معرفت شناسي/فلسفه اخلاق
معرفتشناسان در مورد اين سؤال كه اين نوع معرفتشناسي «پسيني» است يا «پيشيني» اختلاف نظر دارند. بيشتر آنان معرفتشناسي را يك علم «هنجاري» يا «ارزشي» ميدانند كه در آن از هنجارها يا ارزشها يا فضايل و رذايل معرفتشناسانه يا از معيارهاي ارزيابي باورها/شناسندهها بحث ميشود؛ هنجارها يا يا ارزشها يا معيارهايي كه در پذيرش يا وازنش باورها شايسته است راهنماي ما باشند و ما به لحاظ عقلاني موظفيم يا خوب است از آنها پيروي كنيم يا فضايلي/رذائلي كه خوب است در وجود خود پرورش دهيم / از وجود خود بزدائيم.
طبق اين توضيح، معرفتشناسي نظير فلسفه اخلاق است، با اين تفاوت كه فلسفه اخلاق در باب ارزشها و هنجارها (بايد و نبايدها)ي ناظر به رفتارهاي بدني يا فضائل و رذائل نفساني به عنوان منشأ رفتارهاي بدني بحث ميكند، در حالي كه موضوع مورد مطالعه معرفتشناسي عبارت است ارزشهاي و هنجارهاي ناظر به خردورزي، كسب معرفت و توجيه باورها. بنابراين، موضوع ارزشها و هنجارهاي مععرفشناسانه انواع خاصي از رفتارهاي ذهني و رواني است مانند تفكر، باور كردن و يا باور نكردن و پذيرفتن (تصديق) يا نپذيرفتن (تكذيب) گزارهها. در فلسفه اخلاق از فضائل و رذائل «اخلاقي» بحث ميشود و در معرفتشناسي از فضائل و رذائل «عقلاني» يا «خردورزانه». فلسفه اخلاق به ما ميگويد: چه كاري خوب است و چه كاري بد يا چه كاري درست است و چه كاري نادرست و اينكه اساسا خوبي و بدي و درستي و نادرستي به چه معناست و چه سرشتي دارد. اما معرفتشناسي به ما ميگويد: چه باوري موجه است و چه باوري ناموجه و ما حق داريم يا موظفيم يا خوب است چه گزارهاي را بپذيريم يا نپذيريم و از منظر معرفتشناختي چه چيزي فضيلت است و چه چيزي رذيلت.