مفهوم شناسی خودپسندی

 

عجب، یکی از حالت ها و ویژگی های منفی دل است. بر پایه کلام بزرگان علم اخلاق:

خودپسندی و عجب، آن است که آدمی به سبب عمل، کمال، مال، زیبایی، منصب و مقام و اموری از این دست، خود را بزرگ بشمارد. انسان خودپسند، کسی است که گمان می کند، ویژگی های ممتاز و برجسته و اعمال مهمی دارد؛ خواه این گمان او واقعیت داشته باشد و خواه توهمی بیش نباشد.

امام خمینی رحمهم الله درباره عجب می نویسد:

مرحله اول عجب، حالتی است که فرد در قلب خود، با ایمان یا ویژگی دیگرش بر خداوند منت گذارد. مرتبه دوم، کرشمه و ناز کردن به خداوند متعال است. فرد خود را در این مرتبه، از اولیای خدا و در سلک مقربان و سابقان می پندارد و مرحله سوم، آن است که به جهت ایمان و ملکات، خود را شایسته و مستحق پاداش الهی بداند و مرتبه دیگر آنکه، خود را از دیگران بهتر و دیگر مخلوقات را ناقص و ناچیز شمارد.

کوتاه سخن اینکه هرگاه فرد عبادت ها، کارها و رفتار نیک خویش را توفیق الهی و نعمتی خداوندی بداند و بدین جهت خوشحال باشد و خدا را شکر گزارد، استمرار آن را از او بخواهد و بداند که هرگاه خداوند بخواهد، می تواند این نعمت را از او بگیرد، این سرور و بهجت درونی، خودپسندی نیست، ولی چنانچه منشأ این صفت ها یا کارهای نیک را شایستگی خود تصور کند و گمان برد، خداوند اینها را از او نخواهد گرفت یا بپندارد به سبب این ویژگی ها و کارها، حقی بر خدا دارد یا به جهت این کارها از پروردگار عنایت و کرامت انتظار داشته باشد، در این صورت، این حالت از جمله ویژگی های درونی به شمار می آید که بزرگان اخلاق و عرفان، آن را نکوهیده و در شمار رذیلت های اخلاقی دانسته و نامش را عجب و خودپسندی نهاده اند.

ادامه نوشته

مفهوم شناسی خودپسندی

عجب، یکی از حالت ها و ویژگی های منفی دل است. بر پایه کلام بزرگان علم اخلاق:

خودپسندی و عجب، آن است که آدمی به سبب عمل، کمال، مال، زیبایی، منصب و مقام و اموری از این دست، خود را بزرگ بشمارد. انسان خودپسند، کسی است که گمان می کند، ویژگی های ممتاز و برجسته و اعمال مهمی دارد؛ خواه این گمان او واقعیت داشته باشد و خواه توهمی بیش نباشد.

امام خمینی رحمهم الله درباره عجب می نویسد:

مرحله اول عجب، حالتی است که فرد در قلب خود، با ایمان یا ویژگی دیگرش بر خداوند منت گذارد. مرتبه دوم، کرشمه و ناز کردن به خداوند متعال است. فرد خود را در این مرتبه، از اولیای خدا و در سلک مقربان و سابقان می پندارد و مرحله سوم، آن است که به جهت ایمان و ملکات، خود را شایسته و مستحق پاداش الهی بداند و مرتبه دیگر آنکه، خود را از دیگران بهتر و دیگر مخلوقات را ناقص و ناچیز شمارد.

ادامه نوشته

معنای غرور و راه درمان آن چیست؟ و آیا غرور وجه مثبتی هم دارد؟

پرسش

معنای لغوی و اصطلاحی غرور چیست؟ و تا چه حد و مواردی مفید است؟

پاسخ اجمالی

«غرور»؛ یعنى اطمینان و آرامش قلب نسبت به آنچه که با هواى نفس موافق بوده و طبیعت انسان به آن تمایل داشته باشد. منشأ این گرایش، جهالت یا وسوسه‌هاى شیطانى است. غرور از صفات زشتى است که هر گروه می‌توانند به نوعى گرفتار آن باشند.
برخی از پیامدهاى غرور که زندگى انسان را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد و دنیا و آخرت را تباه می‌کند، عبارت‌اند از: حجاب ضخیمى بر عقل و فهم انسان، شکست در زندگی، و سبب فساد و تباهى عمل.
غرور به هیچ وجه پسندیده نیست، اما ویژگی‌های مثبتی که در برخی انسان‌ها وجود دارد نباید با این رذیلت اخلاقی اشتباه شود؛ مانند عزّت نفس؛ کسی که گوهر ارزشمندى در اختیار دارد، از او سخت مراقبت می‌کند. هرچه ارزش دارایى بیشتر و توجه انسان به ارزش آن افزون‌تر باشد، مراقبت و هوشیارى او در صیانت از آن گوهر بیشتر خواهد بود؛ بویژه آن‌که بداند اگر این گوهر با شیوه‌اى صحیح در مسیر تراش قرار گیرد و صیقل یابد؛ ارزش آن چندین برابر می‌شود. براى نگاه‌دارى از این سرمایه خدادادى باید خود را به صفتى آراست که در ادبیات دینى از آن به عزّت نفس تعبیر می‌شود. ‏انسان عزیز احساس ارزشمندى و سرفرازى می‌کند و هرگز خود را خوار و درمانده نمی‌یابد. چنین اشخاصی اگر دارای حالات و رفتار خاصی باشند، نباید کسانی که از این ارزش و فضیلت انسانی محروم هستند، آنها را متهم به تکبر و غرور و خودبینی کنند.
 

ادامه نوشته

غرور و خودبینی

 

منبع : اخلاق در قرآن جلد 2 , مکارم شیرازی، ناصر

اشاره

یکی از رذایل اخلاقی که نه تنها در میان علمای اخلاق معروف و مشهور است در میان توده های مردم نیز از جمله صفات زشت شناخته شده می باشد «غرور» است. این صفت رذیله موجب از خود بیگانگی و جهل نسبت به خویشتن و دیگران و فراموش کردن موقعیت فردی و اجتماعی خود و غوطه ور شدن در جهل و بی خبری است.

غرور انسان را از خدا دور می کند و به شیطان نزدیک می سازد، واقعیت ها را در نظر او دگرگون می کند و همین امر سبب خسارت های شدید مادی و معنوی می گردد.

افراد مغرور همیشه در جامعه منفورند و به خاطر توقع نامحدودشان گرفتار انزوای اجتماعی می شوند.

غرور سرچشمه صفات رذیله دیگری مانند خودبرتربینی و تکبر و عجب و خودپسندی و ترک تواضع و کینه و حسد نسبت به دیگران و تحقیر آنها می شود.

می دانیم یکی از عوامل اصلی رانده شدن شیطان از درگاه خدا «غرور» او بود و یکی از علل عدم تسلیم بسیاری از اقوام پیشین در برابر دعوت انبیاء وجود همین صفت نکوهیده در وجود آنان بود.

اقوام پیشین در برابر دعوت انبیاء همین صفت نکوهیده در وجود آنان بود.

فرعونها و نمرودها به خاطر غرورشان از خدا دور شدند و به سرنوشت شومی که عبرت برای همگان شد گرفتار گشتند.

«غرور» گاه در یک فرد پیدا می شود و گاه قوم و ملت یا نژادی در چنگال این رذیله اخلاقی گرفتار می شوند و بی شک قسم دوم خطرناک تر است; زیرا گاه کشور یا دنیایی را به آتش می کشد و نمونه آن جنگ جهانی اول و دوم بود که حد اقل یکی از علل عمده آن غرور و نژادپرستی آلمانی ها بود.

با این اشاره، نخست به سراغ تفسیر واژه «غرور» در منابع لغت و کتب علمای اخلاق و سپس به سراغ آیات و روایات و تفسیر و تحلیل آنها می رویم و به دنبال آن از اسباب غرور، آثار و پیامدها و راه درمان آن سخن می گوییم.

1- مفهوم غرور

این واژه به طور وسیعی در کلمات عرب مخصوصا در آیات قرآن مجید و روایات اسلامی به کار رفته و در گفتگوهای روزمره فارسی زبانان نیز کم و بیش در همان معانی اصلی یا لوازم آن به کار می رود.

«راغب » در کتاب «مفردات » واژه «غرور» (به فتح غین که معنی وصفی دارد) را به معنی هر چیزی که انسان را می فریبد و در غفلت فرومی برد خواه مال و مقام باشد یا شهوت و شیطان تفسیر می کند.

در «صحاح اللغة »«غرور» به معنی اموری که انسان را غافل می سازد و می فریبد (خواه مال و ثروت باشد یا جاه و مقام یا علم و دانش و غیر آن) تفسیر شده است.

بعضی از ارباب لغت - به گفته «طریحی » در «مجمع البحرین » گفته اند: «غرور چیزی است که ظاهر جالب و دوست داشتنی دارد ولی باطنش ناخوشایند و مجهول و تاریک است ».

در کتاب «التحقیق فی کلمات قرآن الکریم » بعد از نقل کلمات ارباب لغت چنین آمده است: «ریشه اصلی این واژه به معنی حصول غفلت به سبب تاثیر چیز دیگری در انسان است و از لوازم و آثار آن جهل و فریب و نیرنگ و نقصان و شکست و... می باشد».

در «المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء» که از بهترین کتب اخلاق محسوب می شود و تکمیل و تهذیبی است برای «احیاء العلوم » «غزالی » چنین می خوانیم: «غرور عبارت است از دلخوش بودن به چیزی که موافق هوای نفس و تمایل طبع انسانی است و ناشی از اشتباه انسان یا فریب شیطان است و هر کس گمان کند آدم خوبی است(و نقطه ضعفی ندارد) خواه از نظر مادی یا معنوی باشد و این اعتقاد از پندار باطلی سرچشمه بگیرد آدم شروری است و غالب مردم خود را آدم خوبی می دانند در حالی که در اشتباهند بنابراین اکثر مردم شرورند، هر چند شکل غرور آنها و درجه آن متفاوت است ». (1)

در تفسیر نمونه در معنی این واژه چنین آمده است: «غرور» بر وزن(جسور) صیغه مبالغه به معنی موجود فوق العاده فریبنده است و شیطان را از این رو «غرور» می گویند که انسان را با وسوسه های خود فریب می دهد و غافل می سازد و در حقیقت بیان مصداق واضح آن است وگرنه هر انسان یا کتاب فریبنده، هر مقام وسوسه گر و هر موجودی که انسان را گمراه سازد در مفهوم وسیع «غرور» داخل است.

غرور در قرآن مجید

این واژه در قرآن مجید کرارا به کار رفته و در آیات دیگری گرچه این واژه دیده نمی شود ولی مفهوم و محتوای آن را در بر دارد، در آیات زیر دقت کنید:

1- ...قال انا خیر منه خلقتنی من نار و خلقته من طین (سوره اعراف،آیه 12)

2- فقال الملاء الذین کفروا من قومه ما نریک الا بشرا مثلنا و ما نریک اتبعک الا الذین هم اراذلنا بادی الرای و ما نری لکم علینا من فضل بل نظنکم کاذبین... قالوا یا نوح قد جادلتنا فاکثرت جدالنا فاتنا بما تعدنا ان کنت من الصادقین (سوره هود،آیات 32و27)

3- قالوا یا شعیب ما نفقه کثیرا مما تقول و انا لنریک فینا ضعیفا و لولا رهطک لرجمناک و ما انت علینا بعزیز (سوره هود، آیه 91)

4- و نادی فرعون فی قومه قال یا قوم الیس لی ملک مصر و هذه الانهار تجری من تحتی افلاتبصرون × ام انا خیر من هذا الذی هو مهین و لایکاد یبین (سوره زخرف،آیات 52-51)

5- ذلک بانهم قالوا لن تمسنا النار الا ایاما معدودات و غرهم فی دینهم ما کانوا یفترون (سوره آل عمران،آیه 24)

6- فعقروا الناقة فعتوا عن امر ربهم و قالوا یا صالح ائتنا بما تعدنا ان کنت من المرسلین (سوره اعراف،آیه 77)

7- ینادونهم الم نکن معکم قالوا بلی و لکنکم فتنتم انفسکم و تربصتم و ارتبتم و غرتکم الامانی حتی جاء امر الله و غرکم بالله الغرور (سوره حدید،آیه 14)

8- هم الذین یقولون لاتنفقوا علی من عند رسول الله حتی ینفضوا و لله خزائن السموات و الارض و لکن المنافقین لایفقهون × یقولون لئن رجعنا الی المدینة لیخرجن الاعز منها الاذل و لله العزة و لرسوله و للمؤمنین و لکن المنافقین لایعلمون (سوره منافقون،آیات 7و8)

9- فاما الانسان اذا ما ابتلیه ربه فاکرمه و نعمه فیقول ربی اکرمن (سوره فجر،آیه 15)

10- ام یقولون نحن جمیع منتصر × سیهزم الجمع و یولون الدبر (سوره قمر،آیات 44و45)

11- وذر الذین اتخذوا دینهم لعبا و لهوا و غرتهم الحیاة الدنیا (سوره انعام،آیه 70)

12- یا ایها الناس... ان وعد الله حق فلاتغرنکم الحیاة الدنیا و لایغرنکم بالله الغرور (سوره لقمان،آیه 33)

ترجمه

1- (خداوند به شیطان) فرمود: «در آن هنگام که به تو فرمان دادم چه چیز تو را مانع شد که سجده کنی؟!» گفت: «من از او بهترم! مرا از آتش آفریده ای و او را از گل »!

2- اشراف کافر قومش(قوم نوح) گفتند: «ما تو را جز بشری همچون خودمان نمی بینیم! و کسانی را که از تو پیروی کرده اند جز گروهی اراذل ساده لوح مشاهده نمی کنیم و برای شما فضیلتی نسبت به خود نمی بینیم! بلکه شما را دروغگو تصور می کنیم »! گفتند: ای نوح! تو با ما جر و بحث کردی و زیاد هم جر و بحث کرد!(بس است!) اگر راست می گویی آنچه را(از عذاب الهی) به ما وعده می دهی بیاور!

ادامه نوشته