تماس با ديگران: احتمال انحراف فرد در اثر تماس با دوستان يا اعضاي خانواده منحرف خود، به مراتب بيشتر است تا در اثر تماس با آشنايان يا همكاران منحرف خود;

2. سن زمان تماس: تأثيرپذيري فرد از ديگران در سنين كودكي و جواني بيش از زمان هاي ديگر و ساير مقاطع سني است;

3. ميزان تماس با منحرفان در مقايسه با تماس با همنوايان: هرچه ارتباط و معاشرت با كج رفتاران نسبت به همنوايان بيشتر باشد، به همان ميزان احتمال انحراف فرد بيشتر خواهد بود.22

علاوه بر اين، پژوهش هاي ميداني نيز مؤيد همين سخن است. در يك پژوهش، 50 درصد بزهكاران و سارقان اظهار كرده اند كه دوستان ايشان توسط پليس دستگير شده اند و نيز حدود 47 درصد از آنان، تيپ دوستانشان نوعاً افراد خلافكار بوده اند! 5/87 درصد از آنان نيز اظهار كرده اند كه دوستان ناباب نقش زيادي در سارق شدن افراد دارند. و 53 درصد از همين افراد اظهار كرده اند كه به خاطر جلب توجه دوستانشان دست به سرقت زده اند.23

در اين خصوص سخنان رهبران ديني نيز شنيدني است. در سخنان پيامبرگرامي(صلي الله عليه وآله) آمده است: «المرءُ علي دين اخيه»;24 هر انساني بر شيوه و طريقه دوست و رفيق خود زندگي مي كند.

از اين رو، رهبران ديني ما را از ارتباط و معاشرت با افراد منحرف و بزهكار و دوستان ناباب باز مي دارند. حضرت علي(عليه السلام) در نهج البلاغه مي فرمايند: «مُجالسةُ اهل الهوي منساةُ للايمان و محضرة للشيطان.»;25 همنشيني با هواپرستان ايمان را به دست فراموشي مي سپارد و شيطان را حاضر مي كند.

همچنين امام صادق(عليه السلام) مي فرمايند: «لاتصحبوا اهل البدع و لاتجالسوهم فتصيروا عند النّاس كواحد منهم»;26 با افراد منحرف همنشيني و معاشرت نداشته باشيد; زيرا همنشيني با آنان موجب مي شود كه مردم شما را يكي از آنان به شمار آورند.

 

8. محيط

محيط نيز از جمله عوامل تأثيرگذار در پيدايش رفتارهاي شايسته و يا ناشايست است. اگر در منزل و خانه، كوچه، خيابان و مدرسه، و محيط پيرامون زمينه و شرايط مساعدي براي بزهكاري وجود داشته باشد، فردي را كه آمادگي انحراف در او وجود دارد، به سوي جرم و ارتكاب رفتار بزهكارانه سوق مي دهد.

در پيدايش هر جرمي، با تحليل دقيق، به اين نتيجه مي رسيم كه محيط اجتماعي بستر كاملا مناسبي براي فرد بزهكار فراهم آورده و عامل مهمي براي پيدايش رفتار مجرمانه توسط وي بوده است. اگر فساد و تباهي و بي بند و باري بر جامعه حاكم باشد، افراد مستعد در گرداب تباهي هاي آن اسير مي شوند و اگر نظام اجتماعي بر معيارها و الگوهاي ارزشي استوار باشد و برنامه هاي هدف دار و مشخصي طرح ريزي گردد، امكان انحراف اجتماعي در جامعه و در ميان افراد بسيار ضعيف خواهد بود. به گفته يكي از محققان، محيط در شكل گيري شخصيت و منش انسان نقش بسيار تعيين كننده و مؤثري ايفا مي كند و رفتار انسان كه نشانه اي از شخصيت و منش اوست، تا حد زيادي، ناشي از تربيت اكتسابي از محيط است.27بنابراين، محيط آلوده، افراد را آلوده و محيط سالم و با نشاط، زمينه ساز رشد و شكوفايي و شادابي و نشاط افراد است.

 

9. فقر فرهنگي و تربيت نادرست

از ديگر عواملي كه موجب سوق يافتن جوانان به سوي انحرافات اجتماعي است، فقر فرهنگي و محدوديت ها و تبعيض هاي ناشي از فقر فرهنگي مي باشد. از عوامل مهم پيدايش بزهكاري، سطح و طبقه اجتماعي و فرهنگي خانواده هاست. چنان كه سطح تحصيلات (بي سوادي و يا كم سوادي اعضاي خانواده)، سطح پايين و نازل منزلت اجتماعي خانواده، ناآگاهي اعضاي خانواده به ويژه والدين از مسائل تربيتي، اخلاقي و آموزه هاي مذهبي، عدم همنوايي خانواده با هنجارهاي رسمي و حتي غيررسمي جامعه، هنجارشكني اعضاي خانواده و اشتهار به اين مسئله و مسائل ديگري از اين دست مؤلفه هايي هستند كه در قالب فقر فرهنگي خانواده در ايجاد شوك هاي رواني و روحي بر فرزندان نوجوان و جوان مؤثر است و انگيزه ارتكاب انواع جرايم آنان را دوچندان مي كند.

تبعيض جنسيتي و يا تبعيض بين فرزندان نيز از جمله عوامل مهم فقر خانوادگي است. بسياري از والدين آگاهانه يا ناآگاهانه با تبعيض بين فرزندان، موجب اختلاف بين آنان و دلسردي آنان از زندگي مي شوند. تبعيض در برخورد با خطاها و اشتباهات فرزندان دختر و پسر و عدم اتخاذ رويه منطقي براي برخورد با خطاهاي فرزندان و تنبيه تبعيض آميز بر اساس برتري پسر بر دختر يا به عكس، موجب سلب اعتماد به نفس و بدبيني فرزندان نسبت به والدين مي شود.

تبعيض در خانه با روحيه حساس و عزّت نفس فرزندان منافات دارد و خسارات جبران ناپذيري را بر روح و روان آنان وارد مي كند و با ايجاد بحران هاي روحي و سرخوردگي، آنان را به سوي عكس العمل هاي منفي نظير سرقت، اعتياد و فرار از خانه سوق مي دهد.28

همان گونه كه عدم توجه به نيازهاي عاطفي فرزندان مي تواند عامل بروز ناهنجاري هاي رفتاري در فرزندان شود، توجه بيش از حدّ متعارف و در اختيار قرار دادن امكانات رفاهي زياد هم مي تواند زمينه بروز ناهنجاري هاي رفتاري در آنان شود.

در شيوه فرزندسالاري، اغلب تمايالات و خواسته هاي فرزندان محقق مي شود، از اين رو، به محض ايجاد مشكلات و بحران ها و فشارهاي زندگي، كه در آن امكان تحقق برخي از نيازها سلب مي شود و يا در شرايطي كه خواسته هاي فرزند به افراط مي گرايد و والدين با آن مخالفت مي نمايند، فرزند به دليل تربيت شديد عاطفي، روحيه عدم درك منطقي شرايط، نازپروري و بي تحملي در برابر مخالفت والدين، عصيان و طغيان نموده و همين امر موجب دوري او از والدين و اعضاي خانواده مي گردد و سرانجام مي تواند زمينه ارتكاب انواع جرايم را فراهم سازد.29

 

10. رسانه ها و وسايل ارتباط جمعي

رسانه هاي ديداري، شنيداري و مكتوب مي توانند از جمله مؤلفه هاي در خور توجه در ايجاد انگيزه روي آوري جوانان به سمت و سوي بزهكاري و رفتارهاي انحرافي باشند. بررسي ها نشان داده اند در ظرف چند سال اخير و در پي ورود برخي مطبوعات زرد (= مبتذل، عامه پسند و جنجالي) به عرصه رسانه هاي كشور و استفاده اين نشريات از عناوين جنجالي و هيجاني و همچنين بهره گيري از شخصيت هاي سينمايي و هنري و درج اخبار بي محتوا و توأم با بزرگ نمايي، انعكاس بيش از حدّ اخبار مربوط به بازيگران سينما و توجه مفرط به اخبار و حوادث، توجه تعداد قابل توجهي از نوجوانان و جوانان به مطالب مندرج در آن ها جلب شده است. اين مسئله موجبات فراهم آوردن زمينه هاي آسيب هاي اجتماعي مختلف شده است.

از سوي ديگر، پخش شمار قابل توجهي از سريال هاي تلويزيوني، از طريق صدا و سيما و يا شبكه هاي ماهواره اي خارجي، با مضامين زندگي هاي مجردگونه غربي توأم با جذابيت، نشاط، رفاه، موفقيت و به طور كلي با تصويرسازي مثبت از اين نوع زندگي هاي از هم گسيخته، نقش مؤثري در تقويت انگيزه گريز از قيد و بندهاي خانوادگي و هنجارها، و ارتكاب جرايم اجتماعي ايفا كرده است.30

نقش رسانه هاي جمعي، به ويژه ماهواره و اينترنت در رواج بي بند و باري اخلاقي، مقابله با هنجارهاي اجتماعي، عدم پاي بندي مذهبي و بلوغ زودرس نوجوانان در مسائل جنسي حايز اهميت است.31

 

نتيجه گيري

نوجواني و جواني يكي از مهم ترين مراحل زندگي آدمي محسوب مي شود و آخرين مرحله تحوّل شناختي و گذار از مرحله «پيرو ديگران بودن» به دوره «مستقل بودن» است; دوره اي كه نوجوان به هويّت واقعي خويش دست مي يابد. نوجوان با خود مي گويد: «اكنون من ديگر كودك نيستم، يك بزرگ سالم.» در اين مرحله، ديگر والدين نمي توانند به او كمك چنداني بكنند; چه اينكه وي الگوهاي خود را در جاي ديگري جستوجو مي كند. ميل به اظهار وجود و اثبات خود يكي از طبيعي ترين حالات رواني دوره نوجواني و جواني است.

نوجوان و جواني كه دوره كودكي را پشت سر گذارده، بايد خود را براي زندگي مستقل اجتماعي آماده نمايد. تحقق اين موضوع، پيش از هر چيز، مستلزم يافتن هويّت خويشتن است. اينك او خود را يافته است. اگر بزرگ سالان ويژگي هاي اين دوره زندگي او را بشناسند و با آنان برخوردي مناسب داشته باشند، هم نوجوانان به هويّت خويش دست مي يابند و هم بزرگ سالان كمتر احساس نگراني مي كنند. از اين رو، مي توان گفت: بيشتر انحرافات نوجوانان و جوانان ريشه در ناكامي هاي اوليه زندگي دارد.

امام صادق(عليه السلام) با بيان حكيمانه اي به اين دوره از زندگي نوجوان اشاره مي كنند و مي فرمايند: «اَلْوَلَدُ سَيِّدٌ سَبْعَ سنين وَ عَبْدٌ سَبْعَ سنين وَ وَزيرٌ سَبْعَ سنين.» كودك هفت سال اول، سيّد و فرمان رواست. او را آزاد بگذاريد تا استقلال در عمل پيدا كند. در هفت سال دوم، آمادگي خاصي براي الگوپذيري دارد; چه اينكه هنوز در مرحله ديگر پيروي قرار دارد و الگوپذير است. از اين رو، سعي كنيد در اين دوره، الگوهاي مناسبي در اختيارش قرار دهيد و محيط تعليم و تربيت او را هرچه بيشتر غني و اصلاح كنيد تا از طريق مشاهده الگوهاي مفيد و جذّاب، رشد كند. اما در مورد دوره نوجواني مي فرمايد: «وزيرٌ سبع سنين»; يعني دوره «پيروي ديگران بودن» او سپري شده و با آغاز نوجواني، دوره دست يابي به هويّت خويشتن آغاز شده است. او را آزاد بگذاريد تا خود انتخاب كند و حتي در مورد مسائل گوناگون زندگي با او مشورت كنيد و از او نظرخواه باشيد.

اگر با نوجوان اين گونه برخورد شود و به او شخصيت و هويت و اعتبار اعطا شود، طبيعي است كه هم اعتماد به نفس او تقويت مي شود و هم احساس امنيت و آرامش مي كند. اين اساسي ترين راه براي تربيت نوجوان است.

بنابراين، هر رفتاري كه از آدمي سر مي زند، نشئت گرفته و متأثر از مجموعه اي از عوامل است كه هرگز نمي توان نوجوان و يا جوان را يكسره مقصر و مجرم اصلي دانست و ديگران را بي گناه. با نگاه فوق، اساساً زمينه پيدايش جرم از بين مي رود. از اين رو، در پيدايش بزهكاري و رفتارهاي نابهنجار و آسيب زا عوامل متعددي به عنوان عوامل پيدايش و زمينه ساز مؤثر هستند كه فرد مرتكب شونده، تنها بخشي از قضيه مي باشد.

در واقع، بايد با اين نگاه به مجرم نگريست كه مجرم يك بيمار است. به تعبير پريودو داريل: «بزهكار يا مريض است و يا نادان. بايد به درمان و آموزش او پرداخت، نه اينكه او را خفه كرد.»32

اصولا اسلام به پيش گيري جرم بيش از اصلاح مجرم اهتمام دارد. به همين دليل پيش از هر چيز به عوامل به وجود آورنده و زمينه هاي گناه و جرم توجه ويژه دارد و براي مقابله با آن چاره سازي كرده است. اسلام، آگاهي، علم و تفكر را مايه اساسي هر نوع پيشرفت و سعادت دانسته، آن را بسيار مي ستايد و از جهل و ناداني كه مايه بدبختي و گناه است، نهي مي كند. به امر رعايت بهداشت و نظافت عنايت ويژه داشته و براي سلامت روح و روان، نيز به اقامه نماز و دعا امر فرموده و گذشت، مهرباني و صبوري. حق شناسي، سپاسگزاري، رعايت حرمت ديگران، عدل و احسان، توصيه نموده و از نفاق، ريا، دروغ، افترا و تحقير به شدت بيزاري جسته است. همه افراد را در برابر اعمال خويش مسئول دانسته و مي فرمايد: هر كار ريز و درشتي در اعمال افراد ثبت و عمل هيچ كس ضايع نخواهد شد.

علاوه بر اين، به امر به معروف و نهي از منكر به عنوان وظيفه همگاني توجه كرده و انجام عبادات روزانه فردي و جمعي را به عنوان عوامل پيش گيرانه مطرح كرده است. البته، در جاي خود پس از وقوع جرم و علي رغم آن همه التفات و توجه به امر پيش گيري و اصلاح و بازپروري، اسلام براي مجازات نيز ـ به عنوان اهرمي براي جلوگيري از تكرار وقوع جرم ـ تأكيد فراوان دارد. در واقع، مجازات ها در اسلام نيز براي امر پيش گيري است.

 

پيشنهادات

الف. اقدامات پيشگيرانه

در اينجا براي پيشگيري از ارتكاب عمل بزهكارانه توسط افراد به ويژه نوجوانان يا جوانان پيشنهاداتي ارائه مي شود:

1. هماهنگ كردن بخش هاي عمومي و خصوصي كه در زمينه پيش گيري از وقوع جرم فعاليت دارند; مانند نيروي انتظامي، كار و امور اجتماعي، آموزش و پرورش، شهرداري ها، شوراها، امور جوانان، بهزيستي و... به منظور اجراي برنامه عملي پيش گيرانه و هماهنگي بيش تر;

2. آگاهي دادن به خانواده ها براي نظارت و كنترل بيشتر آنان بر فرزندان و گوشزد كردن ميزان مجازات جرايم در صورت ارتكاب جرم توسط آنان;

3. اتخاذ تدابير امنيتي بيش تر توسط دولت در محل هاي جرم خيز و اقداماتي به منظور كمك به خانواده ها، بخصوص نوجوانان و جواناني كه در معرض آسيب قرار دارند;

4. اطلاع رساني شفاف رسانه هاي جمعي براي تشويق جوانان درباره تسهيلات و فرصت هايي كه جامعه براي آنان قرار داده است;

5. تجهيز پليس براي مقابله جدّي با باندهاي مخوف انواع گوناگون بزهكاري اجتماعي در جامعه;

6. اقدامات امنيتي براي مراكز حساس تجاري، بانكي و... .

ب. راهكارهاي شناسايي مشكلات نوجوان و جوانان

علاوه بر اقدامات پيش گيرانه، شناسايي راهكارهايي براي شناخت مشكلات نوجوانان و جوانان امري لازم و ضروري است. مواردي چند در اين زمينه مطرح است:

1. شناخت نيازهاي رواني و كيفيت ارضاي اين نيازها در شادابي و نشاط فرد بسيار مؤثر است و ارضا نشدن آن و يا ارضاي ناقص آن، اثرات نامطلوب بر جاي گذاشته و زندگي را به كام فرد تلخ مي كند و فرد را به انحراف مي كشاند.

2. توجه به مشكلات جسماني فرد، مشكلاتي همچون اختلال در گويايي، بينايي، شنوايي، جسماني و عقب ماندگي ذهني.

3. توجه به مشكلات آموزشي، مانند ناتواني در يادگيري، ترك تحصيل، افت تحصيلي، بي توجهي به تكاليف درسي و تقلب در درس.

4. توجه به مشكلات عاطفي، رواني، همچون افسردگي، خيال بافي، بدبيني، خودكم بيني، خودبزرگ بيني، زود رنجي، خودنمايي، ترس، اضطراب، پرخاشگري، حسادت، كم حرفي و وسواس.

5. توجه به مشكلات اخلاقي، رفتاري همچون تماس تلفني و نامه نگاري با جنس مخالف، معاشرت با جنس مخالف، شركت در مجالس، خود ارضايي، چشم چراني، فرار از منزل، غيبت از مدرسه، اقدام به خودكشي، سرقت، دروغگويي، اعتياد، ولگردي و...

ج. وظايف خانواده

خانواده ها نيز وظايفي در مقابل پيش گيري از جرم و بزهكاري فرزندان دارند كه به برخي از آن ها اشاره مي گردد:

1. دوستي با فرزند و حذف فاصله والدين با فرزندان، به گونه اي كه آنان به راحتي مشكلات و نيازهاي خود را به والدين بگويند;

2. تقويت اعتقادات فرزند، به ويژه در كودكي و نوجواني، در كنار پاي بندي عملي والدين به آموزه هاي ديني;

3. ايجاد سازگاري در محيط خانه;

4. ايجاد بستر مناسب براي احساس امنيت، آرامش، صفا و صميميت و درك متقابل والدين و فرزندان;

5. تلاش در جهت تأمين نيازهاي مادي و معنوي فرزندان توسط والدين;

6. توجه به نيازهاي روحي و عاطفي اطفال و نوجوانان و ايجاد فضاي مطلوب و آرام در خانواده;

7. مراقبت والدين نسبت به اعمال و رفتار فرزندان خود;

8. برنامه ريزي مناسب براي تنظيم اوقات فراغت نوجوانان و جوانان;

9. نظارت جدّي والدين نسبت به دوست يابي فرزندان.

د. وظايف ساير نهادها

علاوه بر خانواده، ساير نهادها از جمله مجموعه حاكميت، آموزش و پرورش، نهاد قضايي، بهزيستي و... نيز در اين زمينه وظايفي دارند كه به برخي از آن ها اشاره مي گردد:

1. تقويت ارتباط ميان والدين دانش آموزان با مربيان و عدم واگذاري مسئوليت تربيت فرزندان به مدرسه يا خانواده به تنهايي;

2. تقويت مراكز مشاوره اي مفيد و كارامد در مدارس;

3. بها دادن به مسئله ترك تحصيل و يا اخراج دانش آموزان از مدرسه و ضرورت ارتباط با خانواده هاي آنان;

4. ضرورت آشنايي نيروهاي نظامي و انتظامي با انحرافات اجتماعي و نحوه برخورد با آنان;

5. اعمال مجازت هاي سنگين، علني و جدي (در ملأ عام) براي باندهاي فساد، اغفال و...;

6. تقويت نظارت هاي اجتماعي رسمي و دولتي و نيز نظارت هاي مردمي و محلي از جمله امر به معروف و نهي از منكر براي پاكسازي فضاي جامعه و تعديل آزادي هاي اجتماعي;

8. برنامه ريزي اصولي و صحيح براي اشتغال در جامعه، رفع بي عدالتي، و پي گيري منطقي نيازهاي جوانان، تأمين امنيت و نياز شهروندان;

9. جلوگيري از مهاجرت هاي بي رويه به شهرهاي بزرگ و جلوگيري از پرداختن جوانان به اشتغال هاي كاذب مثل كوپن فروشي، سيگار فروشي، نوارفروشي و...;

10. ايجاد مراكز آموزشي، ورزشي، تفريحي، مشاوره اي براي گذران اوقات فراغت نوجوانان و جوانان;

11. ايجاد تسهيلات لازم براي جوانان و نوجوانان از قبيل وام ازدواج، وام مسكن، وام اشتغال، و...;

12. ايجاد بستر مناسب براي ايجاد بيمه همگاني، بيمه بي كاري، و برخورداري نوجوانان و جوانان از تسهيلات اجتماعي و...;

13. فراهم كردن موقعيت ها و بسترهاي لازم در جامعه تا زندانيان پس از آزادي از زندان مورد پذيرش جامعه واقع شوند و شغل آبرومندانه اي به دست آورند; در غير اين صورت، مجدداً دست به اقدامات بزهكارانه خواهند زد;

14. از آن رو كه از جمله عوامل مؤثر در ارتكاب جرم، بي كاري و فقر مي باشد، مي بايست با برنامه ريزي دقيق، كه نياز به عزم ملي دارد، نسبت به اشتغال در جامعه و ريشه كني فقر و بي كاري اقدام لازم و بايسته صورت گيرد.

 

پي‌نوشت‌ها


1ـ هدايت الله ستوده، آسيب شناسى اجتماعى، (تهران: نشر آواى نور، 1379)، ص 14و15.

2ـ همان.

3ـ همان، ص 50.

4ـ همان، ص 75 ـ 80

5ـ مجله ايران جوان، ش 149، ص 4.

6ـ محمدرضا طالبان، ديندارى و بزهكارى، تهران، فجر اسلام، 1380، ص 38.

7ـ مجله زن روز، ش 1773، ص 14.

8ـ على اصغر قربان حسينى، جرم شناسى و جرم يابى سرقت، تهران، جهاد دانشگاهى، 1371، ص 31.

9ـ همان.

10ـ محمد فولادى، بررسى ميزان و عوامل اقتصادى ـ اجتماعى مرتبط با سرقت در ميان جوانان شهر قم، قم، سازمان مديريت و برنامه ريزى، 1382، ص 167.

11ـ عباس عبدى، آسيب شناسى اجتماعى، قم، سپهر، 1371، ص 455.

12ـ همان.

13ـ همان.

14ـ محمد فولادى، پيشين، ص 174.

15ـ على حسين نجفى ابرندآبادى، «بزهكارى و شرايط اقتصادى»، مجله تحقيقات حقوقى، ش 9، سال 1370.

16ـ مجله كتاب زنان، ش 15، ص 67.

17ـ محمد فولادى، پيشين، ص 174.

18 هفته نامه خبرى علمى برنامه، ش 35، 5/7/1382، ص 4.

19ـ آنتونى گيدنز، جامعه شناسى، ترجمه منوچهر صبورى، تهران، نشر نى، 1373، ص 140.

20ـ دفتر همكارى حوزه و دانشگاه، جامعه شناسى روش هاى درمان گروهى، ص 5.

21ـ ر.ك: جعفر سخاوت، جامعه شناس انحرافات اجتماعى، چ چهارم، تهران، دانشگاه پيام نور، 1376.

22ـ رابرتسون يان، درآمدى بر جامعه، ترجمه حسين بهروان، مشهد، آستان قدس رضوى، 1372، ص 170.

23ـ محمد فولادى، پيشين، ص 163.

24ـ محمدبن يعقوب كلينى، اصول كافى، كتاب «الايمان و الكفر مجالسة اهل المعاضى»، ذيل حديث 3.

25ـ نهج البلاغه، خ 86، ص 11.

26ـ محمدبن يعقوب كلينى، پيشين، حديث 3.

27ـ المينگرت رونالوس، كودك و مدرسه، ترجمه شكوه نوابى نژاد، تهران، رشد، 1368، ص 69.

28ـ مجله كتاب زنان، ش 15، ص 65.

29ـ همان.

30ـ مجله ايران دخت، ش 17، ص 13.

31ـ مجله كتاب زنان، ش 15، ص 66.

32ـ ر.ك به: هانرى لوى برول و ديگران، حقوق و جامعه شناسى، ترجمه مصطفى رحيمى و ديگران، تهران، سروش، 1371

 

ادامه نوشته

آسيب ها و چالش ها

 

علي عطايي كوزاني

مقدّمه

يكي از مباحث مهم كشور در سال هاي اخير، مسئله مديريت است كه مسئولان دلسوز و زحمتكش نظام در سخنراني ها و جلسات خصوصي و عمومي خود، به پيشرفت ها و نقايص آن اشاره نموده اند و بي ترديد، توسعه و پيشرفت هر كشوري نيز به طور عمده، مرهون موفقيت هاي به دست آمده از ناحيه مديريت آن مي باشد. اگرچه در مرحله اول، داشتن آرمان ها و ارزش هاي بلند و اهداف منطبق با آن، و در مرحله دوم، داشتن طرح و برنامه مرحله بندي شده و مدوّن در پيشرفت و تعالي كشور بسيار مهم است، اما براي اجراي سياست هاي تعيين شده، مديريت مقتدر و كارآمد مهم ترين نقش را ايفا مي نمايد.

بنابراين، رشد و تعالي، يا بروز آسيب هاي مديريتي كشور از چند زاويه قابل پيش بيني است:

1. در مقام جهان بيني;

2. در مقام تطابق يا عدم تطابق ايدئولوژي و تفكر اجتماعي با جهان بيني;

3. در مقام ارائه طرح و برنامه و سياست گذاري اجرايي;

4. در مقام اجرا و اعمال برنامه هاي مدوّن.

البته از نظر جهان بيني و اعتقادي، كشور ما بهترين و بالاترين آرمان ها را دنبال مي كند; چرا كه انقلاب اسلامي در پي همان آرمان ها و ارزش هايي است كه خداوند باري تعالي به عنوان خالق بشر و جهان هستي، آن را ابلاغ فرموده و با رسالت انبيا و امامت معصومان(عليهم السلام) ما را به سوي آن كمال نهايي فرا خوانده است.1 دليل دوم، جانفشاني و ايثار مردم شريف ايران به رهبري امام خميني(قدس سره) و برافرازي پرچم حكومت ولايي براي احياي ارزش هاي ناب و رسيدن به آن اهداف است.2

بنابراين، حكومتي كه مشروعيت خود را از شرع مقدّس گرفته و در طول حكومت انبيا و معصومان(عليهم السلام) باشد و مقبوليت مردمي خود را با انقلاب اسلامي به دست آورده و تاكنون از محافظت و حمايت هاي بي دريغ مسئولان و مردم برخوردار بوده است،3 بي شك از كمترين آسيب هاي اعتقادي برخوردار مي باشد.

اما در تطابق ايدئولوژيك و تفكر مديريتي با جهان بيني، كشور ما دچار كج روي هاي ارزشي گرديده و آسيب هايي را در برنامه ريزي و سياست گذاري خرد و كلان متحمّل گرديده است; چرا كه وقتي جامعه اي بر اساس آرمان هاي ديني شكل گرفته باشد، اما بر اساس افكار و ايدئولوژي ليبرالي و مادي اداره شود، بي ترديد، آسيب هاي جبران ناپذيري متحمّل خواهد گرديد. ريشه اصلي اين همه آسيب از آنجاست كه ايدئولوژي، فكر و تخصص منبعث از ارزش هاي الهي به دنبال حفظ كرامت انساني هم مي باشد، در حالي كه افكار مديريتي شكل گرفته از ارزش هاي غيرالهي و ليبرالي در برنامه ريزي هاي سياسي، اقتصادي، فرهنگي و آموزشي يك نگاه ابزاري به انسان دارند.4

آسيب دوم را بايد از مقايسه اهداف اصلي انقلاب اسلامي و بيانات امام خميني(قدس سره) با سياست گذاري و برنامه ريزي سال هاي اخير به دست آورد. حضرت امام(قدس سره) مي فرمود: «انقلاب فرهنگي زيربناي انقلاب اسلامي است.»5 اما سياست گذاري كشور كه از طريق مصوّبات و آيين نامه ها تعيين مي شود، به سوي توسعه اقتصادي و سپس توسعه سياسي پيش رفته است، در حالي كه اگر مسئولان اجرايي كشور با يك نگاه جامع و فراگير توسعه فرهنگي را در دستور كار خود قرار مي دادند، علاوه بر دست يابي به توسعه اقتصادي و سياسي، جلوي بروز بسياري از آسيب هايي را كه امروز با آن مواجه هستيم، مي گرفتند.

آسيب سوم در مقام اجرا و اعمال برنامه هاي مدوّن است. كشور از آسيب هاي جدّي مديريتي برخوردار است و بهترين راه شناخت آن ها توجه و شناسايي پيامدها و آثار آن ها مي باشد كه در حال حاضر، با ابعاد گوناگون اقتصادي، فرهنگي، سياسي و اجتماعي در كشور وجود دارند.

در مجموع، بهترين دليل بر وجود آسيب هاي مذكور توصيه ها و هشدارهاي مقام معظّم رهبري در امر مبارزه با مفاسد اقتصادي ـ اجتماعي، فقر و تبعيض است كه در سال هاي اخير، پي در پي به آن اشاره كرده اند.6

آنچه در اين مقاله پي گيري مي شود، ارزيابي و بررسي بعضي از ملاك هاي مهم ارزش گذاري مديريت اسلامي است كه به دنبال آن، ضعف ها و آسيب هاي مديريتي به صورت كلي مورد اشاره قرار مي گيرند; چه اينكه پس از شناخت آسيب، ارائه راه حل مقتضي و سپس اجراي صحيح آن نقش مهمي در آسيب زدايي خواهد داشت.

البته ارائه راه حل هاي مناسب، فرع بر مباحث هستي شناختي و ايدئولوژيكي در جهان بيني اسلامي است كه توسط متفكران و دانشمندان اسلامي بيان گرديده و مانند چراغ هدايتي براي اصلاح مديريت كشور در سطح خرد و كلان است; چرا كه جهان بيني اثر خود را بر ايده ها و افكار گوناگون بشري بر جاي مي گذارد و جهت آن را تعيين مي نمايد. بنابراين، بررسي اجمالي مباحث انسان شناسي و رابطه آن ها با مديريت و سپس بررسي آسيب هاي مزبور و در نهايت، ارائه راه حل، از جمله اهداف اين نوشتار مي باشد.

 

جايگاه مديريت در جامعه اسلامي

«مديريت» در لغت، به معناي كارگرداني و اداره كردن است كه در تنظيم كارها اعمال مي شود،7 و در اصطلاح، يك مفهوم ذهني است كه از مجموع رفتار مديران درك مي شود; مثل مفهوم انسانيت كه از وجود خارجي انسان و اعمال و رفتار تك تك انسان ها به دست مي آيد.8 بنابراين، «مدير» به كسي گفته مي شود كه داراي رفتار مديريتي است و كارها را از طريق اداره ديگران انجام مي دهد.9

با اين بيان، «علم مديريت» دانشي است كه انسان را به انجام كارها از طريق ديگران هدايت مي كند، اما «اخلاق مديريت» ويژگي است كه انجام كار از طريق ديگران را ميسّر مي سازد; يعني يك مدير به كمك آن اوصاف مي تواند دانش مديريت را به كار گيرد;10 چه اينكه يك مدير اسلامي سعي مي كند به كمك علم و اخلاق مديريت، اهداف و برنامه هاي خود را به سر منزل مقصود برساند.

شيوه مديريت هر جامعه اي به تناسب جهان بيني و انسان شناسي آن جامعه رقم مي خورد و سپس تعامل و رفتار با مردم صورت مي گيرد.11 هر نظام مديريتي به تناسب جهان بيني حاكم بر آن نظام، در معرض آفت ها و آسيب هاي متفاوتي قرار مي گيرد12 و همين آفت ها هستند كه نظامي را ناكارامد و فرسوده كرده، در نهايت، متلاشي مي نمايند.

بهترين دليل بر اين مدعا، تجربه سال هاي اول انقلاب است كه مديران اجرايي كشور به روش مديريت اسلامي پيش رفتند و از حمايت هاي مردمي نيز برخوردار گشتند.13 از اين رو، مشكلات انقلاب و جنگ به كمك همين پشتوانه هاي ارزشي و انساني پشت سرگذاشته شدند; چالش ها و موانع نه تنها كمترين آسيب ها را وارد نمودند، بلكه موجب رشد، شكوفايي و توسعه كشور هم گرديدند.

چه بسا راز اين همه موفقيت در ايدئولوژي و اخلاق مديريت اسلامي نهفته باشد كه تعامل نزديكي بين مردم و مسئولان برقرار مي سازد تا به كمك هم، بزرگ ترين موانع را از سر راه بردارند. اگر رابطه متقابل افراد از روي حس نوع دوستي شكل بگيرد جدال و ستيز جاي خود را به هم راهي و هم فكري و هم دلي خواهد داد; يعني منفعت طلبي و خودخواهي به ديگرخواهي تبديل مي شود و كارفرما هم در كنار زيردست، خود را خادم مي داند و با حس نوع دوستي، براي اصلاح امور و آباداني جامعه خود فعاليت خواهد نمود و اين همان روحيه مورد تأكيد اسلام است كه هر كسي به دنبال شناخت تكليف و وظيفه اش باشد و پس از آن براي انجام وظيفه، تمام تلاش خود را به كار گيرد. البته اين حقايق رابطه نزديكي با انسان شناسي ديني دارند و در مديريت هاي غيرديني به چشم نمي خورند.

 

انواع آسيب هاي مديريتي در كشور

همان گونه كه اشاره شد، آسيب هاي مديريتي از سه منظر قابل بررسي هستند:

1. آسيب هاي در سطح كلان، كه ناشي از كج روي ارزشي در تفكر مديريتي جامعه مي باشد.

2. آسيب هاي در سطح متوسط كه ناشي از طرح و برنامه و سياست گذاري اجتماعي نادرست يا مبهم است.

3. آسيب هاي در سطح خرد و در مقام اجرا و اعمال مديريت، كه از كمبود امكانات، بخصوص كمبود نيروي انساني صالح و كارآمد ناشي مي گردد.

 

 

1. آسيب هاي كلان ناشي از كج روي ارزشي در تفكر اجتماعي

يكي از زيربنايي ترين آسيب هاي مديريتي كشور «كج روي ارزشي» است. كج روي ارزشي هر نوع اختلاف بينشي و تفسيري نسبت به هنجارهاي اجتماعي را گويند كه ممكن است بين مسئولان يك سازمان، نهاد و نظام اجتماعي اتفاق بيفتد. اين اختلاف بينشي ممكن است در هنجارهاي قانوني، عقيدتي، عاميانه و روزمرّه اتفاق بيفتد كه اگر با قدرت جمع شود چالش هاي بزرگ اجتماعي را به وجود مي آورد;14 چه اينكه آسيب شناسان اجتماعي معتقدند: از ميان كج روي هاي رفتاري، كج روي خاص و كج روي ارزشي، بيشترين آسيب راكج روي ارزشي و تفسيرهاي متفاوت از هنجارهاي حاكم بر جامعه به دنبال مي آورد و جامعه را بيمار نموده، در نهايت، نابود مي سازد.15

با اين بيان، اگر نگاهي منصفانه به وضعيت كشور پس از انقلاب اسلامي انداخته شود، مي توان گفت: اگرچه بيشتر مديران كشور با روحيه بسيار قوي و انقلابي به دنبال حل مشكلات و رفع عقب ماندگي كشور بوده اند، اما وجود اختلاف نظر در تفسير مسائل و ارائه راه حل هاي متفاوت، چالش هاي بزرگي به وجود آورده است كه از آن مي توان به عنوان «كج روي ارزشي» ياد كرد; چرا كه تحوّل ارزشي بهوجود آمده پس از انقلاب اسلامي و به دنبال آن، حاكميت هنجارها و رفتارهاي مذهبي بر جامعه ايران، دوباره از سال 1368 به بهانه «توسعه اقتصادي سير قهقرايي در پيش گرفت و تغيير ارزشي را در كشور به دنبال آورد و به تبع آن، تغيير هنجاري و رفتاري معكوس در كشور را ايجاد نمود;16 زيرا به بهانه توسعه سياسي كشور، اين مشكل گسترده تر شد و چالش هاي جدّي تري به وجود آورد، تا جايي كه هر گروه و حزبي به خود اجازه داد تا از هنجارها و مفاهيم ارزشي، تفسيرهاي متفاوتي را ارائه دهد. با توجه به تحوّل ارزشي به وجود آمده پس از انقلاب اسلامي و شكل گيري هنجارها و رفتارهاي مذهبي آن به كمك انقلاب و جنگ، دوباره از سال 1368 تغيير ارزشي و به تبع آن، تغيير هنجاري و رفتاري معكوس شروع شده و از دين محوري به دنيامحوري عدول نموده است.17

ريشه اصلي اين همه مشكلات از آنجا آغاز گرديد كه «دفتر مطالعات استراتژيك رياست جمهوري» پس از رايزني هاي فراوان، كه با حضور بيش از 1200 نفر كارشناس و متخصص انجام گرفت، به نتايج ذيل رسيد. اين كارشناسان، كه از احزاب و جناح هاي مختلف سياسي بودند، نظرات و الگوهاي مشابهي براي آباداني و توسعه كشور ارائه دادند و بر چهار مطلب ذيل اتفاق نظر دارند:18

ـ تغيير جامعه، از جامعه بسته به سوي جامعه باز;

ـ انعطاف پذيري در الگوهاي سنّتي و مذهبي;

ـ استفاده از افراد متخصص و روش هاي جديد به جاي روش هاي قديمي طي هشت سال جنگ;

ـ كاهش كنترل دولت بر بخش اقتصادي.

پيامدهاي طرح توسعه: همان گونه كه مشاهده مي گردد، مدل اين الگوي توسعه، مديران را براي مدرنيزه كردن كشور به سبك غربي تشويق كرده است، تا آنجا كه دستورهاي ديني و الهي و اهداف انقلاب اسلامي تحت الشعاع قرار گرفته اند. در واقع، اين مدل توسعه مطابق نظريه «مدرنيزاسيون» آقاي دانيل لرنر (Daniel Lerner) است كه سعي مي كند انسان ها و جامعه را از تعادلي كه دارند خارج نمايد تا مردم به آنچه دارند راضي نباشند و همواره در پي وضعيت بهتر، بخصوص در پي سود بيشتر باشند.19 از اين رو، هدف اصلي دولت و بسياري از مردم به جاي برابري و اجراي عدالت، سود و بهره بيشتر خواهد بود.

با توجه به سرعتي كه كشورهاي جهان سوم براي صنعتي شدن در پيش گرفته اند، اين مشكل (گسترش نابرابري) در كشور ما نيز بسيار جدّي تر است و عناصر مدرنيزاسيون از كشورهاي صنعتي و به صورت عنصر نامتناسب، به داخل كشور و مديريت هاي آن رخنه كرده، فرهنگ، ارزش ها و هنجارهاي الگو گرفته از غرب را براي ما به ارمغان مي آورند. از سوي ديگر، قدرت تفكر و تخصص دينداران و روحانيان در بخش هاي گوناگون مديريت سياسي و اجتماعي مغلوب قدرت تفكر و تخصص تحصيل كردگان ناآشنا با مفاهيم مديريتي ديني قرار گرفته و عرصه را براي مديريت ليبرالي دركشور مهيّا كرده است.20

بايد توجه نمود كه فرايند تبديل ثروت به يك ارزش مهم، ديگر ارزش هاي مربوط به ثروت را به مردم و بسياري از مديران رده هاي گوناگون القا كرد و طبق نظريه «مبادله» هومنز21(كه رفتار تابع تشويق و تنبيه است) ارزش هاي القا شده از سوي ثروتمندان با روش هاي گوناگون نمايش ثروت و تحقير تهي دستان بر جامعه مستولي مي گرديدند.

به دنبال چنين تحوّل ارزشي، كج روي ارزشي و رفتاري مديران در جامعه نمايان گرديد. بهترين مثال براي اين ادعا، برنامه هاي شهرداري تهران در اوايل دهه 70 است. اين اداره گذشته از تخريب بافت هاي سنّتي شهر، كه براي توسعه آن لازم بوده است، اقدامات تخريبي وسيعي را در تغيير نمادهاي ارزشي و هنجارها در شهر به عمل آورد. مديران شهرداري ها با تفسير الگوي توسعه مزبور، به جاي حفظ ارزش هاي اصيل ديني و انقلابي، بسياري از نمادهاي ارزشي مربوط به انقلاب و جنگ را تخريب كردند و همه نمادهاي آن را از سطح شهر حذف نمودند و گفتند: اين نمادها يادآور دردها و رنج هاي گذشته اند، و حال آنكه امروز دوران آسودگي خاطر و لذت مردم فرا رسيده است. به همين دليل، به جاي ارزش هاي اصيل و ملّي، با تبليغات گسترده از طريق رسانه ها و تابلوهاي تبليغاتي در سطح شهر، روند نياز آفريني و تجمّل گرايي و راحت طلبي را در جامعه دامن زدند.22 اين نوع تفسير و عملكرد شهرداري تهران از مصاديق آشكار كج روي ارزشي است; چون با تفسيري مغاير با حفظ ارزش هاي اصيل انقلاب اسلامي عمل كردند.

اين تغيير ارزشي در دهه اخير چنان فراگير بوده است كه ما شاهد مشروعيت بخشي آيين نامه اي به سوءاستفاده از بيت المال و پاداش هاي كلان به مديران مي باشيم كه در گزارش سازمان بازرسي كل كشور در نيمه اول سال 1381 به گوشه اي از آن اشاره شده است.23

اين آسيب ها از زماني آغاز گرديدند كه قوّه مجريه توسعه اقتصادي و پس از آن توسعه سياسي را با توجه به آموزه هاي اسلام دنبال نموده است كه در واقع، پيامدهاي آسيب اول (كج روي ارزشي) به شمار مي آيد.

نقش رهبري در آسيب زدايي: ممكن است اين سؤال مطرح شود كه اگر مسئول سياست گذاري هاي كلان هم مديران رده بالاي كشوري باشند، پس رهبر نظام چه نقشي ايفا مي نمايد؟ و چرا قوانين و آيين نامه هاي مصوّب قواي ديگر را اصلاح نمي كند؟

رهبر انقلاب در ديدار با دانشجويان دانشگاه شهيد بهشتي به اين مهم اشاره فرمودند كه «دانشجويي از من درباره عدالت سؤال كرد: چرا خودتان وارد ميدان نمي شويد؟! اين توقّع درستي نيست. مديريت انقلاب غير از مديريت اجرايي كشور است. وارد شدن در ميدان براي رهبري، اولا به صورت طرح مسئله و بسيج افكار عمومي است; ثانياً، به صورت خواستن از دستگاه هاي اجرايي است.»24 (يعني رهبر نظام هدايتگر انقلاب است و كشور مدير اجرايي دارد كه بايد پاسخگو باشد.)

در اين پاسخ، دو پيام نهفته اند: پيام اول براي مردم است تا جايگاه و شيوه عملكرد رهبر را بهتر بشناسند و در چنين مواقعي، اشكالات را متوجه اشخاص ذي ربط نمايند. ايشان با توجه به جمهوريت نظام ولايي و دفع اتهام استبداد ديني،25 از جايگاه ولايت مطلقه برخورد ننموده26 ابتدا به تذكر رسمي و غيررسمي به مسئولان و پس از آن به روشنگري مردم مي پردازد تا مردم از حقايق موجود با خبر شوند;27 چرا كه مردم، مسئولان را انتخاب نموده اند و مراعات حال عامه مردم از نخستين وظايف آنان است.

پيام دوم براي مديران و سياست گذاران كشور است; يعني ايشان به عنوان رهبر، هدايتگر انقلاب و كشور مي باشد و پيشاپيش همه حركت مي كند. مسئولان و مردم نيز به دنبال رهبرشان حركت مي كنند. از اين رو، ايشان بنابر مبناي جمهوريت و اسلامي بودن نظام، چشم انداز آينده را تعريف مي نمايد كه اين چشم انداز ممكن است به صورت پيام سال يا چشم انداز چندين ساله باشد.28

پس از تعيين چشم انداز و جهت فعاليت هاي اجرايي، اگر مديران كشور آن پيام را وظيفه خود تلقّي نمودند، بسياري از آسيب ها به حداقل مي رسند يا حذف مي گردند. اما اگر از رهنمودهاي رهبر پي روي نكردند، همان چيزي اتفاق خواهد افتاد كه در اين سال ها اتفاق افتاده است. در اين صورت، اشكال به سياست گذاران اجرايي كشور وارد است و آنان بايد پاسخ گو باشند.

طبعاً توسعه مطلوب را بايد توسعه همگام با آرمان ها و فلسفه انقلاب اسلامي دانست. رهبر معظّم انقلاب در اين باره مي فرمايد: «فلسفه نظام جمهوري اسلامي اين است كه بتواند همچنان كه اسلام از مسئولان، انسان ها و ملت خواسته است، در ميان مردم، هم عدالت، هم اخلاق، هم معنويت و هم رفاه مادي را به وجود آورد. اين كار، مقدّس و بسيار بزرگ و البته دشوار است. همه تلاش جمهوري اسلامي در طول 25 سال گذشته براي اين بوده است كه به اين مقصود دست پيدا كند.»29 با توجه به اين بيان، توسعه جامع و متناسب طرحي است كه همه اهداف انقلاب اسلامي را با هم جمع نمايد. در غير اين صورت، از اهداف انقلاب فاصله گرفته و موجب نگراني خاطر همه دل سوختگان نظام خواهد گرديد.

ضرورت تجديدنظر در الگوي توسعه كشور: پس از گذشت سال ها از تصويب الگوي توسعه كشور و اجراي آن در دو برنامه اقتصادي و سياسي، به نظر مي رسد اصلاح آن، اقدامات اساسي و راهبردي را مي طلبد; اقداماتي كه به اصلاح استراتژي و تاكتيك بينجامد. از جمله اين اصلاحات، عبارتند از:

1. اصلاح الگوي توسعه كشور به كمك آيين نامه هاي مكمّل يا تغيير آن;

2. روشنگري مردم به كمك بنان و بيان خواص و رسانه ها;

 

2. آسيب هاي ناشي از برنامه ريزي و سياست گذاري اجرايي نادرست و يا مبهم

اين آسيب بيشتر از ناحيه عملياتي كردن طرح توسعه كشور پديد آمده است. در واقع، با پايان جنگ تحميلي، برنامه هاي سازندگي دولت به توسعه اقتصادي و سپس به توسعه سياسي كشور اختصاص يافتند كه به دنبال آسيب اول (كج روي ارزشي) بيشترين آسيب ها را به دنبال آورده است. در واقع، انقلاب اسلامي به دنبال تحوّل فرهنگي (انقلاب فرهنگي) در كشور به وجود آمد30 و براي نهادينه كردن فرهنگ ديني، هزينه هاي زيادي را متحمل گرديد; چه اينكه امام خميني(قدس سره) در سال هاي اول انقلاب، تأكيدات فراواني بر اين امر داشتند و حتي اقدام به تأسيس «شوراي عالي انقلاب فرهنگي» نمودند.31

بنابراين، به نظر مي رسد كه توسعه فرهنگي مقدم بر توسعه اقتصادي و سياسي مي باشد; چرا كه اگر نهادينه كردن فرهنگ انقلاب و اسلام در رأس همه امور قرار مي گرفت، علاوه بر پي گيري كردن هدف اصلي انقلاب اسلامي، تمام عرصه هاي زندگي از جمله اقتصاد و سياست نيز شكل ديني به خود مي گرفت و از گرايش هاي ليبرالي و غربي محفوظ مي ماند.

تقدّم توسعه فرهنگي: با توجّه به تعريف «فرهنگ» كه گفته مي شود: شامل عقايد، افكار، باورها، آداب و رسوم، اخلاق، فلسفه و هنر، ادبيات، ابداعات و اختراعات، نظام هاي سياسي و اقتصادي و محصولات مادي و معنوي مي گردد32 ـ يعني همه شئون زندگي اجتماعي تحت الشعاع فعاليت هاي فرهنگي قرار مي گيرند ـ اما مسئولان كشور به جاي پرداختن به مسئله اصلي كشور (توسعه فرهنگي) مسائل اقتصادي و سپس توسعه سياسي را در رأس امور قرار دادند.

توسعه اقتصادي و سياسي بدون توجه به مسائل فرهنگي، در واقع گرفتن روح و جان انقلاب اسلامي و قرباني كردن اهداف اساسي اين ملت است و آسيب هايي جدّي بر انقلاب و مردم وارد مي كند كه در حال حاضر، شاهد آن هستيم. به عبارت ديگر، چالش هاي ناشي از جابه جايي اهداف اصلي انقلاب به حدي هستند كه كشور را دچار آنومي (بي هنجاري و تضاد هنجاري) در همه زمينه ها كرده اند، تا جايي كه رئيس قوّه قضائيه طي سخناني در چهاردهمين مجمع سراسري فرماندهان سپاه گفت: تهديد آسيب هاي اقتصادي خطرناك تر از تهديد فرهنگي و اجتماعي شده است.33

منشأ اين تضاد هنجاري را مي توان در فلسفه انقلاب اسلامي جستوجو كرد كه امام خميني(قدس سره) در ابتداي انقلاب اسلامي، ثروت و نابرابري را با نام «طاغوت» به يك ارزش منفي تبديل كرده بودند و كوخ نشينان را بر كاخ نشينان و ثروتمندان ارجح مي دانستند.34 اما با تغيير سياست به سوي توسعه اقتصادي، ملاك ارزيابي ها وارونه گشتند و به معيارهاي اقتصادي و ليبرالي تبديل گرديدند و ناگهان ثروت و ثروتمندان جرئت خودنمايي يافتند و به نمايش ظواهر و زندگي تجمّلي خود پرداختند. جاي بسي تأسف است كه در يك كشور اسلامي به نيّت توسعه اقتصادي، ثروت و ثروتمندان كانون توجه قرار گرفته و در نتيجه، ثروت به يك چيز با ارزش و فقر به يك ارزش منفي تبديل شده باشد; يعني به جاي ارزش هاي اسلامي، ثروت و دارندگي برازندگي و فقر و تنگ دستي مايه شرمندگي گرديده اند.35

امروزه علاوه بر ارزشمند شدن ثروت و ثروت اندوزي، وسايل ارتباط جمعي نيز با تبليغ كالاهاي شيك و زندگي هاي اشرافي، براي اقشار گوناگون جامعه نيازهاي كاذب مي آفرينند. از اين رو، براي مردمي كه تا ديروز احساس فقر مادي مي كردند، از هر سو كالاهاي جديد و مدرن به نمايش گذاشته مي شوند. اين احساس نياز كاذب به تدريج، مسير اصلي ارزش ها را از كرامت هاي انساني به سوي ارزش هاي ليبرالي و با ارزش شدن ثروت تغيير مي دهد.36 با چنين كاري، فرهنگ قناعت و دوري از اسراف و تبذير جاي خود را به فرهنگ ليبرالي و مصرف انبوه خواهد داد، و حال آنكه در فرهنگ اسلامي، توليد انبوه و مصرف محدود همواره جاي داشته اند.

از سوي ديگر، آسيب هاي سوء مديريت در طرح و برنامه ريزي كشور فقط به تغيير ارزشي، تغيير هنجاري و افزايش نابرابري اجتماعي حاصل از ثروت اندوزي ختم نمي شوند، بلكه آسيب هاي اجتماعي ديگري از قبيل افزايش انحراف و فساد، دزدي، رانت خواري، رشوه خواري و حتي تغيير كاركرد دين و سست شدن هنجارهاي ديني را هم به دنبال آورده است. بعضي از اين آسيب ها آن قدر جدّي و فراگير شده است كه در مواردي، به يك معضل اجتماعي تبديل شده و مثل بيماري واگيردار تمام جامعه را فراگرفته و نيروي كنترلي جامعه مثل نيروي انتظامي و سازمان نظارت و بازرسي و قوّه قضائيه نيز در مقابل، عملا كاركرد خود را از دست داده و قادر به مهار بعضي از جرايم نمي باشد.37

رابرت مرتون، جامعه شناس معروف قرن بيستم، درباره آسيب هاي اجتماعي مي گويد: اهداف و وسايط رسيدن به آن تحت تأثير هم بوده و با يكديگر در تعامل هستند. از اين رو، بايد هر دو نهادي و قانونمند شوند. در غير اين صورت، اگر بر اهداف ـ مثل توسعه اقتصادي و رفاه زدگي در ايران ـ تأكيد شود، انتظارات مردم بالا مي روند، اما اگر اسباب و وسايط رسيدن به آن ها فراهم نشوند و ـ دولت مردان و مديران جامعه آن را براي همگان فراهم ننمايند، جامعه دچار انحراف مي شود و افراد جامعه از هر راه ممكن ـ غيرمعهود و نامشروع ـ سعي در رسيدن به آن اهداف (پول و ثروت) مي نمايند.38 او در ادامه، مي گويد: اگر اهدافي در جامعه پذيرفته شوند اما وسايط نهادي شده اجتماعي براي رسيدن به آن اهداف، مقبول جامعه نباشند بايد براي فراهم شدن وسايط دست به نوآوري بزنند تا مشكلات جامعه حل شوند.

براي تحقق اين هدف، به نظر مي رسد مسئولان و مديران رده بالا و رده مياني كشور به دنبال تحوّل و نوآوري در كشور هستند تا مشكلات و مسائلي را كه در حكم ابزاري براي رسيدن به وضع معيشتي مناسب باشند، حل نمايند. از اين رو، به طور جدّي مي خواهند كشور را با فرايند جهاني شدن منطبق نمايند و اين هدف را در مصاحبه ها و مناظره ها و همايش هاي متعدد مطرح كرده، از آن دفاع مي كنند. اما به نظر مي رسد كه «فرايند جهاني شدن و سرعت غيرقابل كنترل آن در بخش اقتصادي و ارتباطات، وضعيت خاصي را براي كشورهاي در حال توسعه ـ مثل ايران ـ به وجود آورده است كه نه مي توانند تمام درهاي اقتصادي كشور را به سوي بازارهاي جهاني باز كنند و نه مي توانند تمام درها را به روي آن ببندند; يعني اگر قرار باشد اقتصاد كشور را به صورت گذشته اداره كنند، چه عضو سازمان تجارت جهاني بشوند يا نشوند، باخته اند و اگر قرار باشد به سبك و روشي كه سياست گذارن تجارت جهاني ارائه مي دهند، كشورها به آن سازمان بپيوندند، امكان جابه جايي سريع سرمايه هاي خارجي به وجود مي آيد و با كمترين ركود اقتصادي، شيرازه اقتصاد كشورهاي جهان سوم از هم مي پاشد.»39بنابراين، براي توسعه و آباداني كشور، بايد به دنبال را حل هاي متناسب با وضعيت و موقعيت كشور باشيم، وگرنه همان گونه كه عدالت توزيعي و اقتصاد دولتي مشكلات كشور را حل نمي كنند، عدالت تفويضي و خصوصي كردن اقتصاد هم به افزايش نابرابري و فقر مي انجامد كه در تعارض با اصول و مباني اسلامي است; چرا كه ملت ما اگر فقر را تحمّل نمايد، ازدياد نابرابري و توزيع غيرعادلانه امكانات و ثروت را تحمّل نخواهد كرد.

طرح مطلوب توسعه: به نظر مي رسد بهترين طرح توسعه كشور در درون فرهنگ، هويّت ملّي و مذهبي ما وجود دارد. معمار بزرگ انقلاب اسلامي در اين باره مي فرمايد: «ما باور كنيم كه خودمان مي توانيم»40 (پله هاي رشد و ترقّي را بپيماييم.) خودباوري مؤلّفه اي است كه از سوي برخي نظريه پردازان، از جمله دادلي سرز (Seers Dudley) در الگوي توسعه اش مطرح گرديده است، سرز مي گويد: فرايند توسعه علاوه بر رشد اقتصادي با شرايط ديگري نيز همراه است كه در مجموع، بايد به چهار سؤال اساسي پاسخ درست داده شود:

1. نسبت به فقرزدايي چه كاري انجام شده است؟

2. نسبت به كاهش نرخ بيكاري چه كاري صورت گرفته است؟

3. آيا بي عدالتي در جامعه كاهش يافته است؟

4. خود اتّكايي جامعه چه قدر رشد كرده است؟41

«خود اتّكايي» در واقع، همان اتّكا به نفس نيروهاي انساني است كه فقط با اشاعه فرهنگ ناب اسلام و انقلاب اسلامي امكان پذير است و اين كار فقط با سرمايه گذاري در توسعه فرهنگي امكان پذير مي باشد.

سرز در ادامه مي گويد: اگر چه كاهش فقر و بيكاري و تقويت عدالت از شاخصه هاي رشد و توسعه محسوب مي شوند، اما تقويت خوداتّكايي (توسعه انساني) مهم تر از همه است; چرا كه اگر جامعه اي به خوداتّكايي لازم برسد، جواب سه سؤال اول هم رضايت بخش است و آن ها هم تأمين مي شوند.

بنابراين، توسعه انساني و توسعه فرهنگي، كه در بيان دادلي سرز تعبير به «خوداتّكايي شده» تفسير مناسبي از كلام امام مي باشد; چيزي كه تجارب انقلاب اسلامي و جنگ تحميلي آن را تأييد مي كنند و دانشمندان جوان ما با كشف انرژي اتمي و سلول هاي بنيادين، آن را اثبات نمودند.

«توسعه فرهنگي» چيزي است كه بارها از سوي امام امّت و مقام معظّم رهبري مورد تأكيد قرار گرفته و آن بزرگان معتقدند كه بسياري از مشكلات و مسائل كشور از اين طريق قابل حل مي باشند. رهبر معظّم انقلاب بارها فرموده اند كه حكومت ما اسلامي شده است، اما كشور ما صددرصد اسلامي نشده است و با آن فاصله بسيار دارد، و مديران كشور در اين زمينه بيشترين مسئوليت را دارند. ايشان در پيام خود براي دوازدهمين اجلاس نماز، به همه سازمان ها و نهادهاي فرهنگي و غير فرهنگي كشور فرمودند: نهادينه كردن فرهنگ ديني در درجه اول از سوي مديران و مسئولان كشور مورد بي مهري قرار گرفته است. اكنون اين سؤال بسيار جدّي و مهم براي اين جانب مطرح است كه مسئولان اجرايي مخاطب اين مطالبات تا چه حد به وظيفه خود عمل كرده اند؟! چه اندازه وظيفه اي را كه از آنان خواسته شده، به انجام رسانده اند؟42

 

ضعف مديريت اجرايي

به طور كلي، ضعف مديريت اجرايي به دو دسته كلي تقسيم مي گردد: يكي ناشي از ضعف اخلاقي عده اي از مديران است كه با عنوان «فقدان عدالت اجتماعي» مورد بررسي مي گيرد; و ديگري ناشي از ضعف مديران در اجراي قوانين مي باشد كه خود به دو بخش مشترك و مختص هر مديريت، اعم از فرهنگي، سياسي، اداري، اقتصادي، قضايي، علمي، تبليغي و مانند آن تقسيم مي شود.

الف. فقدان عدالت اجتماعي: از معدود مفاهيم مطرح شده در فلسفه سياسي حكومت ديني، مفهوم «عدالت اجتماعي» است كه از مقوله هاي كليدي آن محسوب مي شود و با نگاه ارزشي و حساسيت ويژه اي همراه مي باشد. بنابراين، كاوش و بررسي مباني بنيادين اين اصل (حق، عدالت و برابري) براي پاسخ به چند سؤال ضروري به نظر مي رسد:

1. چه چيزهايي تبعيض قلمداد مي گردند؟

2. كدام شيوه برخورد، عادلانه است؟

3. چه رفتاري با عدالت سازگاري دارد؟

4. كدامين طرز تفكر و سياست گذاري اجرايي در مسير عدالت سير مي كند؟

5. و سرانجام، زمينه هاي اجراي عدالت چيست؟ حكومت ها براي به دست آوردن مشروعيت و مقبوليت لازم، ضمانت كافي براي التزام به اين امور را فراهم مي كنند و با همين شاخصه ها نيز ارزيابي مي شوند.43

ب. عدالت اجتماعي; لازمه مديريت اسلامي: علّامه طباطبائي عدالت اجتماعي را شامل عدالت فقهي و عدالت اخلاقي دانسته، در تعريف «عدالت اخلاقي» مي فرمايد: «همان ملكه اي است كه در جان انسان به حسب واقعيت، رسوخ يافته، انسان را به سوي فضايل مي كشاند و جان مايه عدالت فقهي مي باشد; چرا كه اصلاح ظاهر، فرع بر اصلاح باطن است.»44

رهبر معظّم انقلاب نظام اسلامي را بر سه چيز استوار دانسته، مي فرمايد: «اول بايد قسط و احكام اسلامي در جامعه تحقق پيدا كنند، آن گاه افراد صالح و شايسته اي متصدي اجراي عدالت شوند; چرا كه بدون افراد صالح امكان اجراي احكام اسلامي و برقراري قسط الهي وجود ندارد. در انتها، آنچه رابطه ميان اين مجموعه خدمتگزار و ملت را مستحكم مي كند، اعتماد، باور و مقبوليت مردمي است. در غير اين صورت، حكومت اسلامي به معناي واقعي تحقق نخواهد يافت.45

اهميت اين مسئله در مكتب تشيّع، به اندازه اي است كه حضرت علي(عليه السلام)، بزرگ منادي عدالت، پس از به دست گرفتن حكومت، با هر شورشي مقابله كرد، طلحه و زبير را كنار گذاشت، با ناكثان، قاسطان و مارقان به مبارزه برخاست تا بتواند عدالت اجتماعي را پياده نمايد و در راه اجراي عدالت، آن قدر كوشيد تا جان مباركش را در راه آن تقديم كرد و «شهيد عدالت خواهي» نام گرفت. بنابراين، قسط و عدل اسلامي زماني تحقق مي يابد كه مسئولان و مديران جامعه از عدالت اجتماعي برخوردار باشند.

ج. عدالت نسبي براي همه مديران: همه كارگزاران نظام اسلامي در حد مسئوليت خود، بايد از عدالت اخلاقي واقعي برخوردار باشند، وگرنه از نظر اسلام، شايستگي آن مقام را ندارند. با اين وصف، يك مدير اسلامي علاوه بر رعايت قوانين و حقوق قانوني افراد، بايد از اخلاق اسلامي نيز برخوردار باشد. در غير اين صورت، آسيب هاي بسيار جدّي بر بدنه نظام و جامعه اسلامي وارد خواهد نمود; چيزي كه در اين سال ها به دغدغه هاي جدّي نظام اسلامي تبديل شده و مسئولان رده اول كشور به دنبال نجات جامعه از اين چالش ها مي باشند; چه اينكه رهبر معظّم انقلاب اسلامي دستور مؤكّد بر مبارزه با فقر، فساد و تبعيض را صادر فرموده اند.46

بي شك، بخشي از اين ضعف ها به شبكه مديريتي كشور برمي گردد. وقتي مديران جامعه نتوانند يا نخواهند يك الگوي سالم اجتماعي را تا مراحل اجرايي آن دنبال كنند، نه تنها پتانسيل هاي موجود فكري، طبيعي و استعدادهاي جامعه را تخريب مي كنند، بلكه شرايطي ايجاد مي نمايند كه ارتباط انسان ها با نظام آفرينش و نظام ارزشي ديني نيز قطع مي گردد.47

 

آسيب هاي ناشي از فقدان عدالت اجتماعي

به نظر مي رسد مهم ترين آسيب هاي ناشي از فقدان اين امر عبارتند از:

 

1. بي توجهي نسبت به طبقه محروم

يكي از وظايف اصلي كارگزاران نظام اسلامي توجه ويژه به قشر آسيب پذير و مستضعف مي باشد; يعني تلقّي درست از عدل و انصاف كافي نيست و در مقام عمل، بايد طبقه ضعيف جامعه را مورد توجه بيشتري قرار دهند و پيش از اغنيا، آن ها را مشمول عدل و داد اسلامي نمايند. امام علي(عليه السلام) در نامه معروف خود به مالك اشتر فرمودند: «فقرا در برابر دشواري هاي توانفرسا، صبر و تحمّل كمتري دارند و از امكانات اوليه زندگي برخوردار نيستند و اگر نظامي به جاي مقدّم نمودن آنان، ثروتمند و ضعيف را يكسان ببيند و توانگران را در پرداخت حقوق از دست رفته تهي دستان ارشاد و الزام ننمايد، شرايطي براي ظلم و اجحاف فراهم مي آورند كه دوام و بقاي نظام را به خطر خواهند انداخت.»48

حضرت در ادامه، به نكته اي اشاره مي فرمايد: از رسول خدا(صلي الله عليه وآله) بارها شنيدم كه فرمودند: «لن تُقدّس امّة لا يُؤخذ للضعيفِ فيها حقَّه مِن القوي غير مُتَتَعتِع»;49 هرگز امّتي پاك ـ از گناه و شريف ـ نمي باشد; مگر اينكه حق ضعيف را از ظالم بستاند.

پس مديران حكومت اسلامي علاوه بر تأمين نياز اوليه محرومان از بيت المال، بايد براي استرداد حقوق از دست رفته آنان نيز اقدام نمايند. آنان موظفند علل و عوامل ثروت هاي بادآورده را شناسايي و ريشه كن كنند و اجازه ندهند افرادي با تجاوز به حقوق ديگران، به انباشت ثروت نامشروع بپردازند.50

مقام معظّم رهبري مي فرمايد: «اسلام توليد و استخراج منابع ثروت را لازم مي داند، اما مي گويد: ثروت بايد متعادل تقسيم شود. ... هر چيزي بر خلاف اين اصول باشد نقطه انحراف ماست. جاهايي كه غلط رفتيم، مشكلاتي هم داريم كه ناشي از همين غلط رفتن هاست.51

انباشت ثروت هاي بادآورده، كه در جامعه ما رو به افزايش است و توصيه هاي پي در پي مقام معظّم رهبري مبني بر جلوگيري از آن را به دنبال داشته،52 دو ريشه عمده دارد:

الف ـ روند خصوصي سازي كنوني در كشور و ضعف هاي جدّي آن، چنين مشكلي را به دنبال آورده است; چرا كه با اين روش، عدالت را زمينه توسعه كرده اند، نه اينكه توسعه را زمينه اي براي اجراي عدالت اجتماعي نمايند.

ب ـ از ناحيه بي عدالتي اخلاقي و زراندوزي و احياناً بي كفايتي بعضي از مديران نظام است كه ضربات جبران ناپذيري بر توليدات داخلي كشور، از جمله كشاورزي، صنعتي، عمران و مانند آن وارد كرده است.53

 

2. هزينه كردن فرصت ها و اعتبارات در امور غيرلازم

در اين باره، رهبر معظّم انقلاب اسلامي مي فرمايد: «هزينه كردن اعتبارات و پول هاي كشور در جاهاي غير لازم و تشريفاتي حرام است. امروزه پرداختن به كارهايي كه به جنبه هاي عملي زندگي مردم ارتباط ندارد يك كار مسرفانه است. اينكه بعضي ها فضاي كشور را آن قدر سياسي كنند تا مسائل اساسي كشور تحت الشعاع قرار بگيرد، غفلت بزرگ است. البته گروه معدودي اين غفلت را عمداً انجام مي دهند; آن ها خيانت مي كنند و يك عده هم غفلت مي كنند. هر روز مسئله سياسي جديدي را در كشور ايجاد كردن و منصرف كردن ذهن ها و فكرها از كارهايي كه بايد براي مردم انجام بگيرد، هيچ مصلحت نيست. همه بايد ذهن هاي خود را به كارهايي كه براي پيشرفت و حل مشكلات كشور لازم است، منعطف كنند، اعم از مسائل معيشتي مردم، مسائل اقتصادي، مسئله اشتغال و غيره.»54

اين گونه منازعات سياسي نه فقط عدالت اجتماعي مديران و مسئولان مربوطه را زير سؤال مي برد، بلكه فضايي را براي بهره برداري دشمن فراهم مي آورد تا بتواند با كمترين سرمايه گذاري نتايج ضدفرهنگي و سياسي خود را به دست آورد.

 

3. مردمي نبودن بعضي از مديران

نظامي كه با رأي و نقش مردم اداره مي شود و ادعاي مردم سالاري دارد، مديران آن بايد خود را خادم مردم بدانند. يكي از ويژگي هاي امام امّت «مردمي بودن» ايشان در قول و فعل بود و ايشان همواره خود را «خادم ملّت» معرفي مي نمود.55 مردمي بودن مسئولان به معناي آشنايي با دردها و گرفتاري ها و مشكلات و نيازهاي مردم و همراهي و همدلي كردن باآن هادر جهت رفع گرفتاري ها و نيازهاي آنان است.56

اما امروزه در بعضي از موارد، انتخاب و انتصاب مديران در سلسله مراتب مديريت از تشريفات قانوني تجاوز نكرده است و مديران محترم با فاصله طبقاتي كه از عامّه مردم گرفته اند، كمتر با دردهاي واقعي مردم آشنا هستند. اين موضوع از دو جهت به مردم و نظام ضربه مي زند; در درجه اول، به گرفتاري ها و مشكلات مردم و جامعه دامن مي زند، و در درجه دوم، موقعيتي فراهم مي آورد تا دشمن بر ضد مردم و نظام تبليغ منفي نمايد.

 

ضعف اجرايي مديران

در واقع، اين قسم از آسيب هاي اجرايي به دو بخش مشترك و مختص تقسيم مي شود كه بخش مشترك آن به صور گوناگون نمايان مي گردد و عمده ترين آن ها عبارتند از:

 

الف. به روز نبودن مديريت تدوين آيين نامه ها

منظور از «به روز نبودن آيين نامه هاي مديريتي» اين است كه قوانين و آيين نامه هاي مديريتي از انعطاف كمتري برخوردارند و در بسياري از موارد، روابط ديوان سالارانه جايگزين هدف (ارائه خدمات به ارباب رجوع) شده است; يعني اهداف تعريف شده سازمان ها و نهادها در چرخه هاي روابط اداري گم گشته اند. براي مثال، اگر دانش آموز نابغه اي در المپيادهاي جهاني رتبه بالايي به دست بياورد يا چيزي را اختراع كند بدون احراز شرايط و طي مراحل قانوني، از ارائه خدمات و پشتيباني اداري نهادهاي آموزشي كشور محروم است و حمايت هاي لازم براي شكوفايي او به عمل نمي آيد و چه بسا همين آسيب موجب فرار بعضي از استعدادهاي درخشان كشور شده است.57

بنابراين، اگر مديران جامعه به يك اصل مديريت اسلامي عمل مي كردند كه مي گويد «رئيسُ القومِ خادمُهم»،58 چه بسا به جاي تشريفات اداري و كارهاي غير مفيد خدمات بيشتري به مراجعان ارائه مي گرديد و علاوه بر انجام وظيفه، بازخورد برنامه ها و راندمان كار مفيد آنان نيز بالا مي رفت.

«نقص در اجراي آيين نامه ها» به اين معناست كه بسياري از تصميمات در بخش آيين نامه اي باقي مي مانند و به مقام اجرا نمي رسند; يعني ممكن است در مواردي، با تشخيص درست، قانون يا آيين نامه اي را تصويب كنند، اما به جاي اجرا، به بايگاني واصل گردد.

 

ب. ناهماهنگي مديران با روند خصوصي سازي

مديريت كنوني با روند خصوصي سازي هماهنگ نيست; به اين معنا كه با شيوه مديريت دولتي به دنبال كنترل و اداره فرايند خصوصي سازي در كشور هستند كه اين نقص به دو بخش عمده تقسيم مي گردد: بخشي به ضعف قوانين برمي گردد كه افراد فرصت طلب از خلأهاي قانوني سوء استفاده كرده، جرايم «يقه سفيد» را شكل مي دهند. نمونه هاي بارز آن، پرونده هاي فساد اقتصادي موجود در كشور مي باشند.59 وقتي شركت ها، سازمان ها و مراكز دولتي با كمترين كنترل و نظارت، به بخش خصوصي واگذار شوند و قوانين لازم براي جلوگيري از تضييع حقوق مردم وجود نداشته باشند، آمار جرايم يقه سفيد بالا رفته، رانت خواري ها به شدت تقويت خواهند گرديد.

بخش دوم اين ضعف به تغيير شرايطي بر مي گردد كه تعامل بين مدير و افراد تحت امرش را عوض كرده است; يعني افراد تحت امر به كارمندان و كارگراني تبديل شده اند كه در فرايند خصوصي سازي، خود را شريك و همكار مدير به حساب مي آورند، نه تابع و زير دست. اما در مديريت هاي دولتي، افرادي كه براي سازمان ها كار مي كنند نوعاً در استخدام سازمان بوده و براي امرار معاش و سابقه خدمتي خود به آن سازمان وابسته اند و غالباً كارهاي تعيين شده اي انجام مي دهند، در حالي كه كارگران و كارمندان امروزي (دوره خصوصي سازي) مستخدم سازمان نبوده و به صورت تمام وقت يا پاره وقت و به شكل قراردادي در برابر دستمزد براي سازمان كار مي كنند.60

بنابراين، نهادها و سازمان ها براي پيشرفت و توسعه كشور بايد به فكر تغيير شيوه مديريتي خود باشند و ارزش هاي انساني و جايگاه تخصص و تجربه را ارج نهاده، زيردستان خود را شريك و همكار تلقّي كنند و آن ها را همدرد و همراه خود نمايند، نه اينكه با حفظ شيوه هاي سنّتي مديريت، فرايند خصوصي سازي را پيش ببرند كه علاوه بر دامن زدن به بحران اشتغال، زمينه سوء استفاده عده اي را فراهم مي آورد; زيرا از اين طريق، آسيب هاي عمده اي بر توليدات داخلي و نيز نيروي انساني كشور وارد شده اند; چرا كه از يك سو، ناامني شغلي بسيار شديدي براي كارگران و كارمندان فراهم آمده و سودجويان فرصت طلب، كارگران و حتي متخصصان را مورد استثمار قرار داده اند و از طريق شركت هاي خصوصي بسياري از حقوق آن ها را ضايع كرده اند. از سوي ديگر، اين نيروها عقده حقارت و حق كشي هاي خود را با كاستن از كيفيت توليدات تسكين داده، كيفيت كار را به حداقل مي رسانند.

 

راه حل

در اين باره، آقاي دراكر مي گويد: مديريت و كارآفريني دو بُعد از ابعاد يك وظيفه ـ دوروي يك سكه ـ هستند و يكي بدون ديگري دوام نخواهد آورد. در جوامع نوين، مركز و محور جامعه اقتصاد، فنّاوري، اطلاعات و بهرهوري نيست، بلكه مركز و محور اصلي نهاد مديريت است كه به عنوان ابزار خاص و كنش ويژه ـ رابطه تعاملي بين مدير و افراد تحت امر ـ است كه سازمان ها و نهادها را قادر به نتايج و دستاوردهاي بالا مي كند. رسيدن به اين هدف، الگويي غايي و نهايي در زمينه مديريت را مي طلبد;61 الگويي كه بتواند انسان ها را از تغيير و دگرگوني جامعه اش جلو بيندازد; زيرا در حال حاضر، تغيير و دگرگوني يك هنجار و قاعده پذيرفته شده و رايج است كه قابل كنترل نمي باشد. مدير قرن 21 بايد هدايت تغييرات را يك وظيفه بداند; يعني دگرگوني هاي محيطش را رهبري كند و به دنبال تغييرات باشد تا از آن به عنوان يك فرصت در مديريت خود استفاده نمايد. در چنين مديريتي، بايد به نكات ذيل دقت شود:

1. سياست هايي براي ساختن آينده انديشيده شود.

2. روش هاي اصولي و نظام مند براي يافتن، پيش بيني كردن و پيش دستي بر فرايند دگرگوني اتخاذ گردند.

3. راه مناسبي براي معرفي و رواج دگرگوني، در محدوده سازمان و در خارج از آن پيدا شود.

4. سياست هايي براي برقراري تعامل بين فرايند دگرگوني و تداوم فعاليت هاي سازماني انديشه شود.62

 

ساير آسيب ها

بخش ديگري از آسيب هاي اجرايي هستند كه به صورت جداگانه و اختصاصي در مديريت هاي گوناگون وجود دارند; مثلا، در مديريت سياسي اشكالاتي وجود دارند كه در مديريت فرهنگي وجود ندارند و در مديريت فرهنگي نقايصي ديده مي شوند كه با ضعف هاي بخش اقتصادي بسيار متفاوتند. بررسي ضعف هاي هر بخش به صورت ويژه، مجال ديگري مي طلبد و از عهده اين مقاله خارج است، اما در اينجا به بيان چند آسيب زيربنايي مديريت فرهنگي اشاره مي گردد:

 

1. فقدان تعريف جامع و كاربردي از «فرهنگ»

گذشته از تعاريف متعددي كه در حوزه فرهنگ ارائه شده اند،63 هنوز تفكر فرهنگي حاكم بر مديريت كشور فعاليت هاي فرهنگي را در يك سلسله امور ظاهري خلاصه مي نمايد. بر همين اساس، ادارات و سازمان ها معاونتي را به نام «معاونت فرهنگي» داير مي كنند و وظايف محدودي از قبيل برگزاري مسابقات علمي، ورزشي، نصب تصوير و پوستر و تابلوي فرهنگي و تبليغات، و مانند آن را بر عهده آن مي گذارند، و حال آنكه توسعه فرهنگي معناي عامي دارد و شامل همه امور، اعم از افكار، عقايد، باورها، رفتار، هنر، ادبيات، بناها، نوع لباس و هرچيزي مي شود كه اطراف ما را احاطه كرده است و مي تواند در فرهنگ سازي نقش داشته باشد.64 با اين تعريف، نه فقط يك معاونت، بلكه همه مديريت هاي اداري، سياسي، اقتصادي، نظامي، ديني، علمي و مانند آن خود را در فرهنگ سازي جامعه سهيم و مسئول خواهند دانست; زيرا به خاطر همين معناي عام، فرهنگ را امري پويا و در حال شدن مي دانند.65

 

2. فرهنگ سازي فعّال يا منفعل

فرهنگ جوامع صنعتي همواره از پويايي و تحوّل شديدي برخوردار مي باشد; چيزي كه در سال هاي اخير، كشورهاي جهان سوم را هم فراگرفته است. درباره اين تحولات، دو ديدگاه عمده وجود دارند: ديدگاه اول كه صبغه جبرگرايي دارد، مي گويد: فرهنگ جوامع به صورت منفعل شكل مي گيرد و خودش ساخته و بازساخته مي شود و به پيش مي رود; چه اينكه امپرياليسم و صهيونيسم تهاجم فرهنگي خود را اين گونه جلوه مي دهند.66

ديدگاه دوم فرهنگ جوامع را پديده اي فعّال معرفي مي كند كه در آن، تغييرات فرهنگي قابل پيش بيني هستند و مي توان آن را به سوي اهداف موردنظر هدايت نمود كه نخبگان و خواص جامعه در هدايت اين تغييرات نقش بسزايي دارند.67

تعريف دوم با تعاليم الهي در مورد خلقت، هدايت و اختيار بشر سازگاري بيشتري دارد; زيرا پيامبر گرامي پس از سال ها مقاومت، فرهنگ اسلام ناب را احيا نمود و ائمّه هدا(عليهم السلام) براي پويايي و حفظ آن رنج ها و مصيبت هاي فراواني تحمل نمودند. رهبر كبير انقلاب اسلامي نيز با شناخت صحيح فرهنگ اسلام ناب، سال ها مقاومت نمودند تا انقلاب عظيم فرهنگي در عرصه هاي ارزشي، هنجاري و رفتاري كشور به وجود آمد; چيزي كه با فداكاري و ايثار اين ملت تاكنون به دست ما رسيده است. بي ترديد، پويايي و بقاي اين فرهنگ به فعاليت و هوشياري بيش از پيش در تمام عرصه هاي اجتماعي و فردي نيازمند است.

با اين وصف، جاي بسي تأسف است كه بعضي از متولّيان فرهنگي با ديدگاه منفعلانه به مسائل فرهنگي كشور مي نگرند و همواره از آرمان ها و ارزش هاي انقلاب و اسلام عقب نشيني مي كنند.68 چنين نگرشي نه تنها بستر مناسبي براي حملات ضد فرهنگي دشمن و بعضي از خواسته هاي نامشروع ديگران فراهم مي سازد، بلكه در طولاني مدت، موجب حذف فرهنگ خودي نيز مي گردد; چرا كه جلوي انتقال نسلي فرهنگ را مي گيرد و به جاي جهش فرهنگي مثبت و انتقال درست فرهنگ به نسل آينده، تضاد فرهنگي را در جامعه به وجود مي آورد.69

در اين باره، مقام معظّم رهبري مي فرمايد «بنده بارها مكرّر تأكيد كرده ام كه بايد شكل نظام و روح و محتواي نظام را از اسلام بگيريم، نه از مكاتب بيگانه; فرهنگ هايي كه خواسته اند حرف و فكر و راه آن ها رايج شود.»70

بنابراين، براي توسعه فرهنگي، اصلاحات در بخش مديريت و برنامه ريزي كشور ضروري به نظر مي رسد; يعني بايد سياست گذاري هاي كشوري مورد ارزيابي مجدّد قرار گيرند. اين امر مهم ارتباطي به صبغه هاي سياسي كشور ندارد و به جاي نزاع هاي سياسي، به نظر مي رسد از اصلاح الگوي توسعه كشور، كه در «دفتر مطالعات استراتژيك نهاد رياست جمهوري» به ثبت رسيده است، بايد شروع كرد. طرحي كه در آن كمترين توجه به فرهنگ اسلامي شده و بسياري از آسيب هاي اقتصادي، اجتماعي، سياسي، فرهنگي، علمي و مانند آن را به دنبال آورده است; چرا كه يك طرح كارشناسي شده براي توسعه كشور علاوه بر اولويت هاي اقتصادي، شامل اولويت هاي فرهنگي نيز خواهد شد.

توسعه فرهنگي بدون توسعه اقتصادي موفق نيست و طرح هاي اقتصادي بدون درنظر گرفتن فرهنگ ديني منحرف خواهند گرديد. الگوي توسعه مذكور برنامه هاي فرهنگي را به فراموشي سپرده و امروزه مسائل اقتصادي نيز در جهت امور سياسي، تحت الشعاع قرار گرفته و جهت داده مي شوند.71

در توسعه فرهنگي، لازم است به ساختار جامعه و نهادهاي آن توجه شود كه مهم ترين نهادهاي آن خانواده، دولت، اقتصاد، آموزش و پرورش و دين مي باشند كه كاركرد مثبت هر جامعه اي از روابط متناسب و تغييرات مثبت بين اين نهادها به دست مي آيد; يعني اصلاح و توسعه فرهنگي اجتماعي زماني به دست مي آيد كه همه اين نهادها با هم رشد كنند.72 چنين نگاهي به فرايندتوسعه سبب مي شود تا در بخش هاي سياسي و اقتصادي، به جاي الگوهاي برونزا از الگوهاي درونزاپي روي شود; يعني به جاي نظريه هاي تحميل شده توسط سازمان هاي جهاني و استكبار، به فرهنگ ديني و ملّي روي بياوريم; فرهنگي كه در آن عدالت اجتماعي، رفاه عمومي، پرهيز از جنجال ها، آشوب ها و پرهيز از ايجاد نابرابري در نظر گرفته مي شود.73

پي‌نوشت‌ها


1ـ محمّدتقى مصباح، پرسش ها و پاسخ ها، ج 1، ص 48.

2ـ همان، ص 49.

3ـ همان، ص 20.

4ـ محمّدتقى جعفرى، فرهنگ پيرو و فرهنگ پيشرو، ص 137.

5ـ در جستوجوى راه امام از كلام امام، دفتر 22، (بخش فرهنگ و تعليم و تربيت)، چ دوم، تهران، اميركبير، 1364.

6ـ مقام معظم رهبرى پيام نوروزى به مناسبت حلول سال هاى 1379 و 1380.

7ـ محمد محمدى رى شهرى، اخلاقومديريت دراسلام،ص11.

8و9ـ محمدحسين ابراهيمى، مديريت اسلامى، ص 28.

10ـ محمّد محمدى رى شهرى، پيشين، ص 11.

11ـ همان، ص13 / محمدتقى مصباح، مديريت اسلامى، ص17.

12ـ على اقليدى نژاد، «آسيب شناسى در مديريت كلان تبليغ دينى»، مجله معرفت، ش 48، ص 112.

13ـ اين مدعا منافاتى با اسلامى شدن كشور ندارد و بزرگان كشور بارها تأكيد كرده اند كه حكومت ما اسلامى شده است، اما كشور ما هنوز از اجراى احكام اسلام در همه عرصه هافاصله زيادى دارد.

14و15ـ رحمت اللّه صديق، جزوه «انحرافات اجتماعى»، تهران، دانشگاه تربيت مدرّس، 1371، ص 8ـ14.

16و17ـ فرامرز رفيع پور، توسعه و تضاد، ص 159ـ 171.

18ـ همان، ص 149ـ153.

19ـ همان، ص 365.

20ـ همان، ص 343ـ 344.

21ـ همان، ص 277 و 355.

22ـ همان، ص 253 و 255.

23ـ روزنامه جمهورى اسلامى، 28 خرداد 1381، ص 3، گزارش رئيس سازمان بازرسى كل كشور.

24ـ ر.ك: دفتر نشر معارف (نهاد نمايندگى مقام معظم رهبرى دردانشگاه ها)، دانشگاه‌اسلامى دررسالت دانشجوى مسلمان،ص 46.

25ـ روزنامه شرق، 12 خرداد 1383 به نقل از: سازمان مجاهدين انقلاب اسلامى (مقاله محسن آرمين).

26ـ قانون اساسى جمهورى اسلامى، اصل 57 كه به ولايت مطلقه اشاره مى نمايد.

27ـ سخنرانى مقام معظّم رهبرى در جمع مردم ورامين 1380 و سخنرانى معظّم له در جمع استادان و دانشجويان بسيجى، 18 خرداد 1382.

28ـ مقام معظّم رهبرى، پيام نوروزى سال 1384 و تعيين چشم انداز بيست ساله كشور.

29ـ سخنرانى مقام معظّم رهبرى در جمع مردم قزوين، مورّخ 25 آذر 1382.

30ـ امام خمينى در صحيفه نور ج 12 ص 9 كه در تاريخ 3/3/1359 فرمودند: «اين ها كه در انقلاب فرهنگى صحبت مى كنند و صحبت كردند و من شنيدم، اين ها امور را به هم مخلوط مى كنند. كار به اين نداشته باشند كه اقتصاد ملت و...» و فرمودند: «فرهنگ مبدأ همه خوش بختى ها و بدبختى هاى ملت است.» (صحيفه نور، ج 2، ص 7)

31ـ ر.ك: همان، ج 12، ص 77، سخنرانى تاريخ 23 خرداد 1359.

32ـ رحمت اللّه صديق سروستانى، «مجموعه مقالات آسيب شناسى اجتماعى» (جزوه درسى)، تهران، دانشگاه تهران، ص 3 / على قائمى، آسيب ها و عوارض اجتماعى، ص 171 / رضا رمضانى، فرهنگ سازى دينى در نهضت عاشورا، ص 39.

33ـ روزنامه رسالت، سه شنبه 26 شهريور 1381، ص 3.

34ـ صحيفه نور، ج 10، ص 85 و ج 9، ص 199.

35و36ـ فرامرز رفيع پور، پيشين، ص 198ـ200.

37ـ همان، ص 275ـ 303.

38ـ رابرت مرتون، نظريه جامعه شناسى در دوران معاصر، ص 144ـ147.

39ـ مهدى لطيفى، «حقوق مالكيت معنوى» مجله معرفت، ش 53، ص 19.

40ـ امام خمينى، صحيفه نور، ج 14، ص 78.

41. Akin l. Mabogunje, the, Development Process: A spatial Perspective, (2dedos unwin Hyman Ltd. 1989.)

42ـ روزنامه جمهورى اسلامى، 16 شهريور 1381، ص 4.

43ـ نجف لك زايى، انديشه سياسى آيت الله مطهرى، ص 58.

44ـ سيد محمدحسين طباطبائى، الميزان، ج 16، ص 299.

45ـ سخنرانى معظّم له در جمع مسئولان نظام و قواى سه گانه 20 آبان 1381 / روزنامه كيهان، 21 آبان 1381، ص 3.

46ـ رهبر معظّم انقلاب اسلامى، پيام نوروزى سال 1380و1381.

47ـ فرامرز رفيع پور، پيشين، ص 305ـ 319.

48ـ نهج البلاغه، ترجمه و شرح علينقى فيض الاسلام، نامه 53 به مالك اشتر.

49ـ نهج البلاغه، ترجمه جعفر شهيدى، نامه 53.

50ـ عبداللّه جوادى آملى، اخلاق كارگزاران، ص 134.

51ـ سخنرانى مقام معظّم رهبرى، در جمع اساتيد و دانشجويان بسيجى، 18 خرداد 1382.

52ـ سخنرانى مقام معظّم رهبرى، در جمع مسئولان نظام و قواى سه گانه كشور، روزنامه كيهان 21 آبان 1381، ص 3و14.

53ـ برنامه «پژواك» شبكه اول سيما، شب هاى شنبه و سخنرانى رئيس مجلس در صحن مجلس در تاريخ 28 آبان 1381 و گزارش هاى سازمان بازرسى كل كشور در سال 1381.

54ـ سخنرانى مقام معظّم رهبرى در جمع معلمان و كارگران، روزنامه جمهورى اسلامى، 12 ارديبهشت 1381، ص 13.

55ـ امام خمينى، صحيفه نور، ج 4، ص 6 و 145 و ج 5، ص 24 و 125 و ج 20، ص 123.

56ـ محمدحسين ابراهيمى، پيشين، ص 13ـ51.

57ـ شبكه اول سيما، اخبار ويژه ساعت 7 مورخ 25 ارديبهشت 1381 / روزنامه جمهورى اسلامى، 16 مرداد 1382، ص 2.

58ـ يعنى رئيس گروه، خدمتگزار آن هاست.

59ـ روزنامه رسالت، مورخ 26 آبان 1381 / روزنامه سياست روز، 23 آبان 1381 به نقل از دادستان كل كشور.

60ـ دراكر پيتر، چالش هاى مديريت در سده بيست و يكم، ص 32 و 34.

61ـ همان، ص 58 و 59.

62ـ همان، ص 96.

63ـ محمدتقى جعفرى، پيشين.

64ـ جاناتان اچ. ترنر، مفاهيم و كاربردهاى جامعه شناسى، ترجمه محمد فولادى و ديگران، ص 89 و 90.

65ـ رضا رمضانى، فرهنگ سازى دينى در نهضت عاشورا، انتشارات صحيفه معرفت.

66ـ ميزگرد «بررسى پديده جهانى شدن»، دكتر محمدجواد لاريجانى، دكتر احمد توكلى و دكتر منوچهر محمدى، مجله معرفت، ش 53، ص 18ـ7 / روزنامه جام جم 7 ارديبهشت 1381 / جاناتان اچ. ترنر، پيشين، ص 390 و 391.

67ـ رضا رمضانى، پيشين، ص 50ـ55.

68ـ روزنامه مردم سالارى، 7 آذر 1381 / روزنامه جام جم، 7 ارديبهشت 1381، مصاحبه معاونت فرهنگى شبكه اول سيماى جمهورى اسلامى. وى در اين مصاحبه فرهنگ را يك مقوله منفعل از جامعه معرفى مى كند.

69ـ رضا رمضانى، پيشين.

70ـ روزنامه كيهان، 21 آبان 1381.

71ـ ر.ك: مصاحبه مهندس رضا ديانت، نفر اول مسابقه حفظ قرآن، روزنامه كيهان، 26 آبان 1382، ص 6.

72ـ اميل دوركيم، تقسيم كار اجتماعى، نشر كتابسراى بابل، 1369.

73ـ مصاحبه دكتر نجفى، دكتر الويرى و دكتر رزاقى (اعضاى هيأت علمى دانشگاه)، اخبار30/22 شبكه دوسيما،27 مهر 1381.

 

ادامه نوشته

آسیب های نو پدید در کمین خانواده ها ؛ خطر جدی ا ست



 حدود یکسال است که موضوعی با عنوان آسیب های نوپدید از جمله آسیب های ناشی از اینترنت، تلفن همراه، ماهواره و بازی های رایانه ای از سوی مسئولان و کارشناسان مطرح و بر لزوم برنامه ریزی و سیاست گذاری در حوزه پیش گیری از این آسیب ها تاکید می شود.

آسیب های نوپدید در کشور به دلیل توسعه فناوری ها رو به گسترش است و در بسیاری از کشورها به موازات ورود و افزایش فناوری برای پیش گیری و مقابله با آسیب های نوپدید برنامه ریزی شده که کشورهایی نظیر کره و چین از این جمله است. اما در کشور ما به دلیل سرعت گسترش ورود فناوری ها و توسعه خطوط تلفن همراه و فضای مجازی و اینترنت برنامه ریزی و پیش بینی خاصی در این زمینه انجام نشده است و به همین دلیل به یک باره شاهد افزایش آسیب های نوپدید در کشور هستیم.

بروز آسیب های نوپدید همچنین می تواند زمینه ساز سبک جدیدی از آسیب های اجتماعی باشد؛ به همین دلیل برنامه ریزی برای پیش گیری و کاهش آسیب های نوپدید ضروری است. آسیب های نوپدید، آسیب های مرتبط با فناوری جدید است که آسیب های ناشی از استفاده از ماهواره، بازی های رایانه ای، تلفن همراه و اینترنت می تواند در این مجموعه قرار گیرد؛ به عنوان مثال تلفن همراه فوایدی از جمله دسترسی آسان، کاهش ترافیک و ترددهای غیرضروری و ایجاد همگرایی در پی دارد اما در کنار آن، استفاده نامناسب از آن در سال های اخیر به آثار منفی و آسیب های بسیاری منجر شده است که از جمله آن می توان به بلوتوث های مخرب، پیامک های مستهجن، دوستی های خیابانی، تزلزل ارزش ها و ارتباطات غیرمناسب اشاره کرد. همچنین ماهواره اگر به طور مناسب استفاده شود می تواند نکات مثبتی همچون آموزش و استفاده از اطلاعات علمی را در پی داشته باشد، اما در صورت کاربرد غیرمناسب آسیب هایی همچون تهاجم فرهنگی، از بین رفتن قبح روابط نامتعارف، مصرف مشروبات الکلی، پرخاشگری، عشق های مثلثی، تزلزل بنیان خانواده، ارتباطات نامشروع، رواج مدهای غربی، شیطان پرستی و فرقه های انحرافی که از طریق شبکه های تلویزیونی افراد زیادی را جذب کرده است، در پی خواهد داشت. ، اینترنت نیز یکی از مواردی است که به دلیل استفاده نامناسب از آن، آسیب های بسیاری را در پی داشته است. بر اساس آمار از نظر تعداد کاربران اینترنتی، ایران رتبه اول را دارد و ۲۸ تا ۳۵ میلیون کاربر در کشور وجود دارد که درصد زیادی از آن ها را کودکان و نوجوانان تشکیل می دهند. آثار مثبت استفاده از اینترنت، به روز کردن اطلاعات، استفاده از مطالب علمی، دسترسی به فناوری های روز است اما به موازات آن شاهد گرایش نوجوانان به چت روم ها، عشق های مجازی، کلاهبرداری و سوءاستفاده از دختران و پسران با ارائه شخصیت های دروغین، ازدواج های اینترنتی، هرزنگاری، سرقت اطلاعات و اخاذی هستیم که از جمله آسیب های ناشی از استفاده ناصحیح از اینترنت است.

آن چه به صورت کودتای خزنده در حال انجام است، این است که کودکان و نوجوانان در اتاق خود پا به دنیای خطرناکی می گذارند و خانواده ها با این تصور که کودک و نوجوانشان در فضای امن خانه است از خطراتی که او را تهدید می کند، غافل هستند. بازی های رایانه ای از جمله دیگر مصادیق بروز آسیب های نوپدید است که بسیاری از آن ها با اسامی ایرانی و برای مقابله با هویت ایرانی تهیه و در کشور نیز توزیع شده است. کاربر این بازی علیه هویت خود می جنگد و خشونت، افت تحصیلی، احساس برتر بودن، بیماری های اسکلتی و ساختاری از جمله آثار نامطلوب این بازی هاست. حتی برخی پویانمایی هایی که در بازار رسانه توزیع می شود به عادی سازی روابط دختر و پسر و روابط عاشقانه منجر می شود که آثار منفی بسیاری در پی دارد. بنابراین با توجه به توسعه این آسیب ها که اثر مستقیمی در بروز آسیب های اجتماعی از جمله طلاق، فرار دختران، خشونت و پرخاشگری ها و ... دارد؛ باید برنامه ریزی دقیقی برای پیش گیری و مقابله با این آسیب ها انجام شود.

 

ادامه نوشته

تاثير اميدواري و خوشبيني در زندگي


 

آيا هرگز درباره خود و نوع نگاهتان به زندگي به قضاوت نشسته ايد كه چگونه فردي هستيد؟ خوش بين يا بدبين، اميدوار يا نا اميد؟ نسبت به آشنايان و اطرافيان خود چه احساس و برداشتي داريد؟ مثبت يا منفي؟ آيا همه چيز و همه كس را تار و تهديد كننده مي بينيد يا دلپذير و قابل اعتماد؟ آيا بر اين باوريد كه در گير و دار زندگي پر چالش امروز، خوش بيني و اميدواري، ساده لوحي و سطحي انديشي است؟ آيا در زندگي احساس خستگي و شكست مي كنيد و نسبت به توانمندي هاي خود براي حل مشكلات و نسبت به آينده دچار نگراني و ترديد جدي هستيد؟ به خداوند چطور؟ به رحمت بي كران خداوندي و امدادهاي غيبي او به چه ميزان اميدوار و خوش گمان هستيد؟

    هنگامي كه از احساسات و افكار خوبي برخورداريم و با نشاط هستيم، مايليم زندگي را با عينك خوش بيني ببينيم و زماني كه دچار آشفتگي هاي هيجاني و انديشه هاي منفي هستيم، همه چيز و همه كس را تيره و نوميد كننده مي يابيم.

    روانشناسان معتقدند به هر نسبتي كه هيجانهاي منفي مانند غم، عصبانيت، نا اميدي و بد بيني در زندگي ما كم رنگ تر باشد، قابليتهاي شخصي و اجتماعي مان در كنار آمدن با مشكلات و كنترل فشار هاي رواني افزايش مي يابد.

    واقعا خوش بيني چيست و انسان خوش بين چه كسي است؟ محققان خوش بيني را انتظار وقوع اتفاق خوب و مثبت در آينده مي دانند. مارتين سليگمن (1990) خوش بيني را در شيوه اي مي داند كه افراد، موفقيت ها و شكست هاي خود را براي خودشان تعريف مي كنند.

   از منظر هوش هيجاني، خوش بيني نگرشي است كه افراد را در برابر رويدادهاي سخت زندگي، نوميدي، بي تفاوتي و افسردگي مقاوم مي كند و با كاركرد مثبت و سازگاري در زندگي رابطه مستقيم دارد.

    افراد خوش بين شكستهاي خود را در زندگي قابل جبران مي دانند و خود را بر تغيير شرايط توانا مي يابند در حالي كه افراد بدبين معمولا دچار اضطراب انتظاري هستند و همواره نگرانند كه حادثه نا خوشايندي در راه است. تحقيقات نشان مي دهد كه افراد خوش بين به طور كلي كارايي بيشتري در زندگي فردي و اجتماعي خود دارند و از لحاظ جسمي و ذهني سالم تر از افراد بدبين هستند.

    بدبيني با افت كارايي دستگاه ايمني بدن و ضعف سلامتي رابطه دارد در حالي كه ميان خوش بيني و سلامت عاطفي- رواني بيماران به ويژه بيماران سرطاني و صعب العلاج رابطه مثبت وجود دارد. خوش بيني در دوره سالمندي نيز موجب افزايش تحمل پذيري عاطفي، رواني و مشكلات جسماني سالمندان مي شود و سازگاري آنان را با زندگي افزايش مي دهد.

    خوش بيني مانند اميد كه خويشاند نزديك آن است زندگي ما را سالم تر و شاداب تر مي سازد.خوش بيني و اميد را مانند درماندگي و نا اميدي مي توان آموخت. زير بناي هر دو اين حالتها، نگرشي است كه روانشاسان آن را خودباوري مي دانند، يعني اين باور كه مي توانيم بر تحولات زندگي خود مسلط باشيم و در برابر شكستها احساس نا تواني نكنيم.

    اما اميد چيست و انسان اميدوار كيست؟ اريك فروم در كتاب انقلاب اميد مي گويد: اميد پديده اي متناقض است نه انتظاري انفعالي و كنش پذير، و نه نيروي غير واقع بينانه كه بتواند شرايط نا ممكن بوجود آورد.

    امروزه محققان در يافته اند كه نقش اميد از آن كه 

ادامه نوشته

راه‌هاي كنار گذاشتن بدبيني و تقويت خوش‌بيني چيست؟


 

قبل از پرداختن به جواب لازم است به تعريف بدگمان و خوش‌گمان بپردازيم و مراد از بدبيني و بدگماني را توضيح دهيم، سپس به ريشه‌هاي بدبيني مي‌پردازيم و از اقسام بدبيني سخن مي‌گوييم. و در آخر راه‌كارهايي براي تقويت خوش‌بيني و حذف بدبيني ارائه مي‌دهيم و از بحث خود نتيجه‌گيري كنيم.
تعريف بدبين: كسي كه در امري يا در همه امور به نظر سوء ظن بنگرد و چشم به عيوب ديگران مي‌دوزد و فقط بدي‌ها را مي‌بيند در اصطلاح فلسفه به فردي گفته مي‌شود كه آفرينش را پر از يأس، حرمان و بدبختي بداند[1] و به حالتي كه فرد بدبين دارد بدبيني گويند.
تعريف خوش‌بين: آن كه هميشه به همه كارها به نظر خوب بنگرد و جهت خوب امور و مردم را مورد توجه قرار دهد[2] و به قول معروف هميشه به جاي تمركز به نيمه خالي ليوان (بدي‌ها) به نيمه ديگر پر ليوان (خوبي‌ها) توجه داشته باشد، حالتي كه نتيجه اين صفت است را خوش بيني گويند.
در كل، ‌در روايات و آيات ما مستقيم و غيرمستقيم به اين دو صفت اشاره شده و مضرات بدگماني و آثار بد فردي و اجتماعي آن گوشزد شده است و نسبت به خوش گماني ترغيب و تشويق شده و آثار خوب فردي و اجتماعي آن شمرده شده است.
مراد از بدگماني: گمان بد اگر تنها در دل خطور كند، گناه نيست. چون كه يك امر غيرارادي است و انسان نسبت به چنين امور غيرارادي تكليفي ندارد ولي اگر فرد به آن ترتيب اثر دهد و در دل ميل به تغيير محبت به دشمني و نفرت پيدا كند و در رفتار و معاشرت با ديگران برخلاف گذشته عمل كند، گناه و حرام است.[3]
سؤال: آيا بدگماني هميشه ناپسند و حرام است؟
در حديثي از حضرت علي ـ عليه السّلام ـ مي‌خوانيم اگر خير و صلاح در جامعه‌اي غالب بود و كسي به ديگري كه بدي از او آشكار نشده بدگمان شود ستم كرده است، ‌امّا اگر فساد و نادرستي بر روزگار و اهل آن چيره شود، پس با نيكو گرداندن گمان به ديگري خود را در معرض هلاكت انداخته است. پس به خاطر فساد، جرم، تقلب، جعل و خيانت‌هاي زياد انسان مي‌تواند در كارهاي خود محكم كاري كند. يعني بدبين نباشد ولي خوش‌بين هم نباشد و براي اينكه مشكلي پيش نيايد، براي وسايل خود مدرك تهيه كند. سند داشته باشد، بر پولي كه مي‌دهد گواه بگيرد و...[4] گاهي همين احتمال‌ها (نگرش بد) باعث مي‌شود كه كسي نتواند سوء استفاده كند، مثلاً مأموري كه وسوسه مي‌شود تا خلافي كند خود را مقابل چشم بيدار و نقّاد جامعه (نظارت عمومي) مي‌بيند، ‌البته كسي حق ندارد تا چيزي مشخص نشده مارك و برچسب به كسي بزند، امّا گاهي اوقات در جامعه به خاطر مصالح و منافع عموم مردم لازم است كه پليس دقيق باشد و افرادي را كه در موضع تهمت قرار گرفته‌اند را تفتيش كند كه اين براي امنيت اكثر لازم مي‌باشد.
ريشه‌هاي بدبيني گاهي به عدم شناخت و درك صحيح است، مثلاً به خاطر اينكه صفات خدا، حكمت، علم و قدرت خدا را نمي‌شناسد به خالق هستي بدگمان مي‌شود و دنيا، ‌آخرت و اعمال عبادي را بيهوده مي‌شمارد گاهي به خاطر هوس و شهوات است كه شيطان هم از فرصت استفاده مي‌كند و به تزئين گناهان مي‌پردازد و انسان به خاطر ضعف نفس مطيع هوي و هوس و شيطان مي‌شود و زماني هم بدگماني از ترس و جبن سرچشمه مي‌گيرد. در روايات به برخي ريشه‌هاي اين صفت خبيث اشاره شده مثل سوء تفاهم، در محل تهمت بودن فرد (كه در روايات گفته شده كه در موضع و محل تهمت واقع نشويد تا ديگران به شما بدگمان شوند و اگر اين كار را مرتكب شديد خودتان را ملامت كنيد نه بدگمان را). غلبة تباهي و فساد در جامعه سرشت بدفرد و مجالست با بدان. از طرف ديگر روايات با بيان ريشه‌هاي خوش‌بيني ما را تشويق مي‌كنند تا به آن صفات خوب آراسته شويم مثل اينكه گفته‌اند خوش‌بيني ريشه در خوف و خشيت خدا، عبادت خوب و خالص، نيكي و احسان به مردم و تحمل دارد و از همه مهمتر اينكه خوش‌بين به خاطر قوت نفسي كه دارد، در وسوسه را بر شيطان و هوس بسته است و به هر احتمالي جواب نمي‌دهد.

ادامه نوشته