ريشه هاى بيهوده گويى
ريشه هاى بيهوده گويى
عوامل ذيل ، انسان را به وادى بيهوده گويى مى كشاند:
1 - كنجكاوى بيجا
اشتياق به دانستن چيزى كه براى شخص سودى ندارد يا كاوش در مسائل غير مفيد، از عوامل مهم بيهوده گويى است ، البته اين نبايد با مساءله كسب دانش و فهميدن امور مفيد و نيكو، اشتباه شود. مقصود از اين عامل ، حرص به دانستن چيزهايى است كه فقط سرگرم كننده ولى بى فايده اند؛ مانند دانستن تعداد آجرهاى خانه فلان شخص ، يا پرسش از تعداد موهاى سر خود.
2 - علاقه فراوان و صميميت
شدت علاقه به ديگرى ، موجب پيدايش ميل فراوان به سخن گفتن با او مى شود كه اين مى تواند انسان را به بيهوده گويى و پر گويى وا دارد. فرد، در اين حال آن قدر سرگرم سخن گفتن است كه به مفيد بودن يا نبودن گفتارش توجه ندارد.
3 - وقت گذرانى
ادامه نوشته
عوامل ذيل ، انسان را به وادى بيهوده گويى مى كشاند:
1 - كنجكاوى بيجا
اشتياق به دانستن چيزى كه براى شخص سودى ندارد يا كاوش در مسائل غير مفيد، از عوامل مهم بيهوده گويى است ، البته اين نبايد با مساءله كسب دانش و فهميدن امور مفيد و نيكو، اشتباه شود. مقصود از اين عامل ، حرص به دانستن چيزهايى است كه فقط سرگرم كننده ولى بى فايده اند؛ مانند دانستن تعداد آجرهاى خانه فلان شخص ، يا پرسش از تعداد موهاى سر خود.
2 - علاقه فراوان و صميميت
شدت علاقه به ديگرى ، موجب پيدايش ميل فراوان به سخن گفتن با او مى شود كه اين مى تواند انسان را به بيهوده گويى و پر گويى وا دارد. فرد، در اين حال آن قدر سرگرم سخن گفتن است كه به مفيد بودن يا نبودن گفتارش توجه ندارد.
3 - وقت گذرانى
+ نوشته شده در جمعه بیست و پنجم بهمن ۱۳۹۲ ساعت 21:22 توسط موسی امیری
|