راههای خدا شناسی به کودکان
Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
FA
/* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:0; mso-tstyle-colband-size:0; mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:99; mso-style-qformat:yes; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:0cm 5.4pt 0cm 5.4pt; mso-para-margin-top:0cm; mso-para-margin-right:0cm; mso-para-margin-bottom:10.0pt; mso-para-margin-left:0cm; line-height:115%; mso-pagination:widow-orphan; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif"; mso-ascii-font-family:Calibri; mso-ascii-theme-font:minor-latin; mso-fareast-font-family:"Times New Roman"; mso-fareast-theme-font:minor-fareast; mso-hansi-font-family:Calibri; mso-hansi-theme-font:minor-latin;}
راههای خدا شناسی به کودکان
طه تهامی
در مقاله حاضر نویسنده برای آشنا کردن کودک با مقوله خداشناسی ، ده شیوه
روانشناسانه را پیشنهاد کرده است که ذیلا تقدیم خوانندگان عزیز می شود.
***
شناخت خدا براي کودک امر مهمي است. براي آموزش خداشناسي به کودکان روشهاي متعددي
وجود دارد که ميتوان از آنها در راه معرفي صحيح خداوند و صفات او به کودکان بهره
گرفت. در سيره تربيتي معصومين(ع) نيز چهار کليد اصلي مشاهده ميشود که عبارتند
از:
مفروض گرفتن اصل وجود خدا؛ استفاده از دلايل روشن و قابل فهم؛ تاکيد بر معرفي خدا
از راه صفات؛ ايجاد ارتباط با خدا و حفظ آن (که آثاري چون تقويت، رشد و
ارتقاي ايمان به خدا و انس با خدا و محبت او را در پي دارد). (1)
1-اهمیت داستان
کودکان الفتي شيرين و باور نکردني با داستان دارند. برخي از مشکلات بزرگ رفتاري
کودکان را ميتوان با طرح داستان تغيير داد يا آمادگي ذهني تغيير را در آنها به
وجود آورد. همچنين ميتوان از داستان براي انتقال بهتر مفاهيم بهره گرفت؛ شيوهاي
که عملاً در قرآن توصيه شده است.
در معرفي خدا به کودکان نيز زمينه استفاده از اين روش بسيار مهياست. سورههاي
مختلف قرآن، سيره و روش زندگي پيشوايان ديني، روش بزرگان و دانشمندان و نيز منش
انسانهاي بزرگي که با تکيه بر قدرت خداوند توانستهاند کارهاي بسيار مهمي در
زندگي خود داشته باشند، ميتوانند در خدمت خداشناسي کودکان قرار گيرند. در اجراي
موفق اين روش، توجه به چند نکته سودمند است:
- کودکان تا سن سه سالگي و برخي دورههاي ديگر، بين واقعيت و افسانههاي خيالي
تفاوتي قائل نيستند. آنها هر داستاني را که درباره اديان و انبيا(ع) گفته شود،
باور خواهند کرد. حتي ممکن است وانمود کنند که خود يکي از شخصيتهاي داستان هستند،
چرا که تفکيک ميان واقعيت و آنچه در خيال او ميگذرد، براي کودک مشکل است. داستانهاي
جذاب و شخصيتهاي آن براي کودکان بسيار قابل باورتر و واقعيتر از توصيههاي
اخلاقي و تربيتي مجرد و ذهني هستند. براي آموزش درسهاي بزرگ زندگي به فرزند خود،
از داستان استفاده کرده و از هر گونه موعظه و سخنراني اجتناب کنيد.
- در طرح داستانهاي ديني بايد دقت كرد كه از بيان وقايعي كه مربوط به عذابها و
سختگيريهای خداوند بر بندگانش ميشود، خودداري کرده و بيشتر به بازگويي داستانهايي
پرداخته شود كه چهرهاي صميمي و مهربان از پروردگار را به نمايش ميگذارند.
- سعي کنيد از داستانهاي فرهنگ و مذهب خودتان استفاده کنيد. مانند داستان حضرت
يونس(ع) که مفاهيمي چون نااميد نشدن از رحمت خداوند و توبه کردن پس از آگاه شدن از
اشتباه و خطاي خود در آن نهفته است.
2-محبوب خدا بودن
کودک وقتي بداند که مورد علاقه خداوند است و هداياي فراواني از سوي خداوند مانند
پدر و مادر مهربان، دوستان خوب، بدن سالم و بانشاط و خوراکيهاي لذيد و...، به او
داده شده است، ارتباط بهتري با او برقرار کرده، زمينه اوليه شناخت بهتر خداوند
در او شکل ميگيرد. ضروري است كه اين تصور در ذهن كودك استقرار يابد كه خدا
او را دوست دارد و ميخواهد او فردي شايسته و خوشبخت گردد، او دوست داشتني، مهربان
و صميميتر از پدر و مادر است.
3-استفاده از مثال
تمثيلهاي مناسب به وجود آوريد. مثلاً ميتوانيد خوبي را به روشنايي و بدي را به
تاريکي تشبيه کنيد چون کودکان شب را دوست ندارند. براي کودکان بزرگ تر، خدا را به
نوري تشبيه کنيد که بر همه چيز ميتابد و آنها را روشن ميکند و همه جا حضور دارد.
تمثيل باعث عيني و ملموستر شدن مفهوم خدا براي فرزندتان خواهد شد.
معاني و محتواي تمثيلها را مورد تاکيد قرار دهيد. براي درک مفهوم حضور خدا در همه
جا، نور، تمثيلي بسيار غني است.
4-استفاده از تجربیات روزمره
اگر ميخواهيد آموزش اعتقادات بنيادين را براي فرزندتان جذاب نماييد و نياز او را
تقويت کنيد، آنها را با زندگي روزمره فرزندتان پيوند دهيد، راههاي متعددي براي
اين کار وجود دارد:
- مفاهيم بديهي و يقيني را در اوايل دوران کودکي فرزندتان پايه ريزي کنيد.
- هيچ گاه نظريهاي رسمي را براي فرزندتان تکرار نکنيد مگر اينکه توانايي درک آن
را دارا باشد.
- اگر فرزندتان کمتر از هشت سال سن دارد، به صورت ساده، مطلق و غيررسمي فکر ميکند.
او ممکن است بتواند فقط کمي فراتر از معني ظاهري جملات را درک کند. کودکان در اين
سن نياز به تذکر و تکرار دارند. هميشه بايد به آنها گفت: «خدا به تو کمک ميکند که
کارهاي خوب را انجام دهي».
- اگر فرزندتان در سن نوجواني قرار دارد، قادر به درک معاني توصيههاي شما خواهد
بود، زيرا ذهن منطقي او شکل گرفته است.
- اصول اعتقادي را با تجربه روزمره فرزندتان مرتبط کنيد. تجربه روزمره
فرزندتان را مدخلي براي ورود به بحث درباره اصول اعتقادي قرار دهيد.
- احساسات و عواطف کودکان را بايد با استدلال منطقي او همراه کرد. از فرزندتان
بپرسيد وقتي که ميفهمد خدا کيست، چه انتظاري از او دارد و در مورد خدا چه احساسي
به او دست ميدهد؟
- مثالها و موارد تجربي را به سمت دستيابي به اصول اعتقادي هدايت کنيد.
- براي آموزش يک اصل، از داستانهاي مختلفي استفاده کرده، در نهايت با طرح سؤالاتي
او را راهنمايي کنيد تا قادر به درک اصول مورد نظر از متن داستانها باشد. مثلاً
بپرسيد: در همه اين داستانها، خدا چه کار واحدي انجام داد؟ ارتباط بين خدا و
انسانها در اين داستانها، چه چيزي را به ما ميآموزد؟
5-آشنایی با نمونه های ایمان
مقصود اصلي از خداشناسي، نشان دادن تجليات خداپرستي در زندگي انسان است. پس بايد
صحنههايي از زندگي يک خداپرست واقعي متناسب با سنين کودکان هر دوره نشان داده
شود. فرزندتان را با نمونههاي عالي ايمان محکم و قوي آشنا سازيد. چنين نمونههايي
را ميتوانيد در ميان مؤمناني که در قيد حيات هستند، بيابيد. همچنين ميتوانيد
نمونههايي را در داستانهاي گذشتگان و زندگينامه مؤمنان پيدا کنيد.
6-الگوی موفق از ایمان
شما بهترين مثال و الگو براي فرزندتان هستيد.کودکان بخصوص در خردسالي، به شدت تحت
تأثير رفتارها و باورهاي والدين خود قرار داشته، از آنها تقليد ميکنند و آنچه را
در اين دوران فرا ميگيرند تا آخر عمر همراه خواهند داشت. لذا براي آموزش فرزندتان
درباره خدا، بهتر است از خودتان آغاز کنيد. اعتقاد و ارتباط خود با خدا را مورد
بررسي قرار دهيد، زيرا هر نوع رابطهاي که داشته باشيد به طور ناخودآگاه به
فرزندتان منتقل خواهد شد. شما ميتوانيد الگوي خوبي براي رشد و پرورش ايمان
فرزندتان باشيد، به شرطي که در لحظات ترديد و نااميدي زندگيتان بتوانيد با
خردمندي، صداقت و تواضع در راه ايمان قدم برداريد.
اگر کودکي والدين خود را قابل اعتماد، مهربان و قابل دسترسي بداند، احتمالاً خدا
را نيز داراي چنين صفاتي تصور خواهد کرد. والدين در نحوه درک فرزندشان از خدا
بيشترين تأثير را دارند. روابط تنگاتنگ و روزمره کودکان با والدين، تأثير زيادي
در نحوه درک آنها از خداوند دارد. عکس اين رابطه نيز وجود دارد.
شما ميتوانيد با روشهاي زير براي فرزندتان الگويي موفق از ايمان باشيد:
- تلاش براي آموختن درباره خدا: فرزندتان بايد مشاهده کند که شما درباره خدا ميانديشيد،
به مطالعه کتابهايي در اين زمينه علاقه داريد و خدا را عبادت ميکنيد.
- متواضع بودن در اعتقادات مذهبي: فرزندتان با مشاهده سعه صدر شما در تحمل عقايد
ديگران، عدم تعصب در عين داشتن يقين و احترام به نظرات مخالف، حتماً به اعتقادات
شما علاقهمند خواهد شد، زيرا رفتار جذاب شما را مصداق باورهايتان ميداند.
- گفتوگو با فرزند خود درباره مشکلات زندگي در فرصتهاي مناسب و اعتماد به
خداوند به صورت عملي در حل مشکلات زندگي.
- الگو بودن در رفتار: بيان صفات خداوند براي کودکان اگر چه آموزنده است، اما کافي
نيست. رفتار و طرز تلقي شما، تأثيري بيش از گفتههايتان بر باور فرزندتان دارد.
قضاوتها، عقايد، شوخيها، نوع دوستاني که داريد و يا نوع توجه شما به مسائل، توسط
فرزندتان دريافت و جذب شده، شخصيت او را شکل ميدهد.
- مشارکت دادن فرزندان در کمک به ديگران: بخشندگي به ديگران و استمداد از ديگران
را به فرزندتان بياموزيد. انبيا(ع)، انسانهايي بودند که زندگي خود را وقف ديگران
کردند، با اين وجود براي آب، غذا و جلب حمايت، از ديگران کمک ميطلبيدند.
7-ارتباط با طبیعت
رحمت خدا با مشاهده پديدههايي چون بازگشت پروانهها پس از پروازي طولاني، راه
رفتن ضعيف گوساله پس از تولد و زنده ماندن پرندگان در زمستاني سرد، قابل درک است.
قدرت خدا در عظمت کهکشانها و پيچيدگي حيات ديده ميشود. محبت و زيبايي خدا در رنگهاي
طبيعت و مناظر طبيعي متجلي است. لذت خدا از آفرينش خود(2) را ميتوان در تنوع و
گوناگوني موجودات مشاهده کرد. لطيف بودن خداوند و توجه او به کوچکترين جزئيات را
ميتوان در آفرينش انسان مشاهده کرد. با آمدن برف و باران، با شكفتن گلها، با
ديدن نوزاد حيوانات و با هر جلوه و زيبايي كه در طبيعت به چشم ميخورد، بايد ياد
خدا را در خاطر فرزندان زنده كرد.
با روشهاي زير ارتباط فرزندتان را با طبيعت افزايش دهيد:
- با فرزندتان پيادهروي کرده، از مشاهده گياهان و ساير موجودات زنده لذت
ببريد.
- با فرزند خود به پارکها و دشت و صحرا برويد.
- از تماشاي آسمان و طلوع و غروب آفتاب لذت ببريد.
- از باغ وحش و آکواريوم ديدن کنيد.
- به کوهنوردي و ماهيگيري برويد و در حياط منزل خودتان باغباني کنيد.
- توجه به طبيعت را به فرزندتان بياموزيد.
- گاهي اوقات با فرزند خود در مکاني آرام نشسته و محو تماشاي طبيعت شويد.
- رنگهاي گوناگون طبيعت مثل قرمز، زرد، آبي، نارنجي و طيف متنوع رنگ سبز را جستوجو
کرده، به تنوعي که دارند، توجه کنيد.
- به صداهاي متنوع گوش کنيد. صداي پرندگان، به هم خوردن برگ درختان و حرکت آب و...
- به تماشاي محل زندگي موجودات مختلف برويد: آشيانه پرندگان، کندوي زنبورها، لانه
مورچهها، محل زندگي ماهيان و...
- مجموعهاي از دانههاي گياهي، برگ درختان، پر پرندگان و صدف يا ماهيان را تهيه
کنيد.
- براي آشنا شدن با انواع پرندگان و گلها از کتابهاي راهنما استفاده کنيد.
- انواع پرندگاني را که ميتوانيد ببينيد مورد توجه قرار دهيد و هر مورد را
يادداشت کنيد.
- از مناظر طبيعي عکس بگيريد و يا آنها را نقاشي کنيد.
- با استفاده از ذرهبين، ميکروسکوپ و يا تلسکوپ به مطالعه جزئيتر طبيعت
بپردازيد.
- بين خدا و طبيعت ارتباط برقرار سازيد.
- به کودک توضيح بدهيد که خدا، تنوع موجودات را دوست دارد. خدا طراح بزرگي است.
خدا قدرت فوق العادهاي دارد. خدا به کوچکترين ذرات نيز اهميت ميدهد و خدا
باعظمت است.
- از فرزندتان بپرسيد که هنگام مشاهده غروب آفتاب، جنگل، آبشار و پرندگان چه
تصويري از خدا به دست ميآورد.
- آياتي از قرآن را بخوانيد که در زمان و شرايط شما مصداق داشته باشد. مثلاً وقتي
که از مشاهده ستارگان در حيرت فرو ميرويد، به آياتي مراجعه کنيد که درباره خلقت
آسمانها و زمين توضيح دهند.
- حتي ديدن يک فيلم از شگفتيهاي آفرينش، فرصتي براي گفتوگو درباره خدا و قدرت
اوست.
8-طرح سوالات
آموزش هميشه از طريق نصيحت يا توصيه امکانپذير نيست؛ گاهي از طريق طرح سؤالات
مختلف و فرصت دادن به کودک براي يافتن پاسخ آنها ممکن ميشود. مؤثرترين و تحول
آفرينترين روش آموزش اين است که ذهن يادگيرنده را بر تفکر، تجربه، سؤال و کشف متمرکز
کنيم و صرفاً نقشي کمکي براي خود قائل باشيم. با اعتقاد به اين روش، سؤالات کودکان
براي ما ارزش پيدا ميکنند و به آنها اهميت خواهيم داد و خود نيز با طرح سؤالات
آموزنده به فرزندانمان آموزش ميدهيم. اما:
- از افراط در طرح اين سؤالات خودداري کنيد تا فرزندتان خسته نشود.
- سؤالات را جدي طرح کنيد و به فرزندتان وقت کافي بدهيد تا درباره آنها فکر کند و
سنجيده پاسخ دهد. سؤالي که با تمام وجود پرسيده شود و شنونده را به تفکر وا دارد.
- سؤالات را با متانت طرح کنيد، گويي براي خود سؤال طرح ميکنيد، چرا که خود نيز
در حال يادگيري هستيد.
- انتظار نداشته باشيد فرزندتان همان پاسخي را ارائه دهد که مورد نظر شماست، زيرا
هر شخصي درک خاصي از يک سؤال دارد و عقايد خود را به نحو ويژهاي ابراز ميکند.
- سؤالات را طوري مطرح کنيد که فرزندتان با زبان و درک خودش به آنها پاسخ دهد. از
او انتظار ارائه پاسخهاي آماده و کليشهاي نداشته باشيد.
- به پاسخ فرزندتان با دقت و توجه فراوان گوش دهيد و در برابر نظر او جبههگيري
نکنيد تا نوعي اعتماد و درک متقابل بين شما ايجاد شود.
- سؤالاتي طرح کنيد که متناسب با سن و درک و موقعيت فرزندتان باشد.
- مهمترين نکته در طرح سؤال اين است که هدف از طرح آنها ارائه پاسخهاي آماده به
فرزندتان نيست بلکه وادار کردن وي به تأمل و تفکر و در نتيجه، رشد ايمان و ادراک
اوست.
9-اهمیت تفکر
سعي کنيد براي فرزندتان شرايطي را فراهم آوريد که عادت تفکر در سکوت و تنهايي در
وي پرورش يابد. پيشنهادهاي زير به شما کمک ميکند تا شرايطي را براي آموزش
فرزندتان در خصوص تفکر در آرامش و تنهايي فراهم آوريد:
- زمان و مکان ثابتي را براي تفکر در خلوت و آرامش تعيين کنيد. اوقات نماز زمان
منظم و مناسبي براي خلوت کردن با خود و خداست.
- تفکر در تنهايي را به فعاليتي خانوادگي تبديل کنيد.
- روش تفکر در اوقات تنهايي، بايد متناسب با سن و علائق فرزندتان باشد.
- شايد بهترين روش براي بچههاي چهار تا پنج ساله اين است که آنها را با اسباببازيهايشان
تنها بگذاريد تا با آنها ارتباط برقرار کنند. ميتوانيد داستاني براي آنها تعريف
کنيد، کتابي را براي نقاشي کردن در اختيارشان قرار دهيد و يا او را با نوار قصه
مناسبي تنها بگذاريد تا خودش به آن گوش کند.
- وقتي که فرزندتان قادر به نوشتن شد، حتي اگر انشاي خوبي ندارد يا کلمات را
اشتباه مينويسد، يکي از مفيدترين کارها اين است که از او بخواهيد تا درباره
فعاليتهاي روزانهاش يادداشتي تهيه کرده، دفتر خاطراتي براي خود درست کند. به او
توضيح دهيد که در دفتر خاطرات بايد داستان خودش را بنويسد. او ميتواند احساساتش
را درباره رويدادهاي زندگياش و چيزهايي را که به نظر او مهم بوده و ارزش به ياد
ماندن دارند، در اين دفتر بنويسد. بچههاي بزرگتر را تشويق کنيد که از خلاصهنويسي
اجتناب کرده و جزئيات بيشتري را در يادداشتهاي خودشان توضيح دهند. از آنها
بخواهيد که در نوشتههايشان صادق بوده، مطمئن باشند که بدون اجازه آنها هرگز نوشتههايشان
را نخواهيد خواند. به اين قول خود، حتي در غياب فرزندتان وفادار باشيد.
- علاوه بر تشويق فرزندتان به تهيه يادداشت روزانه، کتابهايي در اختيار او قرار
دهيد تا مطالعه کند و وسايلي براي او تهيه کنيد تا به کارهاي هنري بپردازد.
10-عبادت دسته جمعی
از توصيههاي مهم اسلام، اهتمام به عبادت(3)و سفارش اعضاي خانواده به آن است. در
مرحله اول، فرد بايد خود به رفتارهاي عبادي اهتمام ورزد تا الگويي مناسب براي
ساير اعضا باشد. در متون ديني آمده است که فرزندان خود را در هفت سالگي به نماز
سفارش کنيد.(4) اين سفارش ميتواند به شيوههاي گوناگوني اجرا شود که برخي
از آنها مانند روش الگوگيري، تأثيرگذارتر خواهد بود.(5) بر اين اساس و در راستاي
معنوي سازي زندگي روزمره خود، اوقات ثابتي را به عبادت خانوادگي اختصاص دهيد. از
طريق عبادت دستهجمعي ميتوانيد فرزندتان را با درک خود از خدا آشنا ساخته، او را
در ارزشها، اميدها و نااميديها، سؤالها و پاسخها و تواناييهاي معنوي خود
مشارکت دهيد. در اين اوقات ميتوانيد تکيه گاههاي معنوي خود و منابعي را که به
شما قدرت ميدهند به او نشان دهيد.
ميتوانيد در محيط خانواده به صورت جماعت، نماز بخوانيد. اگر فرصت يا امکان برپايي
نماز جماعت روزانه را در منزل نداريد، لااقل ميتوانيد در اوقاتي مثل سر سفره
غذا، به شکرگزاري دستهجمعي بپردازيد. شما ميتوانيد مراسم و سالگردهايي را که به
مناسبتهاي مختلف برگزار ميکنيد، به ايامي براي تفکر و انديشيدن تبديل کنيد.
عبادت يا فعاليت معنوي دستهجمعي اعضاي يک خانواده، تأثير پايداري در رشد معنوي
کودکان دارد. اين نوع فعاليتها موجب ميشوند تا محيط خانه به مکاني معنوي و مقدس
تبديل شود.
پي نوشتها:
1. محمد داوودي، سيره تربيتي پيامبر(ص) و اهل بيت(ع)، ج2، ص46-47.
2. مؤمنون، 14.
3. بقره،238 و نساء،103.
4. کليني، اصول کافي، ج3، ص409.
5. نهج البلاغه، حکمت 73.
از:ماهنامه پیام زن،شماره244