نشانه های اخلاص

علائم و نشانه های اخلاص

نسان مومن که اهل توحید و اخلاص است، اگر کاری را انجام می دهد برای نان و نام و نشان نیست. از این رو نمونه های برتر اخلاص درهستی یعنی اهل بیت (ع) در هنگام انجام کارهای نیک تنها خداوند را درنظر داشتند و به نان و نام بی توجه بودند. از نظر آموزه های قرآنی تنها نیت خالص و اعمال خالص است که پذیرفته می شود وگرنه هر عملی که دارای شرک در مقام نیت و عمل باشد، پذیرفتنی نیست و مردود خواهد بود.

تاخلاص همانند دیگر حالات انسانی و اصطلاحات قرآنی و اسلامی، از مراتب تشکیکی برخوردار است، به این معنا که همانند نور دارای مراتب و درجاتی است که همگی در اصل نور بودن مشترک هستند، ولی تفاوت های جدی و ملموسی میان درجات و مراتب نور می توان یافت. از جمله می توان از درخشش نور کرمک شب تاب تا نور خورشید سخن گفت. همه اینها در اصل نور بودن مشترک هستند ولی تمایز و تفاوت های نور خورشید و نور کرمک شب تاب، چنان ملموس و محسوس است که نمی توان به سادگی از این تمایز و تفاوت گذشت.

اخلاص مانند ایمان و تقوا این گونه است. همه اینها در یک کف با هم مشترک هستند، ولی در سطوح مختلف چنان متمایزند که گاه آدمی در اخلاص کف آن تشکیک می کند، چنان که در نور بودن نور کرمک این تشکیک و تردید پدید می آید. اما نمی توان به سبب تفاوت بسیار و چشم گیر میان کف و سقف از نور بودن آن گذشت. مقاله حاضردر پیرامون چند و چون اخلاص و راههای شناخت آن بحث می کند.

کف اخلاص و سقف آن

برای اخلاص و ایمان و تقوا و مانند آن می توان حداقل و کفی را بیان کرد، ولی نمی توان سخن از سقفی برای این امور داشت؛ چرا که از آن جهت بی نهایت است. شما برای خلوص آب آشامیدنی و دیگر امور محسوس و مادی می توانید کف و سقفی را مشخص کنید و بگوئید که آب خالص دارای این ویژگی ها در املاح و رنگ و بو است و یا درباره سقف آن بگویید که هر چه درجه خلوص آن به نهایت برسد، این درجه، سقف خلوص آب است و نمی توان بیرون از آن خلوصی برای آب تصور کرد. به این معنا که گفته شود، از عناصر دوگانه O2H یعنی یک عنصر هیدروژن و دو عنصر اکسیژن، آب تولید می شود و این درجه کامل خلوص آب است و سقف خلوص در آب نمی تواند از این بیشتر باشد؛ چنان که درصد ناخالصی آب نیز نمی تواند از این مقدار تجاوز کند وگرنه مثلابه آن آب و گل یا همان آب گل آلود گفته می شود. اما در امور معنوی و حالات انسانی مانند فضایل و رذایل اخلاقی نمی توان برای آن سقفی مشخص کرد، هر چند که می توان برای آن کفی تصور نمود؛ چرا که حالات انسانی در هر مسئله و موضوعی بی نهایت است و انسان همانند آفریدگارش، بی نهایت بوده و نمی توان برای او «حدیقفی» تعیین نمود.

اخلاص در توحید و بندگی

یکی از اصطلاحات قرآنی، اخلاص بشر در بندگی است. شما نام سوره توحید یا اخلاص را شنیده اید. این سوره در حقیقت وصف خداوند است و خداوند، خود را در قرآن این گونه به طور کاملاگویا و کوتاه توصیف کرده است. از این رو آن را سوره توحید یعنی معرفی یکتایی و یگانگی و صمدانیت خدا دانسته اند.

اما از آن جهت به این سوره، اخلاص می گویند که بیانگر بینش و نگرش درست انسان به خداست و اگر کسی بخواهد خداوند را بندگی کند، باید چنین خدایی را با چنین صورتی بندگی و عبودیت نماید.

از نظر اسلام و قرآن، مسلمان و مومن باید نسبت به خداوند شناخت درست و صحیح داشته و خدایی را بپرستد که این ویژگی ها را داشته باشد. بسیاری از مردم شناختی درست از خداوند ندارند و در مقامات گوناگون دچار شرک و ناخالصی در عقیده و عمل هستند. شاید شما از شرک خفی که همانند موری سیاه بر سنگی سیاه در شبی سیاه حرکت می کند، مطالبی شنیده باشید. این تمثیل می خواهد این معنا را به شخص منتقل کند که رهایی از شرک و دست یابی به توحید و اخلاص بسیار سخت و دشوار است.

ادامه نوشته

ارتباط مفهومی اخلاص وریا

نویسنده: سید محمد نحوی
اخلاص در عمل و یا کار برای خدا از اصول مسلم اسلامی است که به این مکتب آسمانی روشنی و درخشندگی خاصی بخشیده است و آن را در زمینه‌های عقیدتی، اخلاقی و اجتماعی از دیگر مکاتب بشری جدا ساخته است و در حقیقت یکی از پربارترین اصولی است که اسلام دعوتگر آن می‌باشد قرآن کریم طی آیاتی افراد با ایمان را به اخلاص در عمل و پاکی دعوت می‌کند و این حقیقت را تحت عنوان «مرضات‌الله»، «رضوان‌الله»، «ابتغاء وجه‌الله»، «مخلصین له الدین» و «قوموا لله» بیان کرده و با مراجعه به آیاتی که این الفاظ در آنها وارد شده مطلب روشن‌تر می‌گردد. اصول این بیان‌ها را می‌توان به صورت زیر خلاصه نمود:
1.
مرضات‌الله

به عنوان مثال قرآن آن گروه را می‌ستاید که کار را برای تحصیل رضایت و خشنودی خدا انجام دهند آنجا که می‌فرماید: «و من النّاس من یشری نفسه ابتغاء مرضات‌الله و الله رئوف بالعباد». (1)
2.
وجه‌الله

وجه در لغت عرب همان چهره و صورت است ولی از آنجا که سیمای انسان مظهر رضا و غضب و خشنودی و خشم انسان است واگر انسان از چیزی خشنود شود آثار آن در چهره او نمایان می‌گردد و یا اگر خشمگین شود آثار آن در چهره او مشخص می‌شود از این جهت در لغت عرب گاهی این لفظ به عنوان کنایه از رضا و خشنودی به کار می‌رود و گویا از آنجا که اساسی‌ترین عضو هر انسانی در مواجهه با دیگران وجه اوست افراد مخلص و با ایمان وجه خود را به طرف خدا می‌کنند.
قرآن مجید در دعوت بر این اصل می‌فرماید انگیزه کار باید تحصیل خشنودی خدا باشد و در این باره از واژه‌هایی چون «ابتغاء وجه‌الله»، «لوجه الله»، «وجه ربه الأعلی» کمک می‌گیرد. از باب نمونه می‌فرماید: «...وَ مَا تُنْفِقُونَ إِلاَّ ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ ...» (2) خاندان رسالت وقتی طعام شب خود را به مستمندان می‌دادند تنها رضایت محض الهی را مدنظر داشتند و می‌گفتند: « إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لاَ نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزَاءً وَ لاَ شُکُوراً» (3)
3.
رضوان الله

سومین واژه‌ای که قرآن در دعوت به اصل اخلاص به کار می‌برد، واژه «رضوان» است که در نزد اهل دل و معنی، جذبه و کشش خاصی دارد و برای اهل کمال لذتی بالاتر از تحصیل آن نیست و نهایت آرزوی هر عارفی این است که اعمال بدنی و قلبی او مورد رضای حق باشد و قرآن این لفظ را به صورت‌های: «رضوان الله»، «رضوان من الله»، «رضوانه»، «رضوان»، «رضواناً» به کار می‌برد به عنوان مثال: «...تَرَاهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ «رِضْوَاناً....» (4)
4.
مخلصین له الدین

«خلوص» در لغت عرب به چیزی می‌گویند که با غیر خود آمیخته نباشد و در یک رشته از آیات قرآن روی اخلاص در دین تأکید شده است مانند جمله‌های: «أخلصوا دینهم لله»، «فاعبدوا الله»، «مخلصاً له الدین»، «مخلصاً له دینی»
در مورد اینکه مقصود از اخلاص در دین چیست دو احتمال وجود دارد:
مقصود از دین همان طاعت است و هدف از این آیات اخلاص در اطاعت است یعنی جز خدا از کسی اطاعت نشود حتی پیامبر و امام را از آن نظر باید اطاعت کرد که خدا امر به اطاعت آنها فرموده است.
مقصود از دین شریعت و به تعبیر دیگر اصول و فروع آیین است و در حقیقت این نوع آیه مربوط به توحید در عبادت خواهد بود و اینکه باید تنها او را پرستش کرد نه غیر او را و نه او را به ضمیمه دیگری.
5.
قوموا الله (قیام برای خدا)

گروهی از آیات نیز دستور می‌دهد که امت اسلامی باید برای خدا قیام کند و حرکات و سکنات آنان فقط برای خدا باشد مانند: «.... قوموا الله قانتین»، (5) «... و أقم الصّلوة لذکری»، (6) «والذین یبیتون لربهم سجّداً و قیاماً» (7)
این گروه از آیات مانند دیگر آیات افراد با ایمان را به عبادت و پرستش مخلصانه خداوند دعوت می‌نماید. (8)
فیض کاشانی در المحجة البیضاء حقیقت اخلاص را به گونه‌ای بیان نموده که ارتباط معنایی آن با ریا مشخص می‌شود، ایشان می‌نویسد: «حقیقت اخلاص آن است که نیت انسان از هر گونه شرک خفی و جلی پاک باشد.» (

ادامه نوشته

نشانه های اخلاص از نگاه استاد قرائتی

آنچه که می خوانید بخشی از سخنان این استاد تفسیر در زمینه نشانه های اخلاص است:

بسیارند کسانی که خود را در نیّت و عمل مخلص می دانند، ولی اگر خوب بررسی کنند، نیّت های غیرالهی را در کارهایشان خواهند شناخت از این رو به بعضی نشانه های اخلاص، بر مبنای قرآن و حدیث اشاره می کنیم:

بی توقعی از دیگران

نمونه ای را که در قرآن کریم در این باره یاد می کند، افطاری دادن حضرت علی(ع) و فاطمه(س) است. امام حسن و امام حسین(ع) در کودکی بیمار شدند. پیامبر(ص) و جمعی از اصحاب به عیادت رفتند و به علی(ع) پیشنهاد کردند که برای شفای آن دو، نذر کنند؛ نذر کردند که اگر شفا یابند، سه روز روزه بگیرند. خداوند آن دو فرزند را شفا داد. علی(ع) و فاطمه(س) در وفای به نذر، روزه گرفتند. آن بزرگواران، خود به زحمت نانی برای خویش در خانه می پختند. هنگام افطار در اولین روز، بینوایی به در خانه آمد. آنان غذا و نان خود را به او دادند و خود، با آب افطار کردند. روز دوّم و سوّم هم این ماجرا تکرار شد. خانواده که سه روز، بی غذا روزه گرفته بودند، با رنگ پریده خدمت پیامبر رسیدند سوره دهر درباره آنان نازل شد که اشاره به این عمل خالصانه دارد: «إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنکُمْ جَزَآءً وَلَا شُکُوراً» ما شما را به خاطر خدا، اطعام می دهیم و از شما هیچ پاداش و سپاسی نمی خواهیم.

توجّه به تکلیف، نه عنوان

نشانه دیگر اخلاص، آنست که انسان در عمل، دنبال کاری برود که ضروری و تکلیف است و بر زمین مانده، هر چند پول و عنوان و شهرت در آن نباشد و برای انسان، رفاه و درآمد و اعتبار اجتماعی فراهم نیاورد. مثل خدمت در مناطق محروم یا روستاها و محیط های کوچک و دور دست و بد آب و هوا، یا پرداختن به کارهای لازمی که نمود اجتماعی چندانی ندارد، ولی وظیفه است.

پشیمان نشدن از کار

کسی که برای خدا کار می کند و از دیگران انتظاری ندارد، هرگز از کارش پشیمان نمی شود، زیرا چون برای خداوند کار کرده، اجر خود را برده است، چه نتیجه دنیایی و مطلوب بدهد یا نه؛ اگر به خاطر خدا برای دیدار مؤمنی یا عیادت بیماری رفتید، و در منزل نبود یا امکان دیدار فراهم نشد، پشیمان نمی شوید، چون ثواب خویش را برده اید.اگر ما هر روز، از احترام ها، پذیرایی ها، خدمت ها و همکاری ها پشیمان می شویم، باید در «قصد قربت» خود، تجدید نظر کنیم.

یکسانی استقبال یا بی اعتنایی مردم

در انجام وظیفه، برای اهل اخلاص، تفاوتی نمی کند که مردم از او استقبال کنند یا با بی اعتنایی برخورد نمایند. ستایش و انتقاد در نظر آنان یکسان می باشد. اگر کسی از استقبال مردم شاد شود و از بی اعتنایی شان دلسرد گردد، نشان ضعف اخلاص است. البته ممکن است کسی توجیه کند که خوشحالی من از آن جهت است که مردم دور حق جمع می شوند و ناراحتی ام از سردی مردم نسبت به دین و ایمان است، ولی گذشته از این توجیه، باید دید در دل چه می گذرد.

تداوم انگیزه و عمل

انسان مخلص، ساخته وظیفه و تکلیف الهی است، نه ساخته جوّ و شرایط و صرف این و آن. بنابراین آنچه را که تکلیف اوست، به طور مستمر و یکنواخت انجام می دهد و از تکرار آن عمل، حتی برای هزارمین بار، خسته نمی شود. ممکن است بخاطر ضعف جسم یا پیری، کمتر کار کند، ولی نشاطش و انگیزه اش تغییر نمی کند.

مانع نبودن مال و مقام

برای افراد با اخلاص، مال و مقام، مانع انجام وظیفه نیست. حتی «خود» را هم فدای تکلیف می کند و در این مسیر، از خواسته های خود نیز می گذرد. اگر دلبستگی به مال و مقام و خویشان و دوستان مانع انجام وظیفه باشد، اخلاص رخت برمی بندد. قرآن می گوید:ا گر پدران و فرزندان و برادران و همسران و خویشاوندان و اموال و تجارت و خانه های دلپسند، در نظر شما از خدا و پیامبر و جهاد در راه خدا، محبوب تر باشد، منتظر قهر و عذاب الهی باشید.

یکی بودن ظاهر و باطن

انسان ممکن است در شرایطی یا نزد کسانی، نوعی تظاهر نشان دهد و کارهایی کند که مخالفِ وضع درونی و شخصی اش باشد. یا اگر تنها باشد و در خلوت، به گونه ای باشد که در حضور دیگران از آن پرهیز می کند. این نوعی ریا می باشد. البته رعایت ادب، مسئله دیگری است.

ادامه نوشته

نشانه‌هاي اخلاص

موضوع: نشانه‌هاي اخلاص

بسم الله الرحمن الرحيم

«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»

بيننده‌ها پاي تلويزيون چه تاريخي بحث را مي‌بينند. در آستانه‌ي عاشورا، شب جمعه‌اي كه قبل از عاشورا است. من بحث قبلي‌ام چه بوده، بحث آينده‌ام چيست، اينها را چطور به هم گره بزنم. بحث قبلي ما راجع به اخلاص بود. كار خيلي مي‌شود. كار خالص مهم است. كار خيلي مي‌شود، قبول شدنش... مثل آب. آب خيلي است، اما كدام آب‌ها مصرف مي‌شود؟ كدام آب‌ها وارد معده‌هاي تشنه مي‌شود؟ يك بحثي راجع به بركات اخلاص داشتم. سي تا نوشتم، ده پانزده مورد را گفتم، ديگر حالا از اين بحث بگذريم. نشانه‌ي اخلاص، كه كار ما خالص هست يا نه؟       

خوب الآن در آستانه‌ي محرم است، عزاداري ما نشانه‌ي اخلاصش چيست؟ خرج مي‌دهيم، پلو مي‌دهيم، غذا مي‌دهيم، زنجير مي‌زنيم، سينه مي‌زنيم، عزاداري‌هاي ما، نمازهاي ما، تحصيلات ما، كارهايي كه ما مي‌كنيم.

1- براي مخلص، نوع كار تفاوتي ندارد

موضوع: نشانه‌هاي اخلاص، يكي اينكه آدم مخلص هيچ كارش هدر نمي‌رود. آدم وقتي براي خدا كار مي‌كند فرق نمي‌كند. شب عاشورا يك عده در خيمه شوخي مي‌كردند و مي خنديدند، و يك عده هم نماز شب مي‌خواندند. چرا؟ براي اينكه وقتي راه، راه حسين است، وقتي خيمه، خيمه امام حسين است، ديگر مهم نيست سر هيأت باشد يا ته هيأت. منبرت ده دقيقه باشد يا بيست دقيقه. به مداح بيست دقيقه وقت دادند يا سي دقيقه؟ به واعظ سي دقيقه وقت دادند يا پنجاه دقيقه؟ از اين كوچه رفتيم يا از آن كوچه؟ عَلمات ما سه تا تيغه دارد يا سي تا تيغه دارد؟ اصلاً ديگر فكر اينها نيستيم.

آدم مخلص به اين چيزها ور نمي‌رود. مي‌گويد: خدا، «قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ» (انعام/91) آدم مخلص آرمش اين است. مي‌گويد: «قُل» يعني چه؟ «قُلِ اللَّهُ» بگو خدا، «ثُمَّ ذَرْهُمْ» باقي‌ها را ديگر دور بريز. هيأت ما يك سرش كجاست، يك سرش كجاست. چند تا ديگ بار مي‌گذاريم. رئيس هيأت چه كسي است؟ اصلاً فكر اينها نباشيد.

در قرآن يك آيه داريم در سوره‌ي توبه است. مي‌گويد: اينهايي كه براي خدا در جبهه آمدند، «لا يُصيبُهُمْ ظَمَأٌ» (توبه/120) تشنگي به آن‌ها مي‌رسد اجر است. «وَ لا نَصَب‏» تلخي‌ها و دردسرها «مَخْمَصَة» گرسنگي اجر است. «وَ لا يَطَؤُنَ مَوْطِئاً» حركت‌ها و مانورها اجر است. «لا يَنالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلا» هرچه از طرف دشمن به اينها برسد، هيچي نيست «إِلاَّ كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِح‏» يعني آدم وقتي براي خدا جبهه رفت، خوابيدنش، كفشش را واكس بزند، نانوايي كند، لپه پاك مي‌كند، آرپيجي مي‌زند، موشك رد مي‌كند، هركاري مي‌كند وقتي مخلص است ديگر فرق نمي‌كند. مثل آبي كه تميز است استخر كه تميز است شما هرجا شيرجه بروي لذت دارد.

علامت اخلاص: 1- پاداش براي همه نوع كار. مهم نيست كه سرآشپز كيست و بچه آشپز كيست.من اگر مخلص باشم مهم نيست پاي منبر من پنجاه نفر هستند يا پنج هزار نفر. مردم تعريف كردند يا تعريف نكردند. علامت مخلص اين است. پاداش براي همه كار است. همه نوع كار! «ظمأ» تشنگي، «نَصَب‏» دردسر، «مخمصه» گرسنگي، به شرطي كه في سبيل الله باشد. حركت‌ها «لا يَنالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلا» يعني هر سختي از دشمن بچشند، «كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِح‏» برايشان عمل صالح نوشته مي‌شود. آدم براي خدا درس بخواند، هر قدمي كه برمي‌دارد يك اجر است. هر قدمش، مي‌رود صله‌ي رحم هر قدمي كه برمي‌دارد يك اجر است. هيچ چيزش حرام نمي‌شود.

2- عدم پافشاري بر خواسته‌هاي خود

2- اصراري بر سرنوشت خاص ندارد.  اصراري براي سرنوشت خود ندارد. نمي‌گويد: من حتماً بايد كنكور بروم. شد كنكور مي‌رويم و نشد كار ديگر. حتماً بايد بشود، نه! ما دعوت مي‌كنيم، آمد روي چشم، نيامد التماس دعا. اصرار نكنيد. اين تعصبات پيداست كه خدا نيست. مي‌خواهم آنچه من مي‌گويم بشود. من گفتم الف بايد الف باشد. اصرار نكنيد.

قرآن مي‌فرمايد: «وَ لَئِنْ قُتِلْتُمْ في‏ سَبيلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّم‏» (آل‌عمران/157) «قُتِلْتُمْ في‏ سَبيلِ اللَّهِ» در راه خدا كشته شديد، «أَوْ مُتُّم» يا در راه خدا كشته نشديد، از دنيا رفتيد. مهم نيست! «لَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ» ‏من درس مي‌خوانم فقيه شدم، شدم. نشدم، نشدم!

خدا اموات را رحمت كند. به پدرم گفتم: چرا من را آخوندي فرستادي؟گفت: مي‌خواهم تو مثل آقاي بروجردي مرجع تقليد شوي. گفتم: حالا اگر مرجع تقليد نشدم تو غصه نخوري، شما ثواب پدر آقاي بروجردي را داري. پدر يك مرجع، حالا من فكر مي‌كنم براي بچه‌ها كلاس بگذارم نيازش بيشتر است. براي مرجع تقليدي مخم نمي‌كشد درس بخوانم. توانم نيست، يا توفيقم نيست، يا احساس مي‌كنم اين كار فعلاً به درد من مي‌خورد. اين زمينش خالي است. بنابراين شما اجرت را داري. غذا مي‌پزي مهمان نمي‌آيد. اَه... بشكند اين دست! بابا چرا بشكند؟ براي خدا پختي، نيامدند نيامدند. خودت مي‌خوري و ثوابش هم داري. اصرار نكنيد. حتماً كه بيايد و حتماً كه برود. مداح نيامد، چه خاكي بر سرمان كنيم. چرا بر سرت مي‌زني؟ نيامد، خودت بگو يا حسين! اصرار به چيزي نكنيد. من حتماً بايد با اين دختر ازدواج كنم. حتماً بايد با اين پسر ازدواج كنم. حتماً بايد شغل من اينطور باشد. حتماً بايد هيچي هيچي! هرچه خدا راضي است.

ادامه نوشته

اخلاص


مطالب از سایت بسیار مفید و عالی ((راسخون)) استفاده شده است http://www.rasekhoon.net 
1)
فقط براى خدا
نویسنده:على محمدى تودشکى منبع:روزنامه رسالت 
کمیاب‌ترین گوهرها «اخلاص‌» در عمل است. یعنى کارى را فقط براى خدا خالص ساختن و چیزى را شریک او نساختن. بسیارى اوقات رعایت مصالح شخصى یا جلب منافع یا جلب توجه دیگران یا انگیزه‌هاى دنیایى خط دهنده اعمال ماست. اگر بتوانیم نیت خود را خالص کنیم، رستگاریم و همین عمل براى ما مى‌ماند. على علیه السلام فرموده است: «اخلص لله عملک و علمک و بغضک و اخذک و ترکک و کلامک و صمتک» عمل و علم و دشمنى و گرفتن و نگرفتن و سخن و سکوت خویش را تنها «براى خدا» خالص گردان. در عبادت و نماز، باید قصد قربت کرد. حتى اگر گوشه‌ اى از آن براى غیر خدا باشد عمل باطل است و نزد خداوند، نامقبول. حتى اگر نماز را براى خدا بخوانیم ولى انتخاب مکان و زمان و نحوه خواندن و ... براى غیر خدا باشد، باطل است. در عبادت خدا نباید دیگرى را شریک ساخت. قرآن مى‌فرماید
«
ولا یشرک بعباده ربه احدا» احدى را شریک عبادت خدا قرار ندهیدحتى اگر رزمنده‌اى در جبهه، براى غنایم، یا خودنمایى و اظهار شهامت و ... بجنگد، ارزش ندارد. ورود شرک و ریا به عمل انسان، طبق حدیث، از حرکت مورچه در شبى تاریک، روى سنگ سیاه و سفت، بى‌نمودتر و مخفى‌تر است... ! به فرموده امام على علیه السلام: «الاخلاص اعلى الایمان» اخلاص، بلندترین قله ایمان است. عمل بدون اخلاص، آفت‌خیز است و نابود شدنی. نیت استوار و خالص، باعث مى‌شود انسان هرگز سست و خسته نشود و به عجز و به بن‌بست نرسد

ادامه نوشته

اخلاص


مطالب از سایت بسیار مفید و عالی ((راسخون)) استفاده شده است http://www.rasekhoon.net 
1)
فقط براى خدا
نویسنده:على محمدى تودشکى منبع:روزنامه رسالت 
کمیاب‌ترین گوهرها «اخلاص‌» در عمل است. یعنى کارى را فقط براى خدا خالص ساختن و چیزى را شریک او نساختن. بسیارى اوقات رعایت مصالح شخصى یا جلب منافع یا جلب توجه دیگران یا انگیزه‌هاى دنیایى خط دهنده اعمال ماست. اگر بتوانیم نیت خود را خالص کنیم، رستگاریم و همین عمل براى ما مى‌ماند. على علیه السلام فرموده است: «اخلص لله عملک و علمک و بغضک و اخذک و ترکک و کلامک و صمتک» عمل و علم و دشمنى و گرفتن و نگرفتن و سخن و سکوت خویش را تنها «براى خدا» خالص گردان. در عبادت و نماز، باید قصد قربت کرد. حتى اگر گوشه‌ اى از آن براى غیر خدا باشد عمل باطل است و نزد خداوند، نامقبول. حتى اگر نماز را براى خدا بخوانیم ولى انتخاب مکان و زمان و نحوه خواندن و ... براى غیر خدا باشد، باطل است. در عبادت خدا نباید دیگرى را شریک ساخت. قرآن مى‌فرماید
«
ولا یشرک بعباده ربه احدا» احدى را شریک عبادت خدا قرار ندهیدحتى اگر رزمنده‌اى در جبهه، براى غنایم، یا خودنمایى و اظهار شهامت و ... بجنگد، ارزش ندارد. ورود شرک و ریا به عمل انسان، طبق حدیث، از حرکت مورچه در شبى تاریک، روى سنگ سیاه و سفت، بى‌نمودتر و مخفى‌تر است... ! به فرموده امام على علیه السلام: «الاخلاص اعلى الایمان» اخلاص، بلندترین قله ایمان است. عمل بدون اخلاص، آفت‌خیز است و نابود شدنی. نیت استوار و خالص، باعث مى‌شود انسان هرگز سست و خسته نشود و به عجز و به بن‌بست نرسد

ادامه نوشته

اخلاص


مطالب از سایت بسیار مفید و عالی ((راسخون)) استفاده شده است http://www.rasekhoon.net 
1)
فقط براى خدا
نویسنده:على محمدى تودشکى منبع:روزنامه رسالت 
کمیاب‌ترین گوهرها «اخلاص‌» در عمل است. یعنى کارى را فقط براى خدا خالص ساختن و چیزى را شریک او نساختن. بسیارى اوقات رعایت مصالح شخصى یا جلب منافع یا جلب توجه دیگران یا انگیزه‌هاى دنیایى خط دهنده اعمال ماست. اگر بتوانیم نیت خود را خالص کنیم، رستگاریم و همین عمل براى ما مى‌ماند. على علیه السلام فرموده است: «اخلص لله عملک و علمک و بغضک و اخذک و ترکک و کلامک و صمتک» عمل و علم و دشمنى و گرفتن و نگرفتن و سخن و سکوت خویش را تنها «براى خدا» خالص گردان. در عبادت و نماز، باید قصد قربت کرد. حتى اگر گوشه‌ اى از آن براى غیر خدا باشد عمل باطل است و نزد خداوند، نامقبول. حتى اگر نماز را براى خدا بخوانیم ولى انتخاب مکان و زمان و نحوه خواندن و ... براى غیر خدا باشد، باطل است. در عبادت خدا نباید دیگرى را شریک ساخت. قرآن مى‌فرماید
«
ولا یشرک بعباده ربه احدا» احدى را شریک عبادت خدا قرار ندهیدحتى اگر رزمنده‌اى در جبهه، براى غنایم، یا خودنمایى و اظهار شهامت و ... بجنگد، ارزش ندارد. ورود شرک و ریا به عمل انسان، طبق حدیث، از حرکت مورچه در شبى تاریک، روى سنگ سیاه و سفت، بى‌نمودتر و مخفى‌تر است... ! به فرموده امام على علیه السلام: «الاخلاص اعلى الایمان» اخلاص، بلندترین قله ایمان است. عمل بدون اخلاص، آفت‌خیز است و نابود شدنی. نیت استوار و خالص، باعث مى‌شود انسان هرگز سست و خسته نشود و به عجز و به بن‌بست نرسد

ادامه نوشته

از نشانه های اخلاص

از نشانه های اخلاص پیوند همیشگی پاسخ 

براى کسب اخلاص در اعمال اول باید نسبت به تعریف اخلاص و مراحل آن شناخت پیدا کنید. دوم این که مراحل اخلاص را به ترتیب مذکور رعایت کنید و شب و روز مراقب باشید تا کم‏کم به رعایت اخلاص عادت کنید.
تعریف اخلاص: اخلاص ضد ریاست و آن عبارت است از خالص ساختن قصد از غیرخدا و پرداختن نیت از ماسوى‏اللّه‏. V}(معراج‏السعاده، ملا احمد نراقى، بحث اخلاص){V
T}پاره‏اى از ویژگى‏هاى مخلصین:{T
اول - انجام کار براى خدا: این ویژگى از لابلاى تعریف اخلاص - مخصوصا با توجه به روایت پیش گفته - به دست مى‏آید. در روایتى دیگر درباره همین ویژگى حضرت على(ع) مى‏فرمایند: «طوبى لمن اخلص للّه‏ عمله و علمه و حبه و بغضه، و اخذه و ترکه، و کلامه و صمته و فعله و قوله؛ خوشا به حال کسى که عمل و علم و حب و بغض و گرفتن و نگرفتن و سخن و سکوت و کردار و گفتارش (همه و همه را) براى خدا خالص گرداند»، (همان، روایت 4750).
دوم - انجام عبادت براى خدا: ویژگى اول شامل این ویژگى هم مى‏شود ولى به جهت اهمیت عبادات جداگانه به یادآورى نیاز دارد زیرا عبادات اساسى‏ترین و مهمترین وسیله پرواز روح مى‏باشد ازاین‏رو اگر اخلاص در آن نباشد و ذره‏اى غیر خدا و ریا در نیت باشد نه تنها پرواز روح نیست بلکه حرام و تمام عمل عبادى باطل مى‏گردد مانند آن نجاستى است که اگر ذره‏اى از آن در یک دیگ بزرگ غذا باشد همه غذا را نجس مى‏کند به آن خاطر بحث زیر لازم و ضرورى مى‏باشد.
اخلاص در عبادات چندین مرحله دارد:
1- پاکسازى عمل از ریا: ریا نیز بر چند قسم است:
الف) محض ریا یعنى عمل فقط و فقط براى نشان دادن به مردم انجام گیرد.
ب ) انضمام ریا یعنى انجام عملى که هم در آن قصد قربت و هم قصد ریا و نشان دادن به مردم باشد.
ج ) ریا در بعضى از اجزاء عمل چه آن بعضى واجب باشد یا مستحب.
د ) ریا در مکان عمل گرچه خود عمل براى خدا باشد مثل خواندن نماز در صف اول جماعت که انتخاب صف اول ریایى باشد.
ه ) ریا در زمان عمل گرچه خود عمل براى خدا باشد مثل خواندن نماز اول وقت که انتخاب زمان اول وقت از روى ریا باشد.
و ) ریا در وصف عمل مثل خواندن نماز با تأنى و خشوع که این تأنى و خشوع از روى ریا باشد.
اگر تمام این اقسام ریا نسبت به عمل عبادى (عملى که در آن قصد قربت شرط است مثل نماز) باشد هم حرام و هم مبطل عمل است البته با اختلاف کمى در فتاوا، (عروه‏الوثقى، سید محمد کاظم طباطبایى یزدى، ج 1، ص 470 تا 472، بحث نیت نماز).
2- پاکسازى عمل از ریاى بعد از عمل: گاهى عملى مخلصانه انجام مى‏گیرد ولى بعد از اتمام عمل صاحب عمل کارى مى‏کند و یا سخنى مى‏گوید که به دیگران بفهماند فلان عمل را انجام داده‏ام این نوع ریا گرچه مبطل عمل عبادى نیست، اخلاص را شائبه‏دار مى‏کند.
این خوشایند نفسانى و چشم بر ستایش دیگران دوختن مذموم است در قسمتى از روایتى مى‏فرماید: «... و یحرص فى کل امره على المحمده...»، (میزان‏الحکمه، روایت 6807).
یکى از علایم ریاکار این است که در هر کارى حریص بر ستایش (شنیدن) دیگران است. دیگران او را مشغول به نماز مى‏بینند او در همان وسط عمل خوشحال مى‏شود و به خود مى‏بالد گرچه عجب را حرام شرعى و باطل‏کننده عمل نمى‏دانند.
بعد از انجام عمل: یعنى کسى بعد از عمل از این که دیگران بفهمند فلان عمل را انجام داده است خوشحال مى‏شود. این قسم نیز مرحله‏اى از اخلاص را شائبه‏دار و آلوده مى‏سازد گرچه مثل قسم قبلى حرام شرعى و مبطل عمل نیست.
3- زهد قلبى: حضرت على(ع) مى‏فرمایند: «الزهد سجیه المخلصین؛ زهد، خلق و خوى مخلصین است»، (میزان‏الحکمه، ج 3، روایت 4789) و این ویژگى بسیار بلند و بالاست که از توان همت‏هاى معمولى بسى فراتر است و دست هر کسى به آن نخواهد رسید زیرا زهد قلبى یعنى بى‏رغبتى دل نسبت به غیر خدا اگر کسى به این مقام رسید فقیر و غنى برایش یکى است. در این مرحله انسان مخلص قلبش از رغبت به غیر خدا خالص مى‏گردد و این خود وقتى حاصل مى‏شود که انسان یقین قلبى داشته باشد زیرا حضرت مى‏فرمایند: «اصل الزهد الیقین...؛ ریشه زهد یقین است»، (همان، ج 4، رویات 7725) و نیز مى‏فرمایند: «یستدل على الیقین بقصر الامل و اخلاص العمل والزهد فى الدنیا؛ سه چیز دلیل بر یقین است: 1- آرزوى کوتاه، 2- اخلاص در عمل، 3- زهد در دنیا» یعنى هر کدام از اینها از یقین سرچشمه مى‏گیرد و یقین به قدرى گران و نایاب است که امام صادق(ع) مى‏فرمایند: «ما اوتى الناس اقل من الیقین؛ چیزى کمتر از یقین به مردم داده نشده است»، (همان، روایت 22625)
بنابراین زهد فرع بر یقین است و داشتن یقین هم امرى است بسیار مشکل. تذکر این نکته ضرورى است که این یقین آن یقین عرفى و معمولى رایج در زبان مردم نیست بلکه یک حال بلند معنوى و عرفانى است که با سال‏ها ریاضت شرعى حاصل مى‏شود. این ویژگى سوم بلندترین ویژگى‏هاى مخلصین است که خود نیز داراى مراتبى است. هر طالب کمالى باید این مراحل و ویژگى‏ها را در خود احیا کند تا در سایه اخلاص و بالا بردن میزان آن به کمالات عالى انسانى برسد.
خطور فکر ریا یا خوشی آمدن از این که کسی عمل او را ببیند تا مادامی که جامه عمل نپوشیده و آن عمل را انجام نداده مشکلی ندارد. گرچه بهتر است تلاشی کند تا این افکار هم به قلبش خطور نکند زیرا حرام هم که نباشد ادامه آن آثار سوء را دارد.
این که اگر کسی شما را می دید التماس دعا می گفت فی نفسه کار بدی نیست به شرطی که عجب و غرور در عبادات برای شما حاصل نشود خداوند از نیات ما آگاه است. برای چه ما دوست داریم دیگران کار ما را و عبادت ما را ببیند آیا بخاطر تشویق شدن آنها به عبادت است یا تحسین ما از این ه آدم مؤمنی هستیم و چه خوب نماز می خوانیم نیت ها متفاوت است.
در نتیجه باید تلاش کرد تا عبادت فقط برای رضای خدا باشد بنده ضعیف که مثل ما است کاری از دست او بر نمی آید که بخاطر خوشایند او کاری انجام دهیم.

ادامه نوشته