مکیدن انگشت در کودکان + راههای درمان

  انگشت مکیدن بیشترین عادت های دهانی است

  انگشت مکیدن بیشترین عادت های دهانی است. تئوری های مختلفی علت مکیدن انگشت شست در کودکان را شرح می دهد. روان شناسان عامل روانی را قوی ترین علت آن می دانند.

 عادت های دهانی نامناسب کودکان شامل مکیدن انگشت، مکیدن پستانک، فشار غیر طبیعی زبان پشت دندان ها، جویدن ناخن، دندان قروچه و خودآزاری می باشد. عادت های لبی نامناسب شامل خیس کردن لب ها به صورت مکرر، کشیدن لب، مکیدن لب و گزیدن لب می باشد

عوارض مکیدن انگشت
 انگشت مکیدن بیشترین عادت های دهانی است. تئوری های مختلفی علت مکیدن انگشت شست در کودکان را شرح می دهد. روان شناسان عامل روانی را قوی ترین علت آن می دانند.
 عوارضی که این عادت در کودکان ایجاد می کند شامل فاصله گرفتن دندان های قدامی بالا و پایین از یکدیگر، جلوزدگی بیش از حد دندان های قدامی بالا، تنگ شدن قوس فک بالا و ایجاد کام گنبدی و عدم رشد عرضی فک بالا می باشد. درمان ها شامل درمان یادآوری، جایزه درمانی، دستگاه درمانی و ترکیبی از یادآوری و جایزه درمانی می باشد.

 پیشگیری از مکیدن انگشت در کودکان
هر چه که کودک بزرگ‌تر می‌شود، پذیرش برخی از عادت‌ها و رفتارهای او برای والدین سخت‌تر می‌شود، از جمله مکیدن انگشت. کودک در سن دو سالگی معمولا کمتر انگشت خود را می‌مکد، مگر موقعی که گرسنه، خسته و یا دلتنگ شده باشد. بنابراین مادر باید دقت کند که کودک در چه شرایطی و در چه زمانی شست خود را می‌مکد و از به وجود آوردن چنین شرایطی که منجر به مکیدن شست او می‌شود، جلوگیری کند؛ یعنی به او زود‌تر غذا بدهد که گرسنه نشود، یا او را زود‌تر بخواباند و در هنگام بیداری با کودک بازی کند چرا که تحقیقات حاکی از آن است که مکیدن انگشت اکثراً توسط کودکانی انجام می‌شود که در دوران نوپایی ساعات زیادی از روز را از مادرشان دور بوده‌اند.

 بنابراین، باید توجه داشت به کودکی که خسته، گرسنه و یا دلتنگ است و در نتیجه شروع به مکیدن شست خود می‌کند، دادن اسباب بازی به عنوان جایگزین کردن مکیدن انگشت، چندان موثر نیست و باید از خسته شدن، گرسنه شدن و دلتنگ شدن کودک جلوگیری کرد. بعضی از کودکان که عادت به مکیدن شست خود دارند، اگر به کودکستان سپرده شوند و کودکستان را دوست داشته باشند، ممکن است به علت علاقه‌ای که به محیط تازه کودکستان پیدا می‌کنند، مکیدن شست خود را ترک کنند و حتی ممکن است بی‌خوابی و بی‌اشتهایی کودک نیز از بین برود. اگر پدر و مادر قبل از سن سه سالگی کودک، او را از مکیدن انگشت منع و از آن جلوگیری كنند، عادت کودک شدید‌تر می‌شود و ترک کردن آن مشکل‌تر خواهد شد، ولی اگر پدر و مادر اجازه دهند که مکیدن شست سیر طبیعی خود را طی کند، کودک معمولا در سن چهار تا پنج سالگی آن را ترک خواهد کرد.

ادامه نوشته

ناهنجاری اخلاقی



در ایجاد ناهنجاری‌های اخلاقی، دو علت داخل خانواده و خارج از خانواده اثر می‌گذارد. در این نوشتار عمدتاً به علل خارج از خانواده پرداخته شده است.

فهرست مندرجات

۱ - مقدمه
۲ - عوامل موثر در بروز ناهنجاری‌های اخلاقی
       ۲.۱ - عوامل اجتماعی
              ۲.۱.۱ - تهاجم فرهنگی
              ۲.۱.۲ - عامل معاشرت و دوست یابی
              ۲.۱.۳ - اشتغال
              ۲.۱.۴ - نوع و شکل حکومت
              ۲.۱.۵ - محیط عمومی و افراد جامعه
              ۲.۱.۶ - فقر
              ۲.۱.۷ - نداشتن الگوی اخلاقی
مقدمه

 

اخلاق و شخصیت رابطه تنگاتنگی دارد. شخصیت آدمی عبارت است از «مجموع فعالیت‌های روانی، احساسات، افکار، عواطف و رفتار و کردار او که نمودار و ترجمان آن فعالیت ها هستند.» [۱]
این شخصیت در تعامل با اطراف خود دست خوش تغییراتی می‌شود. و این تغییرات اجتناب ناپذیر است. از ویژگی‌های مهم انسان «تحول و تطور پذیری» و «قابلیت شکل گیری‌های گوناگون شخصیت است» [۲] انسان به گونه‌ای آفریده شده است که می‌تواند با آگاهی و آزادی در محدوده‌ای نسبتاً گسترده راه خود را بر گزیند و در همان راه منتخب خود، «شخصیت» و هویت فکری، اخلاقی و فرهنگی خویش را شکل بخشد.
اگر تکامل پذیری و قابلیت تغییر در طبیعت و گوهر وجود انسان نبود، علم اخلاق و سایرعلوم تربیتی نیز متصور نبود. بیشترین تاثیر پذیری انسان در زمان نوجوانی است. پس از دوره نوجوانی، مرحله جوانی است که در این دوران نیز تأثیرات مثبت و منفی بر اخلاق، بسیار مهم و قابل اهمیت است. علّت اصلی در آسیب پذیری این دو مرحله یکی غلبه احساسات بر وجود فرد، و دیگری محدودیت تجربه است. در این دوره احساسات مالک اصلی آدمی شمرده شده و با تمام قدرت انسان را مسخّر خود می‌نماید. از سوی دیگر، فقدان تجربیات اجتماعی موجب می‌شود که این گروه سنی نتواند معادلات پیچیده محیط ارتباطی خود را بدقت ارزیابی کند.

عوامل موثر در بروز ناهنجاری‌های اخلاقی

ادامه نوشته

ناهنجاری رفتاری کودکان را بشناسیم

 

اختلالات رفتاری در تمام سنین کودکی بروز می‌کند. اغلب اوقات این مشکلات در اوایل دوران زندگی شروع می‌شود. نوپایان و کودکان خردسال گاهی ممکن است از انجام آنچه که بزرگسالان از آنها می‌خواهند انجام دهند، علی‌رغم چندین بار تکرار درخواست، خودداری کنند. کودکان گاهی بی‌ادب، فحاش و کج‌خلق می‌شوند.

 

روان‌شناسان معتقدند که رفتار نامناسب در کودکان به علت آموزش و یادگیری از محیط به تدریج به صورت تقریبا ثابت در رفتار آنها تجلی می‌یابد و هر رفتار نامناسب مانند رفتار مناسب از طریق تقویت‌کننده‌های مثبت و منفی و یا تنبیه از محیط کسب می‌شود.

چرا ناهنجاری‌های رفتاری بروز می‌کند

برخی اوقات کودکان احساسات خود را از طریق رفتارشان ابراز می‌کنند زیرا این تنها روشی است که آنها می‌دانند که از طریق آن می‌توانند آنچه را که احساس می‌کنند بیان کنند. حس خشم، سرخوردگی و بلاتکلیفی درباره چیزی یا احساس گناه و یا شرم می‌تواند باعث اشباع احساسات فرزندتان شود و یا به خستگی و ناخوشی فیزیکی آنها منجر شود یا این که می‌تواند به طغیان احساسی یا رفتاری آنها بینجامد.

کمبود توجه‌

ادامه نوشته

علت فرار نوجوانان از خانه

 

یکی از عمده ترین نگرانی های والدین، زمانی است که کودک آنها گم شود یا از خانه فرار کند. دراین شرایط والدین دامنه ای از احساسات را تجربه خواهند کرد. تنش و فشاری که این وضعیت ایجاد می کند و عکس العملهای مختلفی که والدین، خانواده، دوستان و پلیس به این وضعیت نشان می دهند ممکن است به سطح بحرانی برسد وحتی خود این واکنش ها باعث بحران بیشتری در خانواده شود.

"انگیزه های خیابانی شدن کودکان و نوجوانان"

برای اجتناب از تجربه هیجانی یا پیامدی که در آینده نزدیک در انتظارشان است. برای اجتناب از تجربه دردناک و ناخوشایند تکرار شونده در زندگیشان. برای پیشگیری در از دست دادن فعالیتها، روابط یا دوستی هایی که با ارزش یا مهم تلقی می شوند. زندگی با افراد دیگری که حمایت کننده، مشوق و فعال هستند. متوقف کردن آنچه انجام می داده یا درصدد انجام آن بوده اند. مشکلاتی که خطر خیابانی شدن بچه ها را افزایش می دهد .

1) سوء استفاده یا مورد غفلت قرار گرفتن کودک.

۲)استفاده از الکل یا داروهای روانگردان.

۳) طلاق یا جدایی هایی که به شیوه مناسب انجام نشده است.

۴) رفتار نافرمانی مقابله ای که با تخیلات مربوط به روابط رمانتیک یا رفاقت با گروه همسالان

ضد اجتماعی ترکیب شده است

ادامه نوشته

علل موثر در بروز ناهنجاری های اخلاقی

درباره شناخت عوامل موثر در بروز ناهنجاری های اخلاقی، ابتدا آن را بر دو شاخه علل داخل خانواده و دیگری علل خارج از خانواده دسته بندی می کنیم. در این نوشتار عمدتاً به علل خارج از خانواده پرداخته و سایر علل را به محل دیگر وا می گذاریم. اخلاق و شخصیت رابطه تنگاتنگی دارد. شخصیت آدمی عبارت است از «مجموع فعالیت های روانی، احساسات، افکار، عواطف و رفتار و کردار او که نمودار و ترجمان آن فعالیت ها هستند.»[1]

این شخصیت در تعامل با اطراف خود دست خوش تغییراتی می شود. و این تغییرات اجتناب ناپذیر است. از ویژگی های مهم انسان «تحول و تطور پذیری» و «قابلیت شکل گیری های گوناگون شخصیت است»[2] انسان به گونه ای آفریده شده است که می تواند با آگاهی و آزادی در محدوده ای نسبتاً گسترده راه خود را بر گزیند و در همان راه منتخب خود، «شخصیت» و هویت فکری، اخلاقی و فرهنگی خویش را شکل بخشد.
اگر تکامل پذیری و قابلیت تغییر در طبیعت و گوهر وجود انسان نبود، علم اخلاق و سایرعلوم تربیتی نیز متصور نبود. بیشترین تاثیر پذیری انسان در زمان نوجوانی است. پس از دوره نوجوانی، مرحله جوانی است که در این دوران نیز تأثیرات مثبت و منفی بر اخلاق، بسیار مهم و قابل اهمیت است. علّت اصلی در آسیب پذیری این دو مرحله یکی غلبه احساسات بر وجود فرد، و دیگری محدودیت تجربه است. در این دوره احساسات مالک اصلی آدمی شمرده شده و با تمام قدرت انسان را مسخّر خود می نماید. از سوی دیگر، فقدان تجربیات اجتماعی موجب می شود که این گروه سنی نتواند معادلات پیچیده محیط ارتباطی خود را بدقت ارزیابی کند.

1) از عوامل مهم در دوره جوانی و نوجوانی که بیشترین تأثیرات را در بروز ناهنجاری های اخلاقی بوجود می آورد، بحث تهاجم فرهنگی است. تهاجم زمانی اتفاق می افتد که فرد خارج از خانواده و بدون پشتوانه اعتقادی با تبلیغاتی مواجه می گردد، که سعی در فروپاشی نظام اعتقادی حاکم بر جامعه را دارد ابزار های تبلیغاتی از جمله کتاب، مجلات، نوار، لباس و نوع پوشش، فیلم و سریال، موسیقی، ورزش و ... با تمام قوا تلاش می کند تا فرد را از درون بدون هویت نشان داده تا آن گاه در قالب تمدن، فرهنگ خود را غالب کند. فرهنگ مهاجم، ابتدا سعی در آن دارد تا ایمان نسل نو را به فرهنگ و معتقدات سست و متزلزل سوق دهد. در مرحله بعد خلأ آرمانی و فرهنگی موجود را با جلوه های پر زرق و برق و فریبنده اش پر کند و او را به انقیاد فرهنگی در برابر غیر خودی بکشاند و نسلی زبون و وابسته به بیگانه تربیت کند.

ادامه نوشته

علل موثر در بروز ناهنجاری های اخلاقی

 

گاهی در برخی افراد ناهنجاری های اخلاقی مشاهده می کنیم. اخلاق و شخصیت رابطه تنگاتنگی دارد. شخصیت آدمی عبارت است از «مجموع فعالیت های روانی، احساسات، افکار، عواطف و رفتار و کردار او که نمودار و ترجمان آن فعالیت ها هستند.»(1)از ویژگی های مهم انسان «تحول و تطور پذیری» و «قابلیت شکل گیری های گوناگون شخصیت است»(2)انسان به گونه ای آفریده شده است که می تواند با آگاهی و آزادی در محدوده ای نسبتاً گسترده راه خود را بر گزیند و در همان راه منتخب خود، «شخصیت» و هویت فکری، اخلاقی و فرهنگی خویش را شکل بخشد. حال باید دید دلایل بروز و ظهور این ناهنجاریهای اخلاقی چیست؟

علل بروز ناهنجاری های اخلاقی در خارج از خانواده

1) تهاجم فرهنگی

استعمارگران، اكنون به این نتیجه رسیده‏اند كه بهترین راه نفوذ در سایر كشورها، نفوذ در فرهنگ آنان و استحاله‏ی درونی آن است. آنان می‏خواهند ارزش‏های مورد پسند خود را ارزش‏های مترقی جلوه دهند و جایگزین معیارهای بومی و فطری ملت‏ها سازند و، از این طریق، بدون هیچ دغدغه‏ای به آینده‏ی منافع خود در این كشورها مطمئن باشند. فرهنگ مهاجم، ابتدا سعی در آن دارد تا ایمان نسل نو را به فرهنگ و معتقدات سست سوق دهد. در مرحله بعد خلأ آرمانی و فرهنگی موجود را با جلوه های پر زرق و برق پر کند و نسلی وابسته به بیگانه تربیت کند. نمونه های تاریخی نشان می دهد که تهاجم فرهنگی، پدیده ای نو و منحصر به عصر و نسل ما نیست، رد پای آن را می توان در نقطه نقطه تاریخ پر فراز و نشیب اسلام مشاهده کرد. حتی در سایر ادیان آسمانی می توان ردّ پای تهاجم فرهنگی را موشکافانه جستجو کرد.(3) اساسا "تهاجم فرهنگی" در مقایسه با تهاجم نظامی یا اقتصادی، دارای ویژگی‏های منحصر به فردی است. تهاجم فرهنگی معمولاً نامرئی و نامحسوس است؛ دراز مدت و دیرپاست؛ ریشه‏ای و عمیق است؛ همه‏جانبه است؛ حساب شده و دارای برنامه و ابزارهای گسترده است؛ گسترده و فراگیر است؛ كارساز و خطرزاست. علاوه بر این‏ها، "تهاجم فرهنگی" همانند كار فرهنگی، یك كار آرام و بی‏سر و صداست و قربانیان آن بیش‏تر قشر جوان هستند.

ادامه نوشته

غلبه بر ترس کودکان از مدرسه

 

تقریباً تمام کودکان به خانواده و والدین خود بخصوص مادر وابسته هستند. این وابستگی اگر عادی و در حد معمول باشد مشکلی ایجاد نخواهد کرد، اما اگر کودک بدون مادر خود نه جایی برود، نه به تنهایی بماند و نه بازی کند هشداری برای والدین محسوب می‌شود. این مسئله وقتی بحث برانگیزتر می‌شود که کودک به سن مدرسه رسیده و مجبور است

 ساعاتی از روز را خارج از خانه و دور از مادرش بگذراند. البته بیشتر کودکان وقتی برای اولین بار به محیط شلوغ و پرسروصدای مدرسه پا می‌گذارند و با معلم و هم سن و سالان خود روبه‌رو می‌شوند احساس ترسی ناشناخته از مواجهه با محیط جدید و دوری از محیط امن خانه به آن ها دست می دهد، اما با مرور زمان وخوگرفتن با دوستان جدید و معلم که شباهتی به مادر خود دارد این احساس از بین رفته و به آرامش می‌رسند.

 اما برخی از کودکان نمی‌توانند با محیط جدید خو گرفته و مادر و خانه خود را فراموش کنند. این کودکان در یک حالت اضطراب دائمی هستند و توانایی تطبیق با محیط را پیدا نمی‌کنند. این اضطراب، اضطراب جدایی گفته می شود. یکی از روانشناسان در این باره معتقد است که هراس از مدرسه زیرمجموعه اضطراب جدایی است که شامل حدود ٥/٣ درصد از کودکان می‌شود که البته دختران و کودکان طبقه مرفه در این بین سهم بیشتری را دارا هستند. ٥٠ درصد هراس از مدرسه هم ترس از جدایی از خانه و مادر است.

 عوامل ایجاد هراس از مدرسه

 این ترس ممکن است دلایل مختلفی داشته باشد؛ وابستگی شدید به مادر، اعتماد به نفس پائین کودک، ترس از تنهایی و دوری از خانواده، ترس از درس و مدرسه و تنبیه، شنیدن خاطرات بد و نامطلوب از افراد خانواده مسئله مهمی است که در این میان اهمیت دارد درحالی که باید کودک را کاملاً درک کرده و به زور و اجبار او را راهی مدرسه نکنید.

ترس از مدرسه و اجبار و اعلام نارضایتی والدین در کنار هم می‌تواند لطمات روحی جبران ناپذیری را بر کودک وارد کند که حتی این حس تا سال های آخر تحصیل از بین نرود. به گفته روانشناسان حالات جسمی این نوع کودکان را می‌توان این گونه تعریف کرد. کودکانی که مبتلا به اضطراب جدایی هستند و هراس از مدرسه دارند معمولاً صبح زود هنگام رفتن به مدرسه دچار دل درد شده و حالت تهوع پیدا می‌کنند و یا اینکه شب‌های امتحان بیمار می‌شوند. تمایل نداشتن به غذا و بی میلی نیز از علائم این نوع اضطراب است.

اما به محض اینکه والدین تصمیم می‌گیرند که کودکشان به مدرسه نرود تمام این حالات رفع شده و به حالت اولیه خود برمی‌گردند. بیشتر افرادی که دچار این نوع اضطراب می‌شوند یا جزء خانواده‌های پرجمعیت هستند و یا اینکه سطح فرهنگی و اقتصادی آنها پائین است. البته خجالتی بودن کودک، اختلالات روانی، نداشتن اعتماد به نفس و نداشتن توجه کافی والدین به وضعیت کودک نیز می‌توانند مشکل ساز باشند.

حل مسئله

ادامه نوشته

عادت های آزاردهنده کودکان برای والدین

 

بسیاری از بچه ها عادت هایی دارند که می تواند آزاردهنده باشد. 4 عادت زیر از رایج ترین عادتهایی هستند که والدین از آنها شکایت دارند:
1- ناخن جویدن
2-مکیدن انگشت شست
3- پیچاندن مو
4- دست در بینی کردن
گرچه این عادتهای فرزندان شما ممکن است باعث رنجش و نگرانی شما شود ، در بسیاری از موارد فقط مرحله پیشرفت است و دلیلی برای نگرانی نمی باشد.
عادت چیست؟
عادت یک نوع رفتاری است که تکرار می شود. و شخص معمولا گاهی از انجام آن آگاه نیست. گرچه کودکان از کار خود بی خبر و سرمست هستند اما والدین احساس خوبی ندارند. اگر کودک شما چیزی راکه در دست دارد در دهان خود می برد و یا موی خود را می پیچد متعجب نشوید. عادتها ، دسته هایمختلفی دارند.
بیشترین عادتهای رایج بین کودکان و نوجوانان شامل موارد زیر هست
1) جویدن ناخن
شما تنها کسانی نیستید که با ناخن جویدن کودکان آشنایید. یکی از رایج ترین عادت کودکان ناخن جویدنو ناخن کندن است.بنابر مطالعات انجام شده 30 الی 60 درصد کودکان و نوجوانان ناخن انگشتان خود را می جوند و گاهیممکن است کودکی ناخن انگشت پای خود را با دندان بکند.
2)مو پیچاندن
اغلب بچه هایی که دختر هستند ، عادت دارند موهای خود را بپیچانند ، بکشند یا نوازش کنند. پیچاندن مودر اوایل دوره کودکی ممکن است ظاهر شود. و به عادتی برای کشیدن مو منجر می شود، چه موجب کندن مو و یا عدم آن باشد. بسیاری از عادتها وقتی بچه ها بزرگتر می شوند از بین می رود. اما اگرترک نشد یک تغییر رفتار ساده می تواند آنان را در ترک عادت کمک کند. بچه هایی که بزرگتر می شوندیا در سنین نوجوانی اند و عادت به کشیدن مو دارند ترک عادت برای آنان مشکل تر است و ممکن استنشانه ای از اضطراب ، افسردگی یا اختلالات روان پریشی ، و وسواس فکری - علمی آنها باشد.
3)دست در بینی کردن
دست در بینی کردن می تواند عادتی باشد که در دوران کودکی آغاز شود و ممکن است تا دوره بزرگسالی ادامه پیدا کند. اگر باور آن برایتان مشکل است مطالعات سال 1995 که بر روی افرادبزرگسال انجام شده بود را در نظر بگیرید که % 91 این عادت را داشتند .
4) مکیدن انگشت شست
مکیدن انگشت شست در مقایسه با انگشت سبابه بیشتر متداول است بیشتر کودکان انگشت شستخود را می مکند. برخی کودکان دیگر انگشتان دست، یا حتی مچ دست خود را به جای شست می مکند.کودکان برای آرام کردن خود و احساس راحتی این کار را انجام می دهند. اما زیاد مکیدن انگشت درسنین بالای 4 الی 5 سال ، می تواند ایجاد مشکل کند مثل مشکلات لثه ای (مثل پیشامدگی دندانزبرین نسبت به دندان زیرین ) یا عفونت انگشت و موجب آزار و اذیت شدن.
چه چیز باعث عادت می شود؟

ادامه نوشته

دلایل اختلالات زبان در کودکان !

 

زبان وسیله بیان عقاید و نظرات است که به کمک علایم و بر طبق قواعد و دستور زبان و علم معنی بکار می‌رود. زمانی زبان دچار نقص و نارسایی می‌شود که بگونه‌ای صحبت کردن برخلاف قواعد دستوری باشد. یا غیر مفهوم بوده و یا از نظر شخصی و فرهنگی مطلوب نباشد. یا اینکه دستگاه صوتی (زبانی) مورد سو استفاده (بد زبانی) قرار گیرد.

کودک معمولا در حدود 12 ماهگی اولین کلمات را بر زبان می‌راند و حدود 18 ماهگی تا 2 سالگی اولین جملات ساده و ابتدایی را می‌سازد. و بتدریج قادر به سخن گفتن و بیان نظرات خود و درک مطالب و مفاهیمی‌ که در صحبت دیگران نهفته است، می‌گردد. چنانچه در حدود سنین فوق بطور طبیعی و عادی نتواند در بیان مقصود خود از کلمات و جملات متناسب استفاده نماید و همچنین مشکلاتی در فهم مطالب داشته باشد و یا به عبارت ساده تر دیر زبان باز کند، احتمالا از نظر گویایی دچار نارسایی و اختلالاتی است.

دلایل اختلالات زبان

عقب ماندگی ذهنی و تاخیر در مهارتهای زبانی

بعضی از کودکان در زمانی که انتظار می‌رود، بطور طبیعی قادر به گفتن کلمات و یا ساختن جملات و سخن گفتن نیستند. به احتمالی دچار عقب ماندگی هوشی می‌باشند. برای آنکه کودک قادر به تکلم باشد باید از میزان لازم بهره هوشی برخوردار باشد. کودکانی که دچار عقب ماندگی شدید ذهنی هستند معمولا فقط برای بیان خواسته‌های خود از گریه ، فریاد و صداهای نامفهوم استفاده می‌کنند.

اختلالات عاطفی و نارسایی تکلمی

 گاهی اوقات تاخیر زبان و یا نارسایی تکلمی‌ در کودکان منشا عاطفی و هیجانی دارد. این نوع اختلال معمولا به دلیل هیجانات شدید و ضربه‌ها و یا شوکهای عاطفی در این کودکان عارض می‌گردد. این قبیل اختلال تکلمی‌ را گاهی نیز لالی عاطفی یا سکوت مرضی می‌گویند. احتمال وقوع اینگونه نارسایی در میان کودکانی که در محیط پر تشنج و یا مناطق جنگی قرار دارند و در معرض انفجارات پی‌در‌پی هستند، بیشتر است.

  اختلالات تکلمی‌ و ضایعات مغزی و عصبی (آفازی)

گاهی بر اثر ضایعات مغزی و صدمات وارده بر سلسله اعصاب مرکزی ، کودک فاقد توانایی سخن گفتن می‌شود. این قبیل کودکان همواره دارای مشکلاتی در زمینه خواندن ، هجی کردن ، حساب کردن ، اشاره و صحبت کردن می‌باشند. ممکن است کودک دچار گیجی و بیقراری هیجانی شده و قادر بخاطر آوردن کلمات معمولی نباشد و یا به غیر از راهنماییهای بسیار ساده هیچ مطلب دیگری را متوجه نشود.

ادامه نوشته

با کودکان لوس چگونه برخورد کنیم؟

 

 

كودكان‌ موجودات‌ در حال‌ رشدی‌ هستند و براساس‌ این‌ كه‌ در سال‌های‌ اولیه‌ زندگی‌ چگونه‌ تربیت‌ شوند وآموزش‌ ببینند، سبك‌ خاص‌ رفتاری‌ پیدا می‌ كنند. این‌ سبك‌ رفتاری‌ الگویی‌ تقریباً ثابت‌ و دائمی‌ برای‌ آنها به‌ وجود می‌آورد، و تعیین‌ كنندهِ نحوه‌ ارتباطات‌ و برخوردهای‌ آنان‌ نیز می ‌باشد. هر خانواده‌ در ارتباط‌ با فرزندان‌ شیوه‌ خاص‌ خود را دارد؛ و این‌ نحوه‌ برخورد، در تلاقی‌ با ساختار ژنتیكی‌ هر فرد، باعث‌ می‌ شود كه‌ شخصیت‌هایی‌ بسیار متفاوت‌ و متمایز شكل‌ بگیرند.

چنانچه‌ كودك‌ كار اشتباهی‌ مرتكب‌ شود یا این‌ كه‌ بخواهد تعیین ‌كننده‌ باشد و به‌ والدین‌ خود دستور دهد یا این‌ كه‌ با داد و فریاد و عصبانیت‌ حرف‌ خود را به‌ كرسی‌ بنشاند، در این‌ خانواده‌ هیچ‌ گونه‌ روش‌ مناسبی‌ برای‌ جلوگیری‌ از این‌ رفتارها و جهت ‌دهی‌ به‌ آنها وجود ندارد. این‌ نوع‌ خانواده‌ها از لحاظ‌ روان شناسی به‌ خانواده‌های‌ محبت‌ كنندهِ افراطیِ آزاد گذارنده‌ معروف اند؛ خانواده‌هایی‌ كه‌ بی ‌نهایت‌ توجه، محبت‌ و محافظت‌ در مورد فرزندان‌ خود دارند و در عین‌ حال‌ آنها را برای‌ انجام‌ هرگونه‌ عملی‌ آزاد می ‌گذارند.

 رشد اجتماعی‌ كودكان‌ یكی‌ از حیطه‌ های‌ رشدی‌ است‌ كه‌ دقیقاً به‌ ما نشان‌ می ‌دهد آیا فرزند مطابق‌ با سن‌ تقویمی‌ یا شناسنامه ‌ای‌ خود رفتار می ‌كند یا خیر؟ و اگر مطابق‌ با سن‌ شناسنامه‌ ای‌ رفتار نمی‌ كند چه‌ دلایلی‌ برای‌ این‌ مسئله‌ وجود دارد و رفتارهای‌ او چگونه‌ شكل‌ گرفته‌ است؟ یكی‌ از سبك‌های‌ غلط‌ رفتاری‌ كودكان، ناتوانی‌ در ایجاد و برقراری‌ رابطه‌ سالم‌ با همسالان‌ است؛ یعنی‌ كودكانی‌ وجود دارند كه‌ راه‌های‌ برقراری‌ ارتباط‌ سالم‌ را نمی‌ دانند. این‌ گروه‌ از كودكان‌ بعضاً تحت‌ عنوان‌ «كودكان‌ لوس» نامگذاری‌ می‌شوند. آن‌ چه‌ در این‌ نوشتار مورد بحث‌ قرار می ‌گیرد عوامل‌ مؤثر در شكل‌ گیری‌ این‌ گونه‌ رفتارهاست.

چرا كودكان‌ لوس‌ می ‌شوند؟

ادامه نوشته

اضطراب امتحان و مقابله با آن

 

اضطراب امتحان چیست و چه عللی دارد و چگونه می‌توان با آن مقابله کرد؟ والدین چه کمکی می‌توانند برای کاهش این اضطراب انجام دهند؟

درجاتی از اضطراب امتحان در 30-20 درصد کودکان و نوجوانان دانش‌آموز دیده می‌شود. این موضوع در دختران شایع‌تر از پسران است.

در تعریف اضطراب امتحان در ابتدا باید اضطراب طبیعی را از اضطراب غیرطبیعی و بیمارگونه افتراق داد.

آنچه مسلم است درجاتی از اضطراب و استرس می‌تواند مثبت باشد و احساس تهییج و به دست آوردن یک فرصت را به فرد دست دهد. مثل استرسی که باعث می‌شود یک ورزشکار در موقعیت مسابقه بهتر از تمرین عمل کند، یا فردی در شغل جدید خود با انرژی و عملکرد بهتری کار کند.

و یا یک دانش‌آموز در زمان امتحان دچار تهییج و اضطرابی می‌شود که تمرکز او را روی مطالعه افزایش داده و باعث می‌شود برنامه خود را منظم‌تر نماید و زمان خود را مدیریت بیشتری کند، در نهایت این اضطراب منجر به افزایش عملکرد فرد می‌شود. پس درجاتی از اضطراب لازم بوده و باعث بهبودی عملکرد ما می‌شود. این نوع اضطراب را تکلیف محور می‌گوییم. ولی زمانی که استرس و اضطراب منفی می‌شود، ما احساس می‌کنیم اوضاع از کنترل ما خارج است، تحت فشار هستیم و تمرکز خود را از دست داده‌ایم. اضطراب فوق منجر به ارزیابی شناختی منفی، عدم تمرکز حواس، واکنش‌های فیزیولوژیک نامطلوب و افت عملکرد شخص می‌گردد.

اضطراب امتحان دو بعد دارد:

اضطراب امتحان دو بعد دارد که یکی از آنها جسمانی و دیگری بعد شناختی است که در زیر توضیح داده شده است.

1. بعد جسمانی: که شامل واکنش فیزیولوژیک خودکار است مثل تپش قلب، سردرد، تعریق، لرزش دست و اندام‌ها، آشفتگی معده، رنگ‌پریدگی، حالت تهوع و استفراغ و غیره.

2. بعد شناختی و فکری: دلواپسی راجع به پیامد کار، دلواپسی راجع به شکست و ناکامی، افکار تحقیر و سرزنش خود، مقایسه خود با دیگران، انتظارات منفی از خود، مشکل تمرکز و توجه، فراموش کردن مطالب خوانده شده، گفتگوی منفی با خود و... که همه اینها مانع انجام تکلیف و حل مشکل می‌گردد.

علل اضطراب امتحان چیست؟

چرا کودکی با امتحان خود نسبتاً خونسرد و آرام برخورد می‌کند و کودک دیگر شب امتحان دچار بی‌خوابی و بی‌قراری می‌شود، تمرکز خود را از دست می‌دهد، می‌خواند اما در حافظه‌اش نمی‌ماند و....

به نظر می‌رسد مثل تمام بیماری‌ها و حالت‌های روانپزشکی، عواملی دست به دست هم می‌دهند تا کودکی به حدی مضطرب شود که نتواند توانایی‌های واقعی خود را نشان دهد:

1. علل شخصیتی

افرادی که عزت نفس پایینی دارند، احساس خودکارآمدی پایین‌تری دارند، شکست‌ها و ناکامی‌های متعددی را تجربه کرده‌اند، یا اضطراب منتشر دارند بیشتر مستعد اضطراب امتحان هستند.

 

ادامه نوشته

استرس در کودکان را جدی بگیریم!

 

متخصصین ثابت کرده اند که بسیاری از رفتارهای غیرعادی کودکان در واقع واکنش نسبت به فشارهایی است که احساس می کنند. درکتاب فرهنگ لغت دکتر معین در مقابل واژه «استرس» معادل های «فشار» و «تنیدگی» و «تنش» نوشته شده است و استرس را حالتی تعریف کرده است که ارگانیسم را علیه یک عامل مهاجم نامعین مثل جراحت، عفونت، درد، آلرژی و حتی خوشحالی و غم به واکنش وامی دارد.

 استرس واژه ای است که معمولاً برای حالت های خاص بزرگسالان به کار می رود. این واژه در مورد کودکان به لحاظ دنیای آزاد و بی دغدغه آنان کمتر به کار می رود و بعضاً به ندرت به کار برده می شود.

 البته ممکن است در موارد حاد مثل سپری کردن یک بیماری، از دست دادن عزیزان و... متوجه فشاری که کودک متحمل می شود شده باشیم ولی هرگز نمی گوییم که کودک دچار استرس شده است.واقعیت این است که در دنیای امروز بسیاری از حالت هایی که انسان را دچار روان پریشی ها می کند در کودکی همان قدر عمومیت دارد که در بزرگسالی. عوامل بسیار ظریفی هستند که منشاء فشارند این عوامل می توانند توانایی ها، قابلیت های یادگیری، کار و خلاصه زندگی کودک را تحت تاثیر خود بگیرند.

 واژه استرس را اولین بار در سال ۱۹۳۶ در مورد فشارهای روانی - عاطفی کودکان دکتر هانس سلیه به کار برد. سلیه معتقد بود که «بسیاری از بیماری های شایع میان کودکان بیشتر به خاطر عدم واکنش های سازشی مناسب به استرس است نه به خاطر صدمات ناشی از میکروب ها و سم ها. مثلاً وقتی غده فوق کلیوی کودک برای زیر کنترل در آوردن حساسیت غذایی یا آلرژی های دیگر به شدت فعال شده است دیگر سیستم داخلی بدن توانایی و آمادگی لازم برای مقابله با سایر بیماری ها را نخواهد داشت.

ادامه نوشته

اختلالات ياد گيري

مقدمه

بسیارند کودکانی که ظاهری طبیعی دارند، رشد جسمی و قد و وزنشان حاکی از بهنجار بودن آنان است. هوششان کمابیش عادی است، به خوبی صحبت می‌کنند، مانند سایر کودکان بازی می‌کنند و مثل همسالان خود با سایرین ارتباط برقرار می‌کنند، در خانه نیز خود یاریهای لازم را دارند و کارهایی را که والدین به آنان واگذار می‌کنند به خوبی انجام می‌دهند و از رفتار و اخلاق عادی برخوردارند. لیکن وقتی به مدرسه می‌روند و می‌خواهند خواندن و نوشتن و حساب یاد بگیرند دچار مشکلات جدی می‌شوند. بیش از یک قرن است که متخصان علوم تربیتی و روانشناسی و گفتار درمانی در پی تشخیص و درمان مشکلات این قبیل کودکان بوده‌اند.

بیش از شصت تعریف برای اختلالات یادگیری وجود دارد که معروفترین آنها عبارتست از:
اختلال در یک یا چند فرآیند روانی پایه به درک یا استفاده از زبان شفاهی یا کتبی مربوط می‌شود و می‌تواند به شکل عدم توانایی کامل در گوش کردن ، فکر کردن ، صحبت کردن ، خواندن ، نوشتن ، حجمی کردن یا انجام محاسبه‌های ریاضی ظاهر شود. این اصطلاح شرایطی چون معلولیتهای ادراکی ، آسیب دیدگیهای مغزی ، نقص جزئی در کار مغز ، ریس ‌لکسی یا نارسا خوانی و آفازیای رشدی را در بر می‌گیرد. از سوی دیگر ، اصطلاح یاد شده آن عده را که اصولا بواسطه معلولیتهای دیداری ، شنیداری یا حرکتی همچنین عقب ماندگی ذهنی یا محرومیتهای محیطی ، فرهنگی یا اقتصادی به مشکلات یادگیری دچار شده‌اند را شامل نمی‌شود.

 

علل بروز اختلالات یادگیری

ثابت شده است که علل بروز اختلالت یادگیری نسبتا مهم است. با این حال در پژوهشهای مختلف تاثیر عوامل زیر در بروز این اختلالات مورد تائید بوده‌اند. هر چند همواره تاثیر متقابل عوامل مورد نظر بوده است.

عوامل فیزیولوژیک موثر در بروز اختلالات یادگیری

بسیاری از متخصصان بر این باورند که علل اساسی و عمده اختلالات یادگیری آسیب دیدگی مغزی شدید یا جزئی و صدمه وارده به دستگاه عصبی مرکزی است.

عوامل موثر در بروز اختلالات یادگیری

شواهدی در دست است که نشان می‌دهد اختلالات یادگیری احتمالا در برخی خانواده‌ها بیش از دیگران دیده می‌شود. مطالعات انجام شده بر روی دوقلوها به گونه‌ای حاکی از نشانه‌های عمل ژنتیکی است. واکر ، "کول" و "ولف" به الگوهای خانوادگی پی برده‌اند که با اختلالات یادگیری پیوند دارند.

عوامل بیوشیمیایی موثر در بروز اختلالات یادگیری

گفته شده است که اختلالات گوناگون متابولیکی در حکم عواملی هستند که موجب اختلالت یادگیری می‌شوند. برخی از عوامل بیوشیمیایی که در ارتباط با اختلالات یادگیری از آنها نام برده شده است عبارتند از: هایپوگلیسمی ، عدم توازن استیل کولی نستروز و کم کاری تروئید.

عوامل پیش هنگام و قبل از تولد در بروز اختلالات یادگیری

ادامه نوشته

اختلال یادگیری

 

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

هر اختلالی که در آن موفقیت تحصیلی فرد با توجه به سن و آموزش و هوش، براساس آزمون‌های معیار خواندن و نوشتن و محاسبه از آنچه انتظار می‌رود بسیار کمتر باشد، اختلال یادگیری توصیف می‌شود.

اصطلاح اختلال یادگیری از نیاز به تشخیص و خدمت به دانش‌آموزانی برخاسته‌است که به طور مداوم در کارهای درسی خود با شکست مواجه می‌شوند و در عین حال درچهارچوب سنی کودکان استثنایی نمی‌گنجند. ظاهری طبیعی دارند، رشد جسمی و قد و وزن‌شان حاکی از بهنجار بودن آنان است. هوش انها کمابیش عادی است، به خوبی صحبت می‌کنند، مانند سایر کودکان بازی و مثل همسالان خود با سایرین ارتباط بر قرار می‌کنند. درخانه نیز یاری‌های لازم را دارند و کارهایی را که والدین به آنان واگذار می‌کنند به خوبی انجام می‌دهند. لیکن توانایی لازم برای به جریان اندازی اطلاعات برای بیان کردن و به ویژه نوشتن را ندارند. پس با توجه به مشخصات کلی این دانش‌آموزان، می‌توان آن‌ها را در گروه جدیدی به نام دانش آموزان اختلال یادگیری قرار داد و گفت این دانش آموزان در یک یا چند فرایند روانی که به درک کردن با استفاده از زبان شفاهی یا کتبی مربوط می‌شود، اختلال دارند که این اختلال می‌تواند به شکل عدم توانایی کامل در گوش کردن، صحبت کردن، خواندن، نوشتن، هجی کردن یا انجام محاسبات ریاضی ظاهر شود.

این اصطلاح شرایطی چون معلولیت‌های ادراکی، آسیب دیدگی‌های مغزی، نقص جزئی در کار مغز، و خوانش‌پریشی را در بر می‌گیرد. این تعریف آن دسته از دانش آموزان را که به دلیل معلولیت‌های دیداری، شنیداری یا حرکتی، همچنین عقب ماندگی ذهنی یا محرومیت‌های محیطی، فرهنگی یا اقتصادی به مشکلات یادگیری دچار شده‌اند، شامل نمی‌شود.

ادامه نوشته

اختلال شخصیت وانواع آن رابشناسید

 

افکار، هیجانات، کارکرد، روابط میان فردی و کنترل امیال. الگوهای رفتاری باید در طول زمان، پایدار باشند و سرآغاز پیدایش آن را بتوان تا دوران نوجوانی یا اوایل دوران بلوغ ردگیری کرد. این رفتارها قابل توضیح یا تشریح توسط اختلالات ذهنی دیگر، سوء مصرف دارو یا شرایط پزشکی دیگر نباشند.

میگنا - اختلال شخصیت عبارت است از: «یک الگوی با دوام و پایدار از رفتار و تجربه درونی که به طور قابل ملاحظه‌ای با انتظاراتی که از شرایط فرهنگی فرد وجود دارد متفاوت باشد، فراگیر و غیرقابل انعطاف باشد.

درکل شخصیت یعنی مجموعه‌ای از رفتار و شیوه‌های تفکر و هیجانی شخص در زندگی روزمره که با ویژگی های بی همتا بودن، ثبات(پایداری) و قابلیت پیش بینی مشخص می‌شود.

اختلال شخصیت چیست؟

اختلال شخصیت عبارت است از: «یک الگوی با دوام و پایدار از رفتار و تجربه درونی که به طور قابل ملاحظه‌ای با انتظاراتی که از شرایط فرهنگی فرد وجود دارد متفاوت باشد، فراگیر و غیرقابل انعطاف باشد، شروعش به دوران نوجوانی یا اوایل بلوغ برگردد، در طول زمان پایدار باشد و به ناراحتی یا آسیب‌دیدگی روحی منجر گردد.»به دلیل آن که این اختلالات، مزمن و فراگیر هستند. می‌توانند به اختلال جدّی در کار کرد و زندگی روزمره بیانجامند.

چه چیزی باعث اختلال شخصیت می‌گردد؟

علل اختلال شخصیت، محل بحث و اختلاف نظر بوده است. برخی کارشناسان عقیده دارند که اختلالات شخصیت به دلیل تجربیات اولیه‌ای که مانع رشد عادی الگوهای فکری و رفتاری شده‌اند به وجود می‌آیند. برخی دیگر از پژوهشگران ميگناir عقیده دارند که تأثیرات بیولوژیکی یا ژنتیکی ریشه پیدایش اختلالات شخصیتی هستند.با وجودی که هنوز بر سر یک علت قطعی برای اختلالات شخصیتی توافق نشده است امّا به احتمال زیاد ترکیبی از زمینه‌های ژنتیکی و متغیرهای محیطی در رشد آن‌ها دخالت دارند.

اختلالات شخصیتی چگونه تشخیص داده می‌شوند؟

 به منظور آن که اختلال شخصیت در یک فرد تشخیص داده شود، باید عوارضی در او وجود داشته باشد: این الگوهای رفتاری باید مزمن و فراگیر باشند، بر جنبه‌های مختلف زندگی فرد، از جمله کارکرد اجتماعی، کاری، تحصیلی و روابط نزدیک او تأثیر بگذارند.

فرد باید عوارضی نشان بدهد که بردو یا بیشتر از زمینه‌های زیر اثر بگذارد: افکار، هیجانات، کارکرد، روابط میان فردی و کنترل امیال. الگوهای رفتاری باید در طول زمان، پایدار باشند و سرآغاز پیدایش آن را بتوان تا دوران نوجوانی یا اوایل دوران بلوغ ردگیری کرد. این رفتارها قابل توضیح یا تشریح توسط اختلالات ذهنی دیگر، سوء مصرف دارو یا شرایط پزشکی دی

ادامه نوشته

آشنایی با اختلالات یادگیریدر دانش آموزان و راههای درمان آن

 

شناخت اختلالات یادگیری : (LD)

شمار دانش آموزانی که دچار اختلالات یادگیری هستند بین 4 تا 12 درصد گزارش شده است این اصطلاح ابتدا از واژه ی Disabilities of learning  به معنای ناتوانی یادگیری گرفته شد اما از آنجائیکه ناتوانی یادگیری به تمامی جهات از جمله ناتوانیهای جسمی نیز اطلاق می شد واژه ی اختلالات یادگیری برگزیده شد . این قبیل دانش آموزان ، دانش آموزی هستند که دارای بهره هوشی عادی هستند اجسام یادگیری سالم دارند . در مهارتهای کلامی و نوشتن خوبند ولی در مهارتهای ریاضی ضعیف هستند و یا بالعکس . سالانه در کشور 85 میلیارد تومان بابت خسارت مردودی دانش آموزان بابت این امر می گردد که البته خسارات روانی این امر به مراتب بیشتر از این است . خساراتی از قبیل عزت نفس پائین و خجالت و شرمندگی و مردودی و … در صورتیکه با ساده ترین راه ها ( بازیها ) میتوان به حل مشکلات نائل آمد . زمان اختلالات یادگیری از تولد تا کلاس اول است گستره تجارب کودکان کافی نیست ابتدا باید علت یابی کرد سپس درمان نمود .

علل پیدایش اختلالات یادگیری

عللی را که برای شکست این قبیل کودکان در امر یادگیری می توان ذکر کرد بطور خلاصه عبارتند از :

1)فقدان انگیزش کافی                            3)دقت بیش از اندازه به جزیی از کل

2)فقدان توجه و دقت لازم                       4)فقدان هماهنگی لازم در حرکات

البته دو دلیل عمده نیز وجود دارد که عبارتند از :

ادامه نوشته

اختلال شخصیت چه نشانه‌هایی دارد؟

 

اختلال شخصیت نوعی بیماری روانی است و مشکلاتی را در درک موقعیت ها و افراد بوجود می آورد.

داشتن اختلال شخصیت یعنی شما دارای افکار سخت و ناسالم هستید و بدون توجه به موقعیت، رفتاری نادرست را انجام می دهید.

 این اختلال باعث بوجود آمدن مشکلات اساسی در روابط خانوادگی، برخوردهای اجتماعی، کار و تحصیل می گردد.

 البته ممکن است شما متوجه این اختلال در خود نباشید، زیرا به نظر خودتان، تفکر و رفتارتان طبیعی است و دیگران را به خاطر رفتار بدشان سرزنش می کنید.

 نشانه های کلی اختلال شخصیت

- تغییر دائمی خلق و خو

- داشتن روابط پر تنش

- انزوای اجتماعی

- ناگهان خشمگین شدن

- گمان بد داشتن به دیگران

- مشکل در پیدا کردن دوست

- کنترل ضعیف رفتار

ادامه نوشته

آرامش را به کودکان خود بیاموزیم !

 

روانشناسی کودکان - کودکی، دورانی از زندگی است که در دیدگاه بیشتر مردم دنیا، با آرامش، شادی و بازی همراه است. این ویژگی ها، شاید در دوران گذشته که زندگی شتاب کمتری داشت و انسان ها برای پرداختن به شادی روح و روان خود فرصت بیشتری داشتند، در زندگی کودکان جریان داشت. اما، اکنون با بزرگ ترهایی که همیشه برای هر کاری وقت کم دارند و باید خیلی زود کار دیگری را شروع کنند و وظایف بسیار زیادی که برای کودکان تعریف می شود، با شرایط دیگری روبه رو هستیم.
کودکان امروز، برای صحبت کردن با پدر و مادر و خواهر و برادر خود باید منتظر فرصت باشند. همین طور برای بازی کردن، دویدن، بلند خندیدن، کنجکاوی کردن، کشف و تجربه کردن، با خاک و آب و در دل طبیعت بازی کردن باید منتظر معجزه ای در زندگی خود باشند.
تکالیف زیاد مدرسه، امتحان های پی در پی، کلاس های آموزشی گوناگون، راضی نگه داشتن پدر و مادر و آموزگاران و دیگر بزرگترها، مشکلات خانوادگی و تلاش برای همواره بهترین بودن، تنش و دلهره و ترس بسیاری برای کودکان به همراه دارد.
کودکان امروز ما، درست مانند بزرگ ترها، به بهره بردن از روش های آرامش بخشی نیاز دارند. کودکان معمولا روش های آرامش بخشی را به سرعت می آموزند و  در استفاده از آن ها مهارت به دست می آورند. کافی است که چند روش ساده زیر را به آن ها بیاموزید و روزانه همراه با کودک تان آن ها را انجام دهید تا کودکان سالم تری داشته باشید و آرامش را به خانواده خود هدیه کنید:
۱.تنفس عمیق. نفس عمیق کشیدن روش موثری برای واکنش طبیعی بدن به تنش است. تنفس عمیق ضربان قلب را کم می کند، فشار خون را پایین می آورد و احساس تسلط را در ذهن تقویت می کند. این روش ساده را همه می توانند انجام دهند. برای این کار کافی است کودک به آرامی نفس عمیق بکشد، کمی نفس را در سینه نگه دارد و سپس به آرامی رها کند.

ادامه نوشته

4 عادت رایج در کودکان که باید مراقب آن بود

90 درصد کودکان نوپا در دوره‌هایی خاص انگشت شصت خود را می‌مکند

  عادت‌هایی نظیر انگشت مکیدن، پیچاندن مو توسط انگشتان یا کوباندن سر به سطوح در میان نوزادان و خردسالان رایج است. معمولا این دسته از عادت‌ها خطری برای سلامت روحی و روانی کودک به همراه ندارند اما می‌توان به آنها به عنوان یک علامت هشدار دهنده نگاه کرد. توصیه می‌کنیم نوشتار پیش روی را مطالعه کنید تا متوجه شوید که آیا از نظر شما عادت‌های کودک خردسال شما صرفا اقدامی سؤال برانگیز است یا واقعا باید فکری به حال ترک آن کرد.

 مکیدن انگشت شصت
این یکی از جمله رایج‌ترین عادت‌ها در میان نوزادان و خردسالان است. درحقیقت برخی کارشناسان امور تربیتی بر این باورند که 90 درصد کودکان نوپا در دوره‌هایی خاص انگشت شصت خود را می‌مکند. این کار به خودی خود مشکلی به همراه ندارد اما اگر برای زمانی طولانی ادامه پیدا کند آن موقع است که داستان فرق می‌کند. بر اساس اعلام نظر آکادمی پزشکی کودکان آمریکا، بیش از نیمی از نوزادانی که انگشت شصت خود را بر اساس یک عادت می‌مکند در حد فاصل 6 تا 7 ماهگی این کار را رها می‌کنند.

 اکثر باقیمانده این دسته از خردسالان در حد فاصل 4 تا 5 سالگی عادت مکیدن انگشت شصت را کنار می‌گذارند اما اگر این عادت در بعد از این سنین ادامه پیدا کرد آنگاه باید نسبت به تداوم این وضعیت نگران بود. در چنین شرایطی دندانپزشکان هشدار می‌دهند که مکیدن انگشت شصت می‌تواند خطراتی برای سلامت دندان و کام دهان به همراه داشته باشد. برای ترغیب خردسال به ترک این عادت مهم است که او را نسبت به این کار «علاقمند» کنید. یادآوری بسیار دوستانه و در نظر گرفتن جایزه برای انجام ندادن این کار در بازه‌های زمانی طولانی همواره تأثیرگذار بوده است. در غیر این صورت آغشته کردن انگشت با ماده ای تلخ و البته بی‌خطر و یا پوشاندن آن با چیزی شبیه بانداژ به ترک این عادت کمک زیادی می‌کند. گذشته از تمامی این راه‌کارها، ضروری است که همواره صبور بوده و با پزشک اطفال در مواقع ضروری در تماس باشید.
 

ادامه نوشته