امام صادق (عليه السلام) فرمود: هيچ قبرى نيست مگر اينكه هر روز سه بار مىگويد من خانه خاك هستم، من خانه بلا و پوسيدن هستم، من خانه كرم هستم، وقتى كه بنده مومن وارد قبر مىگردد، زمين قبر به او مىگويد: مرحبا، خوش آمدى، سوگند به خدا، من تو را دوست داشتم، در آن وقت كه بر روى من راه مىرفتى تو اكنون در شكم من قرار گرفتى، بيشتر تو را دوست دارم، و به زودى نشانه دوستى مرا در مىيابى، در اين هنگام به اندازه ديد چشمش، قبر او وسيع مىگردد، و درى در قبر به روى او گشوده مىشود، و او جايگاهش را در بهشت مىنگرد و از آن در، مردى بيرون مىآيد كه هيچ چشمى زيباتر از او نديده است، او به آن مرد مىگويد: اى بنده خدا! من هرگز چيزى را زيباتر از تو نديدهام، تو كيستى؟
آن مرد زيبا در پاسخ مىگويد: انا رايك الحسن الذى كنت عليه و علمك الصالح الذى كنت تعمله: من راى نيك تو هستم كه داراى آن بودى، و كارهاى شايسته تو هستم كه در دنيا انجام دادهاى.
سپس روح او گرفته مىشود، و در بهشت و در جايگاه مناسب خود نهاده مىگردد: سپس به او گفته مىشود:
نم قرير العين بخواب و بيارام در حالى كه چشمت روشن است و شادمان هستى، از آن پس همواره، نسيمى از بهشت، بر جسد او مىوزد، كه او لذت و بوى خوش آن را تا روز فرا رسيدن قيامت مىيابد.
ولى وقتى جسد كافر را در ميان قبر مىگذارند، زمين قبر به او مىگويد: نه خوش آمدى و نه به جا آمدى، سوگند به خدا تو را در آن هنگام كه بر روى من راه مىرفتى دشمن داشتم، و اكنون كه در شكم من قرار گرفتى، دشمنيم به تو بيشتر است، و به زودى نشانه دشمنى مرا مىنگرى.
آنگاه قبر، او را فشار مىدهد و جسد او را خورد و خاكستر مىنمايد، و او را به همان خاكى كه قبلا بود باز مىگرداند، و درى از دوزخ به روى او گشوده مىشود، او جايگاهش را در دوزخ مىنگرد، سپس مردى بسيار زشت، از آن دور وارد مىگردد، او به آن مرد مىگويد: اى بنده خدا تو كيستى؟.
آن مرد، در پاسخ مىگويد:انا علمك السيى الذى كنت تعمله، و رايك الخبيث: من كردار زشت تو هستم كه در دنيا انجام مىدادى، و راى ناپاك تو مىباشم.
سپس روح او گرفته مىشود و در جايگاه خود در دوزخ، نهاده مىگردد، آنگاه همواره باد مسمومى از آتش، بر جسد او مىوزد، و او درد و سوزش آن را تا قيامت، در مىيابد، و خداوند 99 مار بر روح او مسلط كند او را مىگزند، مارهائى كه از نوع مارهاى روى زمين نيست. كه اگر در روى زمين چنان مارى بيايد و در زمينى بدمد در آن زمين گياه رويده نمىشود.(50)
32- چگونگى حال مومن و كافر، هنگام مرگ
امام صادق (عليه السلام) روزى به شاگردان فرمود:
الناس اثنان : و احد اراح و آخر استراح: مردم بر دو گونهاند:
1- استراح
2- اراح
سپس چنين توضيح داد:
انسان باايمان وقتى كه از دنيا رفت، از دنيا و بلاهاى آن راحت مىشود، و با خاطرى شاد به جهان بعد از مرگ وارد مىگردد، ولى انسان كافر وقتى كه از دنيا رفت، گياهان و حيوانات و بسيارى از مردم، از دست او راحت مىگردند، (و او با خاطرى پر اندوه وارد جهان بعد از مرگ مىشود) اين است معنى: استراح المومن عند الموت، و اراح الكافر عند الموت(51)
33- كرامت مومن هنگام مرگ
رسول اكرم(صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: هنگامى كه خداوند از بندهاش راضى شد، به عزرائيل مىفرمايد: از جانب من نزد فلانى برو و روح او را براى من بياور آنچه كه از اعمال نيكى كه انجام داده كافى است، من او را امتحان نمودم، او را در جايگاه ارجمندى كه مورد علاقه من است يافتم.
عزرائيل همراه پانصد فرشته كه با آنها شاخههاى گل و دستههاى ريشه دار گل زعفران است، از بارگاه الهى به زمين نزول مىكنند و نزد آن بنده صالح مىآيند و هر كدام از آن فرشتگان او را به چيزى بشارت مىدهند كه ديگرى به چيز ديگر بشارت مىدهد.
در آن هنگام فرشتگان با شاخههاى گل و دستههاى زعفران كه در دست دارند براى خروج روح او، از دو طرف در دو صف طولانى مىايستند (تا با چنين جلال و شكوه، از روح آن بنده صالح استقبال كنند).